هدایت شده از سالن مطالعه
🌺 امروز : یکشنبه
🌞 ٧ فروردین ۱۴٠١ هجریشمسی
✝️ ٢٧ مارس ۲۰٢٢ میلادی
✍ مرگ #ریچارد_نلسون_فرای شرقشناس و ایرانشناس یهودی آمریکایی و مروّج نظریهٔ #اسلام_ایرانی که ریشهٔ نظریهٔ انحرافی #مکتب_ایرانی بود (٢٠١۴م)
✡ ریچارد فرای و اسلام ایرانی
1⃣ #ریچارد_رورتی پس از سفر به ایران و چندی پیش از مرگش در مصاحبهای با روزنامهٔ ایتالیایی کوریره دلاسرا که تیرماه ١٣٨۶ منتشر شد، نتایج ملاقاتهایش با سیاستمداران #اصلاحطلب، دانشجویان و نویسندگان را تشریح میکند. رورتی با تأکید بر اینکه «ملیگرایی، تنها پادزهر اسلامگرایی در ایران است» میگوید:
👈 «در پیامد دیدارهایی که در تهران با دانشجویان داشتم این نظر در من تقویت شد که این کشور نیز قادر خواهد شد اشراقگرایی اسلامی را در آیندهای نهچندان دور در دستور کار خود قرار دهد و اولین گامها را در جهت دموکراسی بردارد…
#ملیگرایی تنها پادزهر در مقابل #اسلامگرایی است و اشراقگرایی اسلامی بهزودی در ایران پا خواهد گرفت…
نیروهای #سکولار ایران چارهای به جز جستجوی مخرج مشترکهای دیگری بر پایهٔ ملیگرایی ندارند…
فکر میکنم که نظرات من از این جهت برای برخی از روشنفکران ایرانی جالب توجه است که با عقاید یورگن هابرماس همخوانی دارند و به دنبال تأیید طرح وی مبنی بر دموکراسی میهنپرستانه هستند.
در کشورهایی چون جمهوری اسلامی ایران که حکومت در اختیار #مذهبیها قرار دارد، نیروهای سکولار برای مقابله با کسانی که سعی دارند #مذهب را به وجه مشترک جامعه تبدیل کنند، چارهای به جز جستجوی مخرج مشترکهای دیگری بر پایهٔ #ملیگرایی ندارند،
زیرا نسبتگرایی و گذشته از ریشههای ملی، هرگز نخواهند توانست در مقابل #مذهبگرایی قد علم کنند.»
2️⃣ این نظریهٔ ریچارد رورتی شامل گونهای از «اشراقگرایی اسلامی» است که بر پایه مخرج مشترکی از ریشههای ملی – باستانی بنا شده است.
3️⃣ ایدهٔ رورتی دقیقاً مبتنی بر همان عناصری است که #ریچارد_فرای در کتاب «عصر زرین فرهنگ ایران» به واکاوی و بسط آن تحت عنوان «اسلام ایرانی» پرداخت.
4️⃣ نظریهٔ «اشراقگرایی اسلامی» ریچارد رورتی و «اسلام ایرانی» از سوی برخی مقامات ارشد دولت دکتر محمود احمدینژاد با عنوان #مکتب_ایرانی ترویج شد و به بحثهای دامنهدار و پرالتهابی در سطح محافل فکری و سیاسی انجامید.
--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستا، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
هدایت شده از سالن مطالعه
✡️ متن کامل مقالهٔ «ریچارد فرای و اسلام ایرانی» در چند قسمت از فردا در "سالن مطالعه محله زینبیه"
--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستا، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
هدایت شده از روزی یک حدیث🇵🇸
ثواب دو ماه پیوسته روزه
🖌 حضرت #امام_رضا (ع) فرمود: هرکه سه روز آخر ماه شعبان را روزه بگیرد و آن را به روزه ماه رمضان بپیوندد، خداوند برایش روزه ی دو ماه پیوسته ثبت می کند.
🖌 عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا ع قَالَ:َ مَنْ صَامَ ثَلَاثَةَ أَیَّامٍ مِنْ آخِرِ شَعْبَانَ وَ وَصَلَهَا بِصِیَامِ شَهْرِ رَمَضَانَ کَتَبَ اللَّهُ لَهُ صَوْمَ شَهْرَیْنِ مُتَتَابِعَیْنِ.
📚 فضائل الأشهر الثلاثة، ح ۳۱
#حدیث #ماه_شعبان
@hadith_daily
هدایت شده از فقه و احکام رهبری (leader.ir)
📚 کارکردن برای دیگری در زمان قرارداد
💠 سؤال: راننده ای برای شرکتی، بار می برد و در همان زمان، فرد دیگری هم باری داده تا علاوه بر بارهای شرکت، آن را هم به مقصد برساند و کرایه دریافت کند اما شرکت، این کار را قبول نکرده است؛ آیا کرایه مزبور، اشکال دارد؟
✅ جواب: اگر خودرو، متعلق به شرکت باشد، عمل راننده جایز نبوده و باید نسبت به استفاده غاصبانه از خودرو، حق شرکت را بدهد اما اگر خودرو، متعلق به راننده بوده و با شرکت قراردادِ حمل بار منعقد کرده است، در صورتی که عمل مذکور، منافاتی با قرارداد نداشته باشد، کرایۀ دریافتی اشکال ندارد.
