eitaa logo
رسانه اجتماعی مسجد و محله
393 دنبال‌کننده
12.5هزار عکس
5.3هزار ویدیو
489 فایل
رسانه اجتماعی و کانال رسمی مسجد حضرت زینب سلام الله علیها قم، شهرک شهید زین الدین، خیابان شهید پائیزان انتهای خ دکتر حسابی کدپستی3739115659 شناسه ملی 14013514594 حساب حقوقی درآمد وجاری مسجد 5892107047156958 💳 IR050150000003101103064788
مشاهده در ایتا
دانلود
5.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴🎥 با توجه به فرمایشات رهبر معظم انقلاب،کشف حجاب در ملأ عام، در جامعه و حکومت اسلامی، حرام شرعیست که باید با آن قاطعانه برخورد شود.
🔴 انتقاد مسعود ده نمکی کارگردان سینما به تبعیض مراسم اسکار در حمایت از مردم 🔸️ مسعود ده نمکی؛ در مراسم اسکار به خاطر جنک یک ماهه اوکراین یک دقیقه سکوت اعلام کردند و به خطر یمن هفت سال و به خاطر ملیونها قریانی سوریه ده سال است که سکوت اعلام کرده اند.! 🔴 اینجا یمن است. تنها درگاه رسمی ارتباط با یمن https://eitaa.com/joinchat/1015808046C4da3eb31ef
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹 وقتی از روحیه بالای یمنی ها میگیم، دقیقا از چی صحبت می‌کنیم😳 آن پشت عربستان بمب زده ... و اینجا دارن جشن عروسی میگیرن 😂✌️💐 🔹 اینها پوزه کثیف سعودی را بخاک میمالند، شک نکنید. 📝 به نقل از کانال اخبار یمن @Akhbareyaman 🔴 اینجا یمن است. تنها درگاه رسمی ارتباط با یمن https://eitaa.com/joinchat/1015808046C4da3eb31ef
6.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🛑 شما چطور فقط از سیره اهل‌بیت صحبت می‌کنید، بعد به اینجا که می‌رسه اینقدر خشن می‌شوید؟ 🛑 اگر نمی‌توانی پول کمک کنی، حداقل به بقیه خبر بده❗️ 💢 سخنان تکان‌دهنده حجت‌الاسلام والمسلمین حامد کاشانی پیرامون لزوم کمک به گرسنگان یمن 💢 شماره کارت رسمی کمک به ایتام یمن: 6273-8170-1007-2290 نزد بانک سپه، به نام گروه جهادی اویس قرنی 💢 با انتشار گسترده این کلیپ، اجازه ندهید گرسنگی کودکان یمن، در میان اخبار جنگ و پیروزی‌های انصارالله گم شود.😔 🎞 مشاهده و دانلود ویدیو با سایر کیفیت‌ها: https://www.aparat.com/v/FTI4j 🔴 اینجا یمن است. تنها درگاه رسمی ارتباط با یمن https://eitaa.com/joinchat/1015808046C4da3eb31ef
هدایت شده از افق معرفت
🌷اسباب آمادگى براى ميهمانى خدا و ورود به ماه مبارک رمضان 🌱عيون أخبار الرضا عليه السلام (به نقل از عبد السلام بن صالح هروى): در آخرين جمعه ماه شعبان، خدمت امام رضا عليه السلام رسيدم. به من فرمود: «اى اباصَلْت! بيشترِ شعبان گذشته است و اين، آخرين جمعه از آن است. پس در آنچه از آن مانده، كوتاهى هايت را در آنچه گذشته است، جبران كن. به كارى روى آور كه برايت مفيد باشد و آنچه را بيهوده است و به تو مربوط نيست، واگذار. زياد دعا و استغفار و تلاوت قرآن داشته باش و از گناهانت به درگاه خدا توبه كن، تا در حالى ماه خدا سوى تو آيد كه براى خدا خالص شده باشى. هيچ امانتى را بر عهده خويش باقى نگذار، مگر