هدایت شده از روزی یک حدیث🇵🇸
شب قدر برای خدا بیدار بودید؟
🖌 حضرت #رسول_الله (ص) فرمود: هرکه شب قدر را برای خداوند شب زنده داری کند، گناهان قبل و بعدش بخشیده می شود.
🖌 قَالَ النَّبِیُّ ص مَنْ قَامَ لَیْلَةَ الْقَدْرِ إِیمَاناً وَ احْتِسَاباً غُفِرَ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَ مَا تَأَخَّرَ.
📚 فضائل الأشهر الثلاثة، ح ۹۵.
#حدیث #ماه_رمضان
@hadith_daily
هدایت شده از سالن مطالعه
🇮🇷🇮🇷 وقتی مهتاب گم شد 🇮🇷🇮🇷
✒قسمت صد و سوم
قسمت قبل:https://eitaa.com/salonemotalee/731
فصل نهم
من، مهتاب، مین(۱۳)
علیآقا بیشتر بچه ها را فرستاد سومار و من و چند نفر را فرستاد جوانرود
جوانرود جبهه آرام و بیتحرکی بود اما وقتی شنیدم علی محمدی قبل از من به آنجا رفته است آرام شدم
جوانرود که رسیدم ردش را گرفتم
بالاخره پیدایش کردم
گوشهای نشسته بود و آرام قرآن میخواند
آنجا در خط هم خطر عراقیها بود و هم خطر ضد انقلاب داخلی
قبل از اینکه او مرا ببیند اسلحه را برداشتم
سینهخیز تا نزدیکش رفتم
جوری که فکر کند دشمنم
گلنگدن کشیدم
سعی کردم مرا نبیند اما صدا را بشنود
هیچ عکسالعملی نداشت
دوباره گلنگدن کشیدم طوری که اگر برای خودم این صحنه پیش میآمد حتماً میترسیدم اما باز هم عکسالعملی نشان نداد
با طمأنینه قرآن میخواند
بلند شدم
بی آنکه سلام کنم با تندی گفتم: "فکر نمیکنی دشمن تا دمِ گوشّت بیاید!؟"
لبخندی زد
سلام کرد و گفت: "تویی علیآقا!؟ نه، علی جان. دشمن نمیآید. اینجا هیچ اتفاقی نمیافتد."
وقتی این را گفت به فکر رفتم؛ "یعنی کجا برای علی اتفاقی خواهد افتاد که اینقدر مطمئن است!؟"
۲۰ روز در جبهه جوانرود بودیم
به سمت دریاچه دربندیخان در خاک عراق به گشت میرفتیم
در تمام مدت محو آرامش علی محمدی بودم
تک پسر خانواده بود
با این سن کم روح بزرگی در کالبد نحیف خود داشت
اهل محاسبه نفس و مراقبه بود
حتی مدت خوابیدن و زمان خوابیدن او مثل ساعت دقیق و از روی حساب و کتاب بود
اگر بعد از ظهر میخوابید، نیم ساعت خواب مستحب میکرد
شبها بیش از ۲ ساعت نمیخوابید
با این حال روز بسیار سرحال و بشاش نشان میداد
هیچ کلمهای از زبان او بیدلیل صادر نمیشد
کم حرف و بدون هرگونه کنایه و عاری از غیبت
یقین داشتم که او در تمام عمرش هیچ دروغی نگفته
هیچ گامی جز برای رضای خدا برنداشته است
با اینکه با علی هم سن و سال بودیم، در عین رفاقت و صمیمیت، لحظه به لحظه مصاحبت با او برای من درس بود
وقتی میگفت علیجان احساس میکردم تمام دوستان شهیدم از حبیب مظاهری گرفته تا رضا نوروزی و نادر فتحی مرا صدا میکنند
برای من علی محمدی خلاصهی شهدا بود
حس پنهانی به من میگفت: "لذت همراهی با علی محمدی را از دست نده! خیلی زود خواهد رفت!!!"
بعد از مدتی با او به بخشداری سرپل ذهاب برگشتم
همه جمع بودند
زمزمه بود که جلسه معارفه مسئول جدید اطلاعات عملیات است
فرمانده تیپ تصمیم گرفته علی چیتساز را به عنوان مسئول طرح عملیات معرفی کند و رضا مستجیری را که فرمانده گردان حضرت علی اکبر بود به جای علیآقا بگذارد.
همه بچههای اطلاعات از این موضوع ناراحت بودند
علی آقا فقط فرمانده آنها نبود
رفیق و همراه دائمی آنها بود
با آنها به گشت میرفت
با آنها میخندید و گریه میکرد
اصلاً علی آقا شناسنامه اطلاعات عملیات بود
پیدا بود که او هم از دور شدن از بچههای واحد چندان راضی نیست
ولی صلاحدید فرماندهان اقتضا میکرد که به دلیل شایستگیهایش از او در کار خطیر دیگری استفاده شود
علیآقا در آن جلسه خیلی بزرگ منشانه رفتار کرد
از همه خواست تا با آقا رضا مستجیری همکاری کنند
چند نفری بعد از تودیع و معارفه، نبودن علی آقا را تاب نیاوردند و از واحد رفتند
رضا مستجیری فرد بی تجربهای در کار رزم نبود
او را از فتح خرمشهر میشناختم
◀️ ادامه دارد ...