#احکام_معاملات #احکام_اجیر
🆔 @leader_ahkam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
غوغای رساله الحقوقِ امام سجاد علیه السلام در اکوادور
هدایت شده از سالن مطالعه
🇮🇷🇮🇷 وقتی مهتاب گم شد 🇮🇷🇮🇷
✒قسمت هشتاد و نهم
قسمت قبل:https://eitaa.com/salonemotalee/543
فصل هشتم
لبخند شفاعت(۴)
همه چیز آماده بود
گردانها را از پادگان ابوذر سرپلذهاب به نزدیکی روستای چنگوله آورده بودند
لب رودخانه نادر را دیدم
خیلی درهم و گرفته بود
از تپه شنی و شناساییاش پرسیدم
گفت: "بعد از عبور از شیار و آن راهکار مشترک، ما تا پای تپه شنی رفتیم ولی راهی برای نفوذ روی آن پیدا نکردیم. فقط میدانم که روی این تپه ۷ قبضه ضد هوایی و تیربار سنگین مستقر شده."
پرسیدم: "پس با این وضعیت نیرو به تپه شنی خواهی برد!؟"
محکم گفت: "به کمک خدا میبرم"
حالا حسرت میخوردم و پشیمان بودم که با او سر آمدن سه گردان از یک راهکار جر و بحث کرده بودم.
شب در عالم خواب دیدم که مرده ام و در حضور پیامبر هستم
پیامبر پشت یک میز نشسته بود
من برخواستم
جلو رفتم
روی میز یک کاغذ بلند مثل کارنامه قرار داشت
دستم را به سمت کاغذ دراز کردم
نادر وارد شد و به سمت پیامبر رفت
پیامبر همان کارنامه را برداشت و به "دستراست" نادر داد
متحیر بودم و نادر خندان
با لبخندی که چشم در چشمهای من انداخته بود و نگاهم میکرد
در خواب بدنم مثل کاهی بود که با باد جابجا میشد.
گریه میکردم و ضجه میزدم
با التماس میگفتم: "خدایا زندهام کن! به من فرصتی بده! به دنیا برم گردان تا برای تو و به خاطر تو کار کنم!"
از خواب که بیدار شدم نیمه شب بود
تمام تنم از شدت هیجان در خواب غرق در عرق بود
به دنبال نادر گشتم
حتماً مثل بقیه در حال خواندن نماز شب بود
اصلاً خواندن نماز شب سنت عمومی بچههای اطلاعات عملیات شده بود
به گونهای که یکی از بچهها به شوخی میگفت: "حالا که همه نماز شب میخوانیم و همه لو رفتهایم، بیاییم نماز شب را به جماعت بخوانیم!"
بچهها با چفیه روی صورتشان را میپوشاندند و آرام نماز میخواندند.
میان آنها چرخیدم
نادر نبود
شاید به کنار رودخانه رفته بود
همانجا پیدایش کردم
کنارش نشستم تا نمازش تمام شود
بعد از نماز بوسیدمش و گفتم: "خوابی دیدهام که باید برایت بگویم."
آن خواب را مفصل تعریف کردم
نادر که چشمانش از شدت گریه نماز شب، سرخ شده بود، گفت: "علی جان! خواب را به هیچکس نگو. مبادا که تعبیر نشود."
زرنگی کردم و گفتم: "به یک شرط!"
گفت: "چه شرطی!؟"
گفتم: " شفاعت کنی!"
خندید و گفت: "من هم درخواستی دارم"
ذوقزده گفتم: "اگر هزار شرط هم بگذاری انجام میدهم."
گفت: "نه! فقط یک شرط دارم."
دستم را میان دستانش گرفت و گفت: "حلالم کن! و اگر شهید شدی شفاعت."
بعد از نماز صبح با دوربینش یک عکس یادگاری از من گرفت
سرم پایین بود
یقین داشتم که او در این عملیات شهید میشود
همین مرا شرمنده او میکرد
شب قبل از عملیات، آخرین شناسایی را رفتیم
وقت برگشت علیآقا طوماری را آورد که اسم همه بچههای اطلاعات عملیات روی آن نوشته شده بود
بچه ها یکییکی جلوی اسم خودشان را امضا کرده بودند که در صورت شهادت دیگری را شفاعت کنند ...
◀️ ادامه دارد ...
هر روز با ما باشید با یک قسمت از خاطرات قهرمان ملی "علی خوشلفظ" از جانبازان و شهدای همدانی در کتاب "وقتی مهتاب گم شد"؛ https://eitaa.com/salonemotalee/308