eitaa logo
رسانه اجتماعی مسجد و محله
393 دنبال‌کننده
12.5هزار عکس
5.3هزار ویدیو
489 فایل
رسانه اجتماعی و کانال رسمی مسجد حضرت زینب سلام الله علیها قم، شهرک شهید زین الدین، خیابان شهید پائیزان انتهای خ دکتر حسابی کدپستی3739115659 شناسه ملی 14013514594 حساب حقوقی درآمد وجاری مسجد 5892107047156958 💳 IR050150000003101103064788
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از سالن مطالعه
🌺 امروز : یکشنبه 🌞 ٧ فروردین ۱۴٠١ هجری‌شمسی ✝️ ٢٧ مارس ۲۰٢٢ میلادی ✍ مرگ شرق‌شناس و ایران‌شناس یهودی آمریکایی و مروّج نظریهٔ که ریشهٔ نظریهٔ انحرافی بود (٢٠١۴م) ✡ ریچارد فرای و اسلام ایرانی 1⃣ پس از سفر به ایران و چندی پیش از مرگش در مصاحبه‌ای با روزنامهٔ ایتالیایی کوریره دلاسرا که تیرماه ١٣٨۶ منتشر شد، نتایج ملاقات‌هایش با سیاستمداران ، دانشجویان و نویسندگان را تشریح می‌کند. رورتی با تأکید بر این‌که «ملی‌گرایی، تنها پادزهر اسلام‌گرایی در ایران است» می‌گوید: 👈 «در پیامد دیدارهایی که در تهران با دانشجویان داشتم این نظر در من تقویت شد که این کشور نیز قادر خواهد شد اشراق‌گرایی اسلامی را در آینده‌ای نه‌چندان دور در دستور کار خود قرار دهد و اولین گام‌ها را در جهت دموکراسی بردارد… تنها پادزهر در مقابل است و اشراق‌گرایی اسلامی به‌زودی در ایران پا خواهد گرفت… نیروهای ایران چاره‌ای به جز جستجوی مخرج مشترک‌های دیگری بر پایهٔ ملی‌گرایی ندارند… فکر می‌کنم که نظرات من از این جهت برای برخی از روشنفکران ایرانی جالب توجه است که با عقاید یورگن‌ هابرماس همخوانی دارند و به دنبال تأیید طرح وی مبنی بر دموکراسی میهن‌پرستانه هستند. در کشورهایی چون جمهوری اسلامی ایران که حکومت در اختیار قرار دارد، نیروهای سکولار برای مقابله با کسانی که سعی دارند را به وجه مشترک جامعه تبدیل کنند، چاره‌ای به جز جستجوی مخرج مشترک‌های دیگری بر پایهٔ ندارند، زیرا نسبت‌گرایی و گذشته از ریشه‌های ملی، هرگز نخواهند توانست در مقابل قد علم کنند.» 2️⃣ این نظریهٔ ریچارد رورتی شامل گونه‌ای از «اشراق‌گرایی اسلامی» است که بر پایه مخرج مشترکی از ریشه‌های ملی – باستانی بنا شده است. 3️⃣ ایدهٔ رورتی دقیقاً مبتنی بر همان عناصری است که در کتاب «عصر زرین فرهنگ ایران» به واکاوی و بسط آن تحت عنوان «اسلام ایرانی» پرداخت. 4️⃣ نظریهٔ «اشراق‌گرایی اسلامی» ریچارد رورتی و «اسلام ایرانی» از سوی برخی مقامات ارشد دولت دکتر محمود احمدی‌نژاد با عنوان ترویج شد و به بحث‌های دامنه‌دار و پرالتهابی در سطح محافل فکری و سیاسی انجامید. -------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستا، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
هدایت شده از سالن مطالعه
✡️ متن کامل مقالهٔ «ریچارد فرای و اسلام ایرانی» در چند قسمت از فردا در "سالن مطالعه محله زینبیه" -------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستا، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
هدایت شده از روزی یک حدیث🇵🇸
ثواب دو ماه پیوسته روزه 🖌 حضرت (ع) فرمود: هرکه سه روز آخر ماه شعبان را روزه بگیرد و آن را به روزه ماه رمضان بپیوندد، خداوند برایش روزه ی دو ماه پیوسته ثبت می کند. 🖌 عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا ع قَالَ:َ مَنْ صَامَ ثَلَاثَةَ أَیَّامٍ مِنْ آخِرِ شَعْبَانَ وَ وَصَلَهَا بِصِیَامِ شَهْرِ رَمَضَانَ کَتَبَ اللَّهُ لَهُ صَوْمَ شَهْرَیْنِ مُتَتَابِعَیْنِ. 📚 فضائل الأشهر الثلاثة، ح ۳۱ @hadith_daily