هر روز با ما باشید با یک قسمت از خاطرات قهرمان ملی "علی خوشلفظ" از جانبازان و شهدای همدانی در کتاب "وقتی مهتاب گم شد"؛ https://eitaa.com/salonemotalee/308
#افطارهای_مهدوی
🍂در لحظه افطار هستم یاد رویت
آیا شود راهم دهی یک شب به سویت؟؟
🍂آقا کجا افطار خود واکردی امشب؟!
در سامرا یا کفّ العبّاس عمویت؟
🤲 افطارمان را با شیرینی دعا برای ظهور آغاز کنیم.
#امام_زمان
#ماه_رمضان
💠کانال مسجد حضرت زینب(س)
---------------------------🌸
🕌 @ahlolmasjed
🌸-------------------------
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 #رهبر_انقلاب : هرکس به جمهوری اسلامی و ملت ایران تعرّض بکند ممکن است ضربه بزند، امّا ضربهی بزرگتر را خودش خواهد خورد.
👈 آمریکاییها یک بار هم اینجا حمله کردند به #طبس -یادتان هست- خودشان را نجس کردند، برگشتند رفتند!
🗓 پنجم اردیبهشتماه، سالروز شکست حمله نظامی آمریکا در طبس و شهادت سردار شهید محمد منتظرقائم گرامی باد.
💠کانال مسجد حضرت زینب(س)
---------------------------🌸
🕌 @ahlolmasjed
🌸-------------------------
#افطارهای_مهدوی
🍂در لحظه افطار هستم یاد رویت
آیا شود راهم دهی یک شب به سویت؟؟
🍂آقا کجا افطار خود واکردی امشب؟!
در سامرا یا کفّ العبّاس عمویت؟
🤲 افطارمان را با شیرینی دعا برای ظهور آغاز کنیم.
#امام_زمان
#ماه_رمضان
💠کانال مسجد حضرت زینب(س)
---------------------------🌸
🕌 @ahlolmasjed
🌸-------------------------
هدایت شده از ۱۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مادر شهید از دیدارش با پیکر پاک فرزند شهیدش می گوید
هر کس تو خون بچه من بازی کنه حضرت عباسی راضی نیستم ...
هدایت شده از ۱۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 جانشین رئیس پلیس راهور کل کشور، حرف دل مردم ایران رو زد
🔹ایرانخودرو و سایپا اگر تعطیل شوند، ما با واردات خودرو حقوق تمام کارکنان آن را می دهیم و تعطیلی این دو شرکت به نفع کشور است!
هدایت شده از خبرهای داغ سیاسی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 جواب دندان شکن مهمان برنامه "ماه من" به فائزه هاشمی
🔥 @Moohem
هدایت شده از روزی یک حدیث🇵🇸
ماه توبه و بخشش
🖌 حضرت #امام_رضا (ع): هرکه قصد بازگشت از گناهی دارد، در ماه رمضان بازگردد، زیرا آن، ماه بازگشت و پشیمانی و ماه بخشش و رحمت _الهی_ ست.
🖌 عَنْ أَبِی الْحَسَنِ عَلِیِّ بْنِ مُوسَی الرِّضَا ع أَنَّهُ قَالَ: مَنْ کَانَ تَائِباً مِنْ ذَنْبٍ فَلْیَتُبْ إِلَی اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی مِنْهُ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ فَإِنَّهُ شَهْرُ التَّوْبَةِ وَ الْإِنَابَةِ وَ شَهْرُ الْمَغْفِرَةِ وَ الرَّحْمَةِ.
📚 فضائل الأشهر الثلاثة، ح ۹۶.
#حدیث #ماه_رمضان
@hadith_daily
هدایت شده از سالن مطالعه
🇮🇷🇮🇷 وقتی مهتاب گم شد 🇮🇷🇮🇷
✒قسمت صد و چهارم
قسمت قبل:https://eitaa.com/salonemotalee/735
فصل نهم
من، مهتاب، مین(۱۴)
رضا مستجیری فرد بی تجربهای در کار رزم نبود
او را از فتح خرمشهر میشناختم
من مسئول یک تیم شناسایی شدم
علی به عنوان معاون محسن جامهبزرگ در تیم او سازماندهی شد
همه تیم ها عازم سومار شدیم
منطقه هدف ما برای شناسایی، ارتفاعی در سمت چپ کوه گیسکه و کانیشیخ بود
علی شاه حسینی آن را ارتفاع ساندویچی نامگذاری کرده بود
کار روی ساندویچی با سه تیم آغاز شد
تیم من از راست
هر ۳ تیم همزمان رها میشدیم
در یکی از گشتها، تیم ما با گشتیهای عراقی برخورد کرد
روبرو که شدیم همدیگر را در سیاهی دیدیم اما هیچ کدام دست به اسلحه نبردیم
هر دو طرف برگشتیم
مفهوم این عدم برخورد برای حریف این بود که هیچ طرفی حاضر نیست برای دیگری لو برود
اما در عین حال هر دو طرف برای همدیگر نقشههایی دارند
هفته دوم، بعد از چهار گشت، راهکار من قفل شد
راهکاری که از میدان مین و کمین عراقیها در سمت راست ساندویچی رد میشد و به شیاری میرسید
رضا مستجیری برای اطمینان از قفل شدن راهکار، با تیم من آمد و خطاب به من و معاونم گفت: "از این راهکار خاطرم آسوده است. تا شب عملیات دیگر به گشت نروید."
