eitaa logo
کانال شهید احمد حاجیوند الیاسی و شهید مهدی نظری نظری
572 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
174 ویدیو
2 فایل
🌷 #شهید_احمد_حاجیوند_الیاسی🌷 ولادت:1369/10/26 شهادت:1394/11/12 🌷 #شهید_مهدی_نظری🌷 ولادت:1364/1/1 شهادت:1395/3/20 شهادت دو شهید:سوریه،حلب زیرنظر قرارگاه فرهنگی مسجد قرآن وعترت(ع) استان خوزستان ، شهرستان اندیمشک
مشاهده در ایتا
دانلود
هر که نمیشود😌 یا  پیمبر نمیشود🌹 در مجمع خلایق حق ، یکی است😌 این است، شامل کثرت نمی شود🌹 💞ولادت و مباارڪــ💞 🌺کانال رسمی دانشجوی شهید احمد حاجیوند الیاسی وسروان پاسدار جاویدالاثر شهید مهدی نظری🌺https://eitaa.com/ahmadelyasi1369
... باید کاری بکنیم که بچه‌ها دست را حتما ببوسند؛ دنبال این است. 🌺کانال رسمی دانشجوی شهید احمد حاجیوند الیاسی وسروان پاسدار جاویدالاثر شهید مهدی نظری🌺https://eitaa.com/ahmadelyasi1369
روز #مادر که می شود ، #مادر می شکند تقریبا سه سال است که #مهدی به #مادر زنگ نزده تبریک بگوید... و #مادر هر سال از من می پرسد ، چرا؟؟ #مدافع_حرم #جاویدالاثر #شهید_مهدی_نظری 🌺کانال رسمی دانشجوی شهید احمد حاجیوند الیاسی وسروان پاسدار جاویدالاثر شهید مهدی نظری🌺https://eitaa.com/ahmadelyasi1369
" " بر کف پای ❤️ 🍁شب آخر موقعه ی رفتن فهمید خواب است و به جای بیدار کردن و خداحافظی، شروع به کرد☺️. وبه خودشان گفت که رابه برسانید✋ 🌺کانال رسمی دانشجوی شهید احمد حاجیوند الیاسی وسروان پاسدار جاویدالاثر شهید مهدی نظری🌺https://eitaa.com/ahmadelyasi1369
همه تحت تأثیر هستند آن ڪہ می شود پایه شدنش از است ڪہ « » 🌺کانال رسمی دانشجوی شهید احمد حاجیوند الیاسی وسروان پاسدار جاویدالاثر شهید مهدی نظری🌺https://eitaa.com/ahmadelyasi1369
🍂 رفتم بیرون، برگشتم... هنوز حرف می زدند... پیرمرد می گفت ! دستت چی شده؟ تو این طوری شدی یا زادیه؟ خندید آن یکی دستش را آورد بالا. گفت این جای اون یکی رو هم پر می کنه. یه بار تو اصفهان با همین یه دست ده دوازده کیلو میوه خریدم برای . پیرمرد ساکت بود. حوصله ام سر رفت. پرسیدم پدر جان! تازه اومده ای ؟ حواسش نبود. گفت این، چه جوون بی تکبری بود. ازش خوشم اومد. دیدی چه طور حرفو عوض کرد؟ اسمش چیه این؟ گفتم راست نشست گفت ؟ ؟ 🌺کانال رسمی دانشجوی شهید احمد حاجیوند الیاسی وسروان پاسدار جاویدالاثر شهید مهدی نظری🌺https://eitaa.com/ahmadelyasi1369
ای #شهدا....!🍃🌷 شنیده ام #شب_جمعه، زانو به زانو می نشینید؛ #مادر می آید و خودش برایتان #روضه_گودال می خواند... . #به_یادتان_هستیم💚 #یادمان_باشید ❤️ هرگاه #شب_جمعه #شهدا را یاد کردید، آن‌ها شما را نزد #سیدالشهدا_ع یاد می‌کنند. بیاد #شهید_مهدی_نظری شادی روحش صلوات 🌺کانال رسمی دانشجوی شهید احمد حاجیوند الیاسی وسروان پاسدار جاویدالاثر شهید مهدی نظری🌺https://eitaa.com/ahmadelyasi1369
وقتی #شهید_مهدی_باکری #شهردار_ارومیه بود،یک شب باران🌧 شدیدی بارید. به طوری که سیل جاری شد. ایشان همان شب ترتیب اعزام گروههای امداد را به منطقه سیل زده داد و خودش هم با آخرین گروه عازم منطقه شد. پا به پای دیگران در میان گل و لای کوچه ها که تا زیر زانو می رسید،به کمک #مردم سیل زده شتافت. در این بین #آقا_مهدی متوجه پیرزنی شد که با شیون و فریاد،از #مردم #کمک میخواست‌... تمام اسباب و اثاثیه پیرزن در داخل زیر زمین خانه آب گرفته بود #آقا_مهدی بی درنگ به داخل زیرزمین رفت و مشغول #کمک به او شد. کم کم کارها روبه راه شد.پیرزن به #مهدی که مرتب در حال فعالیت بود نزدیک شد و گفت: #خدا عوضت بده #مادر،خیر ببینی. نمیدانم این #شهردار فلان فلان شده کجاست تا شما رو ببینه و یک کم از #غیرت و #شرف شما یادبگیره. #آقا_مهدی خنده ای کرد و گفت راست میگی #مادر،کاش یاد میگرفت.... 🌺کانال رسمی دانشجوی شهید احمد حاجیوند الیاسی وسروان پاسدار جاویدالاثر شهید مهدی نظری🌺https://eitaa.com/ahmadelyasi1369
توی اش نوشته بود: رسیـدن به سن سی سال برایـم ننگ است. آخرین بار که از برگشت با هم رفتیم . بعد از زیارت دیدم کنار سقاخونه ایستاده میخنده...ازش پرسیدم چیه چرا می خنـدی؟؟؟ گفت ، رو امروز از گرفتم. بهش گفتم اگه تو بشی من دیگه کسی رو ندارم. دستش رو به آسمون کرد و گفت هست... 🕊 🌺کانال رسمی دانشجوی شهید احمد حاجیوند الیاسی وسروان پاسدار جاویدالاثر شهید مهدی نظری🌺https://eitaa.com/ahmadelyasi1369
🌹 🔹من از های این بزرگوار بودم. یک داشتم کردم برای و فرستادم مشکلم شد. 🔸همان شب دیدم در کنار و اند و میگویند به بگویید من 🔹وقتی این ماجرا را برای بزرگوار تعریف کردم ایشان شدند و بیان کردند بوده اند و شام هم در بیت حضور داشته اند و حتما در بوده است. 🌺کانال رسمی دانشجوی شهید احمد حاجیوند الیاسی وسروان پاسدار جاویدالاثر شهید مهدی نظری🌺https://eitaa.com/ahmadelyasi1369
  در خانواده ما نوبتی بود پسر اول گفت: برم جبهه؟ گفت: برو عزيزم رفت و شد  پسر دوم گفت: ! داداش كه رفت، من هم برم؟ گفت: برو عزيزم رفت و شد  همسرش گفت: حاج خانم بچه‌ها رفتند، ما هم بريم تفنگ بچه‌ها روی زمين نمونه، رفت و شد  به گفت: همه دنيام رو قبول كردی، خودم رو هم قبول كن رفت و در شد...  🌺کانال رسمی دانشجوی شهید احمد حاجیوند الیاسی وسروان پاسدار جاویدالاثر شهید مهدی نظری🌺https://eitaa.com/ahmadelyasi1369