📚 کارکردن برای دیگری در زمان قرارداد 💠 سؤال: راننده ای برای شرکتی، بار می برد و در همان زمان، فرد دیگری هم باری داده تا علاوه بر بارهای شرکت، آن را هم به مقصد برساند و کرایه دریافت کند اما شرکت، این کار را قبول نکرده است؛ آیا کرایه مزبور، اشکال دارد؟ ✅ جواب: اگر خودرو، متعلق به شرکت باشد، عمل راننده جایز نبوده و باید نسبت به استفاده غاصبانه از خودرو، حق شرکت را بدهد اما اگر خودرو، متعلق به راننده بوده و با شرکت قراردادِ حمل بار منعقد کرده است، در صورتی که عمل مذکور، منافاتی با قرارداد نداشته باشد، کرایۀ دریافتی اشکال ندارد. 🆔 @leader_ahkam
هدایت شده از سالن مطالعه
🇮🇷🇮🇷 وقتی مهتاب گم شد 🇮🇷🇮🇷 ✒قسمت هشتاد و نهم قسمت قبل:https://eitaa.com/salonemotalee/543 فصل هشتم لبخند شفاعت(۴) همه چیز آماده بود گردانها را از پادگان ابوذر سرپل‌ذهاب به نزدیکی روستای چنگوله آورده بودند لب رودخانه نادر را دیدم خیلی درهم و گرفته بود از تپه شنی و شناسایی‌اش پرسیدم گفت: "بعد از عبور از شیار و آن راهکار مشترک، ما تا پای تپه شنی رفتیم ولی راهی برای نفوذ روی آن پیدا نکردیم. فقط می‌دانم که روی این تپه ۷ قبضه ضد هوایی و تیربار سنگین مستقر شده." پرسیدم: "پس با این وضعیت نیرو به تپه شنی خواهی برد!؟" محکم گفت: "به کمک خدا می‌برم" حالا حسرت می‌خوردم و پشیمان بودم که با او سر آمدن سه گردان از یک راهکار جر و بحث کرده بودم. شب در عالم خواب دیدم که مرده ام و در حضور پیامبر هستم پیامبر پشت یک میز نشسته بود من برخواستم جلو رفتم روی میز یک کاغذ بلند مثل کارنامه قرار داشت دستم را به سمت کاغذ دراز کردم نادر وارد شد و به سمت پیامبر رفت پیامبر همان کارنامه را برداشت و به "دست‌راست" نادر داد متحیر بودم و نادر خندان با لبخندی که چشم در چشم‌های من انداخته بود و نگاهم می‌کرد در خواب بدنم مثل کاهی بود که با باد جابجا می‌شد. گریه می‌کردم و ضجه می‌زدم با التماس می‌گفتم: "خدایا زنده‌ام کن! به من فرصتی بده! به دنیا برم گردان تا برای تو و به خاطر تو کار کنم!" از خواب که بیدار شدم نیمه شب بود تمام تنم از شدت هیجان در خواب غرق در عرق بود به دنبال نادر گشتم حتماً مثل بقیه در حال خواندن نماز شب بود اصلاً خواندن نماز شب سنت عمومی بچه‌های اطلاعات عملیات شده بود به گونه‌ای که یکی از بچه‌ها به شوخی می‌گفت: "حالا که همه نماز شب می‌خوانیم و همه لو رفته‌ایم، بیاییم نماز شب را به جماعت بخوانیم!" بچه‌ها با چفیه روی صورتشان را می‌پوشاندند و آرام نماز می‌خواندند. میان آنها چرخیدم نادر نبود شاید به کنار رودخانه رفته بود همانجا پیدایش کردم کنارش نشستم تا نمازش تمام شود بعد از نماز بوسیدمش و گفتم: "خوابی دیده‌ام که باید برایت بگویم." آن خواب را مفصل تعریف کردم نادر که چشمانش از شدت گریه نماز شب، سرخ شده بود، گفت: "علی جان! خواب را به هیچ‌کس نگو. مبادا که تعبیر نشود." زرنگی کردم و گفتم: "به یک شرط!" گفت: "چه شرطی!؟" گفتم: " شفاعت کنی!" خندید و گفت: "من هم درخواستی دارم" ذوق‌زده گفتم: "اگر هزار شرط هم بگذاری انجام می‌دهم." گفت: "نه! فقط یک شرط دارم." دستم را میان دستانش گرفت و گفت: "حلالم کن! و اگر شهید شدی شفاعت." بعد از نماز صبح با دوربینش یک عکس یادگاری از من گرفت سرم پایین بود یقین داشتم که او در این عملیات شهید می‌شود همین مرا شرمنده او می‌کرد شب قبل از عملیات، آخرین شناسایی را رفتیم وقت برگشت علی‌آقا طوماری را آورد که اسم همه بچه‌های اطلاعات عملیات روی آن نوشته شده بود بچه ها یکی‌یکی جلوی اسم خودشان را امضا کرده بودند که در صورت شهادت دیگری را شفاعت کنند ... ◀️ ادامه دارد ... هر روز با ما باشید با یک قسمت از خاطرات قهرمان ملی "علی خوش‌لفظ" از جانبازان و شهدای همدانی در کتاب "وقتی مهتاب گم شد"؛ https://eitaa.com/salonemotalee/308