eitaa logo
رسانه اجتماعی مسجد و محله
373 دنبال‌کننده
12.4هزار عکس
5.3هزار ویدیو
488 فایل
رسانه اجتماعی و کانال رسمی مسجد حضرت زینب سلام الله علیها قم، شهرک شهید زین الدین، خیابان شهید پائیزان انتهای خ دکتر حسابی کدپستی3739115659 شناسه ملی 14013514594 حساب حقوقی درآمد وجاری مسجد 5892107047156958 💳 IR050150000003101103064788
مشاهده در ایتا
دانلود
عنایت شهید به زوج پسرخاله و دختر خاله سال 1377روز دوشنبه بود با بابا رفتیم بهشت زهرا ، گلزار شهداء زرند ،جهت قرائت فاتحه کنار قبر شهید سیدرضا رسیدیم دیدیم یک مرد ناشناس کنار قبر شهیددارد فاتحه میخواند و ناله میکندروی قبر شهید یک جعبه شیرینی و یک شاخ گل گذاشته بود سلام کردیم وکنار قبر نشستیم بابام پرسید رفیقش بودی گفت : نه پرسید : همکلاسی شهید بودی گفت : نه سوال کرد:هم رزمش بودی جواب شنید : نه یه نگاهش کرد و گفت :چرا بالای سر قبر این شهید فاتحه میخوانی و جعبه شیرینی آوردی مرد یک نگاهی به پدر شهید انداخت و گفت من از این شهید مراد وحاجت گرفته ام بعد نگاهش انداخت بر روی قاب عکس شهید و ادامه دادمن و دختر خاله ام با هم ازدواج کردیم از بچه گی دوستش داشتم ولی متاسفانه بچه دار نمی شدیم هشت سال از ازدواجمان گذشت کم کم نغمه های نسلی ازت نمیمونه وغیره بلند شدو با پیشنهاد بزرگترها مبنی براینکه بیا و ازدواج مجدد داشته باشم مواجه شدیم دختر خاله ام گفت فقط با یک شرط ازدواج کن اون هم  که من را طلاق بده. بعد از چند ماه بحث وجدل قرار شد طلاقش بدهم رفتیم دنبال کارهای طلاق .توی این مدت با هم زندگی میکردیم ومعاشرت داشتیم یک روز که زغال سنگ بار زده بودم ببرم اصفهان خالی کنم روبروی گلزار شهداء زرند ماشینم خاموش شد هر کار کردم روشن نشد پیاده شدم حیران بودم که چکار کنم دیدم یک بسیجی حدود 17-18 ساله آمد کنارم ، با لبخند و متانت خاصی سلامم کرد برگشتم:جواب سلامش دادم گفت : نگران نباش ماشین داغ کرده سرد بشه روشن میشه. حالا تا سرد میشه بیا بریم کنار قبور مطعر شهداء، فاتحه ای بخوانیم همینطور قدم زنان می رفتیم طرف قبور شهداء گفت : میایی از کنار گلزار شهداء رد میشی ولی یادی از شهداء نمیکنی فاتحه ای خواندیم و برمی گشتیم طرف ماشین گفت : میخواهی همسرت را بدلیل بچه دار نشدن ، طلاق بدهی .صبر کن عجله نکن خدا پسری بهت اعطاء میکنه نامش بذار آقا رضا اصلا فکر نکردم این بسیجی از کجا میدونه با خوشحالی گفتم اگر خبرت راست ودرست باشه یک هدیه خوب پیش من داری. من کجا میتونم شما راببینم گفت : من همینجا هستم بیایی من را می بینی. فقط فراموش نکن نامش رضا بگذاری با خوشحالی سوار ماشین شدم با یک استارت ماشین روشن شد حرکت کردم توی آئینه نگاه کردم دیدم هنوز ایستاده دارد نگاهم میکند.پیش خودم گفتم نگهبان بهشت زهرا است. چقدر با ادب بود مکثی کرد نگاهش دوخت به بابام گفت حاج آقا رفتم اصفهان بارم خالی کردم چند روزی ماندم و برگشتم خونه فردا صبح به همسرم گفتم : آماده شسو برویم دنبال کارهای طلاق آخه دادگاه نوبت داشتیم رفت توی اتاق برگشت گفت من دیگه طلاق نمی خواهم با تعجب نگاهش کردم پرسیدم : پس با ازدواج مجدد من مشکلی نداری گفت : چرا نه پرسیدم پس چی توی چشماش یه برق شادی می دیدم همینطور چشماش از خوشحالی پنهانش برق می زد گفت : چشمات ببند چشمام بستم زمانی باز کرد دیدم جواب آزمایش بارداری که مثبته  توی دستش بود حیران نگاهش میکردم ناگهان از خوشحالی جیغ کشیدم حاج آقا رک بگویم قضیه اون بسیجی را فراموش کردم این وگفت ونگاهش برگردوند به عکس سیدرضا ، سکوت همه جای بهشت زهرا را فرا گرفت یک مرتبه