آن كه ادا كرده باشى، و هيچ كينه اى را در دلت نسبت به مؤمنى نگاه مدار، مگر آن كه از دل به در آورده باشى، و هيچ گناهى را كه مرتكب مى شدى، رها مكن، مگر اين كه از آن، دست برداشته باشى. ‏از خدا پروا كن و در نهان و آشكار كارت، بر او توكّل كن «وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدْراً : و هر كس بر خدا توكّل كند، او برايش بس است. خداوند، فرمان خويش را پيش خواهد برد. به يقين، خداوند براى هر چيزى اندازه ‏اى قرار داده است». و در باقى ‏مانده اين ماه، زياد بگو: " اللّهُمَّ إن لَم تَكُن قَد غَفَرتَ لَنا فيما مَضى مِن شَعبانَ فَاغفِر لَنا فيما بَقِيَ مِنه ‏خدايا! اگر ما را در آنچه از شعبان گذشته است، نيامرزيده‏اى، پس ما را در باقى ‏مانده آن ببخشاى!". همانا خداوند متعال، در اين ماه به احترام ماه رمضان، بسيارى را [از آتش‏] آزاد مى‏ كند». 📚عيون أخبار الرضا عليه السلام: 2/ 51/ 198، بحار الأنوار: 97/ 73/ 17. 🌻کانال افق معرفت🌻 👇👇👇 @ofogh_marefat
هدایت شده از روزی یک حدیث🇵🇸
دو ماه روزه است 🖌 حضرت (ع) فرمود: روزه روز سی ام ماه شعبان و قبل آن، روزه دو ماه پی در پی حساب شده و بازگشت به سوی خداست. 🖌 عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ صَوْمَ الثَّلَاثِینَ وَ صَوْمَ إِتْبَاعِهِ صَوْمَ شَعْبَانَ شَهْرَیْنِ مُتَتَابِعَیْنِ تَوْبَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهِ. 📚 فضائل الأشهر الثلاثة، ح ۳۰ @hadith_daily
25.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴🎥 نماهنگ «بارکد۲» با موضوع حمایت از تولید ملی و کارگر ایرانی که دو شب گذشته در برنامه ، به صورت زنده اجرا شد👆 آبادی این خونه به دست خودمونه کِی دیدی غریبه واسه ما دل بسوزونه
هدایت شده از سالن مطالعه
🇮🇷🇮🇷 وقتی مهتاب گم شد 🇮🇷🇮🇷 ✒قسمت نود و یکم قسمت قبل:https://eitaa.com/salonemotalee/543 فصل هشتم لبخند شفاعت(۶) همچنان لب جاده منتظر بودیم تا ارتفاعات پشت سرمان سقوط کند اما گره‌ای در بخشی از جبهه افتاد عینعلی بی‌سیم را دست من داد و گفت: "برادر حسن ترک با تو کار دارد" حسن ترک گفت: "نادر که مفهوم است! دلم ریخت گفتم: "چی شده؟ گفت: "باید بروی کمکش! یک دسته نیرو از عینعلی بگیر و به سمت تپه شنی برو. جامه‌بزرگ هم با یک دسته از سمت تونل به تو ملحق خواهد شد." با محمد شهبازی دسته را برداشتیم و به سمت تپه شنی حرکت کردیم. هنوز ۲۰۰ - ۳۰۰ متر از جاده دور نشده بودیم که تعدادی نیرو دیدیم. آنها در خلاف جهت ما از سمت کوه تونل به پایین می‌رفتند در تاریکی مطلق پیدا نبود که خودی‌اند یا دشمن نزدیک و نزدیک‌تر شدند به بچه ها گفتم بایستیم وقتی فاصله‌مان به کمتر از ۱۵ متر رسید هر دو ستون مقابل هم ایستادیم سرستون مقابل به عربی چیزی گفت فریاد زدم: "تیربارچی بزنش!" تیربارچی پشت سر من بود روی زمین چنبره زد شاید باورش نمی‌شد که مقابل این همه عراقی قرار گرفته است بی‌تحرک افتاده بود و کاری نمی‌کرد گرینف را برداشتم و به