حالا باید منتظر شب حمله میشدم
اما تا آن وقت با موتور به تپههای پشت خط و گاهی جلوی خط سرکشی میکردم
یکبار پایم به محلی متروکه رسید که بسیار مشکوک نشان میداد
با دیدن من، عدهای از نیروهای محلی از آنجا گریختند
نمیدانستم خودی یا ستون پنجم دشمن هستند
تعقیبشان کردم
اما آب شده بودند و رفته بودند توی زمین
دو تیم شناسایی از مسئولان تیپ برای کنترل نهایی دو راهکار دیگر به شناسایی رفته بودند
همراه آنها چهار نیروی زبده اطلاعاتی هم بودند
این تیم از سه طرف به محاصره دشمن در میآید
با شروع درگیری هر کدام به سمتی میگریزند
در همان آغاز درگیری، محمد عرب و حسین جعفریان و حاج حسن تاجوک به شدت مجروح می شوند
دشمن بالای سرشان میآید
هر سه را به رگبار میبندد
حتی تیر خلاص هم میزند
نفرات بعدی مجال مییابند که از معرکه بگریزند
از این میان فقط رضا مستجیری است که به عقب برنمیگردد
ما در مقر بودیم که خبر این حادثه را دادند
من و کریم مطهری و چند نفر دیگر عازم محل درگیری شدیم
دشمن به عقب رفته بود
پیکر غرق به خون حسین جعفریان و محمد عرب هر کدام به گوشه ای افتاده و اثر تیر خلاص روی سرشان پیدا بود
دنبال بقیه گشتیم
ناگهان چشمم به حاج حسن تاجوک افتاد
تکان میخورد
تمام تنش آثار گلوله بود
از پا تا شکم سوراخ سوراخ بود و از سوراخها خون مثل چشمه میجوشید
حتی رد تیر خلاص روی استخوان جمجمهاش پیدا بود
با این حال، نفس میکشید
کشانکشان به عقب بردیمش
به دنبال رضا مستجیری تمام شیارها و لابلای بوتهها و سنگها را کاویدیم
اما هیچ اثری از او نبود
با استفاده از ۴ اسلحه و فانسخه یک برانکارد ابتکاری ساختیم
محمد عرب را روی آن گذاشتیم
به عقب که برمیگشتیم خون سر محمد عرب روی پایم میریخت
او همان لحظه اول با تیر خلاص دشمن شهید شده بود اما نمیتوانستیم پیکر او را وسط بیابان رها کنیم
اصلاً فراموش نمیکردیم که او چطور مردانه، شهید هانی تکلو را کیلومترها از میدان مین به عقب آورده بود
حالا دستهای شل شده و سر افتادهاش با هر گام برداشتن ما بالا و پایین میشد
گاهی از روی برانکارد ابتکاری ما به روی خاک میافتاد و دلم را آتش میزد
تمام غربت و مظلومیت یک آدم بیکس در سیمای متلاشی شده او پیدا بود
از عراق آمده بود و اینجا کسی را نداشت
حتی اگر او را تا همدان میبردیم، چه کسی برای تشییع میآمد و برایش گریه میکرد؟
وقتی بعد از ۷-۸ کیلومتر به عقب رسیدیم، بچهها بالای سر او و حسین جعفریان حلقه زدند و روضه خواندند
آن جا بود که آسمان دلم باز شد
◀️ ادامه دارد ...
هر روز با ما باشید با یک قسمت از خاطرات قهرمان ملی "علی خوشلفظ" از جانبازان و شهدای همدانی در کتاب "وقتی مهتاب گم شد"؛ https://eitaa.com/salonemotalee/308
#جرعهای_از_معرفت
💠استاد فاطمی نیا:
🔸در ماه رمضان خيلي مراقب باشيم،
دراین ماه بايد پرواز كنيم؛ نورانیت کسب کنیم.
اگر كسی نورانيتی در اين ماه كسب كند و آن را به ماه رمضان ديگر برساند، عاقبت بخير ميشود!
🔸اين طور نباشيم كه بعد از ماه رمضان عبادت و طاعت را تعطيل كنيم!
نورهای كسب شده را بعد از ماه رمضان حفظ کنید.
💠کانال مسجد حضرت زینب(س)
---------------------------🌸
🕌 @ahlolmasjed
🌸-------------------------