زمزمه کرد:بچه ام که بدنیا آمد دیدم پسر است بین بزرگهای طایفه بحث بود نامش چی بذاریم هرفردی یه نام پیشنهاد میداد یک مرتبه یاد قول وقرارم با اون بسیجی چفیه بسته افتادم قضیه را تعریف کردم نامش را رضا گذاشتیم بعد از مراسمات تولد فرزندم یه جعبه شیرینی وبه توصیه خانمم یک قواره پارچه کت وشلوار خریدم آمدم بهشت زهرای زرند ولی هرکجا گشتم اون نوجوان بسیجی را ندیدم از هرکه پرسیدم کسی نمیشناختش و می گفتنند اینجا نگهبان بسیجی ندارد بلکه بچه های شهرداری نگهبانی می دهند حیران حیران شدم چشماش و بست یک آه بلندی کشید همینطور چشماش به قبر معطر شهید باز میکرد با بغض ادامه داد یادم آمد بهم گفته بود آمدی بهشت زهرا ،گلزار شهداء سری بزن یادی از شهداء بکن آمدم داخل قبور شهداء آرام آرام قدم می زدم و فاتحه ای نثار شهداء میکردم رسیدم سر این قبر ، نگاهم افتاد روی تابلوسر قبر  ، دهانم از تعجب باز ماندکلا مات ومبهوت شدم> خدایا این همون بسیجیه که به من خبر فرزند دار شدنم را داد نگاه کردم روی قبر دیدم نوشته سیدرضاسیدعلیزاده(صمدانی) نگاهم دوختم به عکس دیدم لبخندی زد و از توی قاب عکس بیرون آمد ضمن سلام گفت ممنون که همسرت طلاق ندادی و نام فرزندت را رضا گذاشتی خدا می داند بیهوش شدم زمانی چشم باز کردم دیدم بچه های نگهبان بهشت زهرا بالای سرم هستند یادمم فامیلیش نجفی بود پرسیدم من کجاهستم چی شده گفت : ما از دور نگاهت می کردیم دیدیم بالای سر قبر شهید سیدرضا رسیدی یک مکثی کردی و  غش کردی اینجا بود گریه امانش نداد وقتی آرام گرفت گفت نمیدانم حاج آقا برای چی برای شما تعریف کردم من برگشتم بهش گفتم ایشون پدر شهید هستند بعد از رفتنش رفتیم پیش آقای نجفی و جمال
یزاده تاییدکردند موضوع را 👆خیلی شنیدنی و جالب،حتما تاآخر بخونید...شهید سیدرضا صمدانی❤️
هدایت شده از روزی یک حدیث🇵🇸
نتیجه سختی کوتاه مدت 🖌 شنیدم حضرت (ع) می ‏فرمود: اهل حق تا بوده در سختى بوده ‏اند، ولی بدان که آن (سختی دنیا) مدتی کوتاه دارد و آسایشی طولانی. 🖌 سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ إِنَّ أَهْلَ الْحَقِّ لَمْ يَزَالُوا مُنْذُ كَانُوا فِى شِدَّةٍ أَمَا إِنَّ ذَلِكَ إِلَى مُدَّةٍ قَلِیلَةٍ وَ عَافِيَةٍ طَوِیلَةٍ . 📚 اصول کافى جلد3 صفحه: 354 روایة:16
📚 معیارهای نامزد اصلح 💠 سوال: به نظر معظم له معیارهای نامزد چه مواردی است؟ ✅ جواب: با وجود شرایط قانونی، اهم معیارهای اصلح به شرح زیر است: ۱- ؛ ۲- و خوشنامی؛ ۳- وفاداری به و ایستادگی در راه آن؛ ۴- عزم، اراده و نفوذ ناپذیری در مقابل دشمن و افراد ناصالح؛ ۵- دارای برنامه و کفایت لازم؛ ۶- مرعوب نشدن در مقابل دشمنان؛ ۷- و دوری خود و بستگان از اشرافی گری؛ ۸- و آشنا به درد مردم، خدمتگزاری؛ ۹- اعتقاد واقعی به راه امام راحل (قدس سره)؛ ۱۰- تقید به مسائل اخلاقی نظیر پرهیز از معامله گری، رشوه و توصیه پذیری و توجه به منافع طبقات محروم جامعه؛ ۱۱- تثبیت مواضع عزت آفرین، صحیح، عاقلانه و حکیمانه انقلاب و نظام؛ ۱۲- پرهیز از یا هزینه از بیت المال یا اموال شبهه ناک در تبلیغات و غیر آن؛ ۱۳- پرهیز از طرح اموری که در اختیار آنها نیست؛ ۱۴- شناخت اولویت ها و فوریت های نظام و مردم و پرداختن به آنها. 🆔 @leader_ahkam
AUD-20200216-WA0007.mp3
783.8K
💢 ♦️دوستان عزیز به نیت انتخابات خوب و حفظ نظام و نجات کشور از چنگ لیبرال‌ها و غربزده‌ها بخوانید! [کانال منبرهای عالی] @eitaa_Ostadaali
هدایت شده از خصوصی
هدایت شده از ایران سیاست
⭕️اگه نظام میتونه تقلب کنه، چرا انتخابات و نامزد ها رو مهندسی میکنه؟@iransiasat_ir 👈