حالت دویدن شروع به تیراندازی کردم حالا همه با هم تیراندازی می‌کردیم در همان ثانیه‌های اول چهار نفر از جمع ما مجروح شدند و عراقی ها عرب عقب کشیدند راه تپه شنی را پیش گرفتیم نرسیده به سینه تپه جامه‌بزرگ را دیدم که با تعدادی نیرو به کمک نادر می‌آمد هرچه به تپه شنی نزدیکتر می‌شدیم صدای رگبارهای وحشتناک ضدهوایی و کالیبرهای سنگین بیشتر می‌شد بسیار پشت تپه برسیم چپ و راست تعدادی مجروح و شهید افتاده بود توجهی نکردم باید روی تپه می‌رفتم اما انگار نیرویی از عقب مرا به سمت خود می‌کشید چشم برگرداندم نادر میان آنها افتاده بود بالای سرش نشستم گفتم: "چی شده نادر جان!؟" گفت: "از شکم تیر خوردم" گفتم تو که به تیر خوردن از شکم عادت داری! چیزی نیست. اینجا را گرفتیم، خودم می‌برمت اورژانس" همان لحظه جامه بزرگ هم رسید و کنارم نشست نادر گفت: "علی! اسلحه مرا بردار" نفهمیدم منظورش چیست! خودم اسلحه داشتم نگاه کردم؛ دست و پا نمی‌زد و نمی‌لرزید چشمش رو به آسمان بود لبخندی زد درست مثل همان لبخندی که دو شب قبل پیش پیامبر زده بود .. و چشمانش را بست جامه بزرگ متوجه شد که نادر شهید شده از عمق رفاقت ما خبر داشت گفت: "فکر کنم نادر بیهوش شده. شاید هم از شدت سرما خوابیده پریدم و یک پتو آوردم و روی نادر کشیدم دقایقی بعد با جامه بزرگ و چند نفر دیگر از تپه بالا رفتیم جامه بزرگ متقاعدم کرد که ما چند نفر عملاً در تپه‌ای با این همه استحکامات و امکانات کاری از پیش نمی‌بریم به رغم میل‌مان برگشتیم به هم آنجا که نادر دراز کشیده بود جامه بزرگ گفت: "نادر شهید شده! مجروحان مانده‌اند باید به هر تعداد که می‌توانیم از مجروحان به عقب ببریم" اسم نادر را که آورد، برگشتم و پتو را کنار زدم صورتش سرد و یخ بود جامه بزرگ مجروحی را به کول انداخت و گفت: "تو هم کسی را عقب بیاور" نمی‌توانستم ناد را رها کنم آنجا از نیروی سالم و سرحال خالی بود یک نفر را دیدم که داشت فرار می‌کرد به طرفش دویدم تهدیدش کردم که اگر همراه من نیاید او را خواهم کشت از کنار یک سنگر عراقی یک برانکارد پیدا کردیم و دو نفره نادر را روی آن گذاشتیم و به سمت کوه تونل بالا رفتیم بیش از یک کیلومتر راه را تا بالای کوه رفتیم هنوز آفتاب نزده بود چشمان خیس من لحظه به لحظه روی نادر خیره می‌ماند به خط خودی که رسیدیم برانکارد را روی زمین گذاشتم بغلش کردم او با تمام وجودش زنده بود و من با تمام وجودم مرده بغضم ترکید بسیجی‌ها نگاهم می‌کردند صورتم را به گونه‌ی سردش چسباندم و گفتم: "نادر جان! قولت یادت نرود." ◀️ ادامه دارد ... هر روز با ما باشید با یک قسمت از خاطرات قهرمان ملی "علی خوش‌لفظ" از جانبازان و شهدای همدانی در کتاب "وقتی مهتاب گم شد"؛ https://eitaa.com/salonemotalee/308
🔴 تجمع مردم انقلابی قم در محکومیت اقدام رذیلانه مزدوران منافقین در جسارت به تمثال مبارک حضرت امام خمینی در میدان مرجعیت 🔹 زمان و مکان: جمعه ۱۲ فروردین، بعد از اقامه نماز جمعه، میدان جانبازان (مصلی) 🔥 @Moohem