#دلنوشته
🖋وقتي دلت با #شهــدا يکي نبـاشد ، نميتواني بنويسي !!🖋
حتي چند سـطر...!
اما همين چنــد واژه هــم تسکينــــي ست بر #زخـــم هاي کهنــــه ام...
#خـدا را شکر کـه اين يک متر پارچه با چهارخانه هاي
⚫️⚪️سفيـد و سياهش (چفيه)⚫️⚪️
از آن دوران مانده تا گـاهي مرا ببرد تا عمـق ِ خلوت ِ زيباي يک #سنگر...
يک #خاکريز...
#خـــدا را شکــر ، در اوج ِ #دلتنگـــي هاي شبانه ، #چفيــه ام #معجـري ميشــود برايــم،
که مـرا پيــوند بزنـد از #کـربلاي #شلمچـــه تا
#کـربلاي_حسيــــــــــن...
تا #کف_العبـــــــــــاس...
تا #خيمـــه_گاه_ربـاب...
تا #تــــل_زينبيــــــــــــه...
تا #حرم...
کنــج خانه هاي سفيـد و سيـــاهش هنــوز دنج ترين جاست بــراي ناگفتــه هايم...
سجـــاده ي خــوبي ست برايم تا به هنگــام ِ #رکــوع و #سجود ، ياد ِ عابــداني باشــم
کــه قامت ِ صلاة شــان در #دنيــا و ســلام صلاة شــان در #جنت_لقــــاءالله بود...
کس چه ميداند لذت ِ #مناجات با #چفيـه را ؟! جـز آنکس که شبي با آن به #نمـاز ايستـاده باشد
#چفيـه ام را دوســت دارم...
چـــرا که هنـــوز زخمهـــاي روزگار بر تنــش مانده...
هنــوز هم گاهي از روزنه ي #زخـم هايش ميتوانـم #وصــل شوم به #خـــاکريز...
به #سنگـــر...🌹
به شبهـــاي #عمليــات...
به هــق هــق هاي #شبانه...
به #العفــــو ِ #قنــوت ها...
به #بچــه ها...
هنــوز برايم قداست دارد #چفيـــه ام...
و قــداستش بدان خــاطر است کــه هنــوز از تک تک خــانه هايش، نــــــواي:
📣" هــر که دارد هـــوس ِ #کــربوبلا_بسمالله " مي آيـــد.📣
🌺کانال رسمی دانشجوی شهید احمد حاجیوند الیاسی وسروان پاسدار جاویدالاثر شهید مهدی نظری🌺https://eitaa.com/ahmadelyasi1369
#شهیدانه❤️
به وقت خاطره بازی😉
💠کمک شبانه به فقرا و مداومت بر نماز شب
✨شهید احمدحاجیوند الیاسی اهل نماز #اول_وقت و #نماز_شب بود... یک روز چون مهمان داشتیم و همه #خسته بودن همان اوایل شب خوابیدن.
✨احمد چون مانند مولایش امام علی(علیه السلام) کمک به #مستضعفان را دوست داشت با کمک چند خیر دیگر #شبانه برای #یتیمان و #ضعفا غذا و مصارف روزانه آنها را برایشان جمع آوری و بطوریکه کسی متوجه نشود به آنها تحویل میداد به همین خاطر دیر به خانه می آمد،
✨وقتی که آمد مشغول #نماز_شب خواندن شد که مهمان هایمان بیدار شدن، و همراه احمد به امید اینکه نماز صبح هست مشغول نماز خواندن شدن و بعد نماز هم خوابیدن
✨تا اینکه اذان صبح را گفت و احمد مشغول #بیدار کردن آنها برای اقامه نماز صبح شد، یکی از مهمان ها که بیدار شده بود و از چهره اش #خستگی میبارید به احمد گفت: مگر ما نماز صبح را باهم نخواندیم پس الان چرا بیدارمان کردی؟!
✨شهید احمد #خندید و گفت برادر من، اون موقع نماز شب بود که خواندیم، اذان صبح را تازه دارد میگوید و مهمانمان با خنده به احمد گفتن عجب کلاهی سرمان گذاشتی و رفت تا برای اقامه نماز صبح آماده شود.
#شهید_احمد_حاجیوند_الیاسی🌷
#شهید_مدافع_حرم