#زیرآتیش_سنگین_دشمن😱😢
صدا زد رفقا نگاه کنید ببینید پرتاب سنگ من تا دشمن میرسه یا نه،بچه ها خندیدن گفتن احمد چی شده مهمات کم آوردی میخوایی لری بجنگی؟ احمد در کمال تواضع همیشگی گفت نه میخوام نارنجک پرت کنم گفتم شاید پرتابم به دشمن نرسه وبیت المال ..... (زیر آتش سنگین دشمن)
ساعتی بعد احمد آرام در حالی که پشت به خاکریز افتاده بود انگار با صدای لالایی مادری در تل جبین آرمیده بود اما اینطرف مسئولینی بودند که هر وقت قرار بود بودجه ای به فرمانده(حاج قاسم)بدهند هزار صغری وکبری میچیدند وشب بعد از صحبت آنلاین با آقا زاده در آمریکا با ذکر الحمدلله به بستر نرم خویش میرفتن تا چشم بر هم نهند، عجب آنشب هم چشمان احمد بسته بود وهم چشمان آن مسئول،
اما این کجا و آن کجا.
#مسئول_بےلیاقت😐
.
#احمدجان_شرمنده_ایم😔
#شهیداحمدالیاسی🌹
@ahmadelyasi1369