eitaa logo
احمدحسین شریفی
6.2هزار دنبال‌کننده
364 عکس
379 ویدیو
26 فایل
حاوی سخنرانیها و نوشته ها و معرفی آثار و فعالیتهای استاد شریفی. عضو هیئت علمی و استاد تمام فلسفه موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، مدرس سطوح عالی حوزه علمیه قم ادمین کانال: @Mahdiadmin2
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴درس‌هايي که بايد از علامه مصباح آموخت 🔸درس سيزدهم: بصيرت 🖊احمدحسين شريفي 🔸يکي ديگر از ويژگي‌هاي برجستة آيت‌الله مصباح، «بصيرت» بود. او هم در مسائل ديني و هم در مسائلي اجتماعي و فرهنگي و سياسي حقيقتاً ديدي نافذ و بصيرتي مثال‌زدني داشت. ظرافت‌ها و نقاط کور را خوب مي‌شناخت؛ اهداف پنهان دشمنان اسلام و انقلاب را به زيبايي تشخيص مي‌داد و در بزنگاه‌ها وارد صحنه مي‌شد و عماروار، مرز حق و باطل را مشخص مي‌کرد و فتنه‌گران را از پشت نقاب‌هاي دروغيني که از ديانت و اصلاح‌گري و امثال آن بر چهره مي‌زدند، بيرون مي‌کشيد و بنيان‌هاي فکري باطل و اهداف و مقاصد شيطاني پنهان آنان را آشکار مي‌نمود. 🔸به تعبير مقام معظم رهبري، «چنین شخصیتی مصداق کامل عالمی است که تشخیص دقیق خود را در روزی که لازم باشد، بی‌درنگ به میدان می‌آورد و در این راه سرزنش و زخم زبان دیگران را به چیزی نمی‌گیرد. در واقع تکریم حضرت آقای مصباح، تکریم راه‌حق و نشان دادن مصداق و الگوی شایسته است.» (رهبر انقلاب در ديدار اعضاي موسسه امام خميني، 3 آبان، 1389) 🔸اما به راستي آيت‌الله مصباح اين بصيرت مثال‌زدني را چگونه به دست آورده بود؟ و ما هم اگر بخواهيم از چنين بصيرتي برخوردار شويم، چه بايد کنيم؟ در پاسخ مي‌گويم مثل هر ويژگي‌ بينشي و گرايشي ديگري که در انسان هست، معلول عواملي است که همگي در آيت‌الله مصباح وجود داشتند: (1) شناخت حق و باطل و تشخيص مرزهاي جداکننده حق و باطل؛ و اين جز با در اختيار داشتن معياري دقيق امکان ندارد؛ و آيت‌الله مصباح با مجاهدت‌هاي علمي و عملي فراوان، معيارهاي برهاني و قرآني و عرفاني و حتي تجربي تمييز حق از باطل را تحصيل کرده بود؛ (2) قطع همه تعلقات دنيوي؛ از ديگر عوامل بصيرت‌زا، دل نبستن به جاه و مقام و اعتبارات و القاب اين‌جهاني و دنيايي است؛ و آيت‌الله مصباح براي زدودن چنين تعلقاتي از وجود خود مجاهدت‌هاي نفساني فراواني کرده بود؛ و در اين جهت هم کاملاً موفق شده بود. امور دنيوي و اعتبارات اجتماعي و دلبستگي‌هاي مادي چيزي نبود که آن روح بزرگ را به خود مشغول کنند؛ (3) اخلاص و تقوا؛ از ديگر عوامل مهم بصيرت‌زا، اخلاص و تقوا است؛ قرآن کريم مي‌فرمايد: «إِنَّ الَّذينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُون‏» (اعراف، 201) اهل تقوا، به هنگام مواجهه با لغزشگاه‌ها و دسيسه‌هاي شيطاني، هرگز نمي‌لغزند؛ آنها حقيقت را خوب مي‌يابند و هرگز به دام شيطان نمي‌افتند. به تعبير ديگر، انسان‌هاي پارسا به دليل آنکه رذايل اخلاقي را از خود دور کرده‌اند و طمع‌ و حرص و کبر و غرور در وجود آنان جايي ندارد، به همين دليل، ابزارهاي فريب شيطان را از او گرفته‌اند. حجاب‌هاي ديده و دل را کنار زده‌اند؛ زنجيرهاي که شيطان بر قلب و زبان آدميان مي‌تند را پاره کرده‌اند؛ به همين دليل اهل بصيرت‌اند. آيت‌الله مصباح در يک جهاد‌ نفساني طولاني‌مدت و با درس‌آموزي از محضر بزرگاني چون امام خميني، علامه طباطبائي و آيت‌الله بهجت و با نگاه عميق توحيدي‌اي که داشت توانسته بود چنين رذايلي را از وجود خود ريشه کن کند؛ به همين دليل، نه تنها حق و باطل را به خوبي مي‌شناخت بلکه بدون لکنت‌زبان و با بياني صريح و سليس و با منطقي استوار آنها را در سطوح مختلف اجتماعي و حتي در تريبون‌هاي عمومي بيان مي‌کرد. (4) کل‌نگري در عين جزءنگري؛ از ديگر عوامل مهم بصيرت‌زا، برخورداري از دو ويژگي علمي شبه‌متضاد است؛ يعني کل‌نگري از يک طرف و جزء‌نگري و نکته‌بيني از طرف ديگر. کساني که صرفاً کل‌نگر يا صرفاً جزء‌نگر باشند، بصيرت لازم براي تشخيص حق از باطل در مسائل اجتماعي و سياسي و فرهنگي را نخواهند داشت؛ و البته جمع ميان اين دو نيز کاري دشوار است؛ به همين دليل، عالمان اهل بصيرت هم انگشت‌شمارند. آيت‌الله مصباح حقيقتاً از جمله انديشمنداني بود که ضمن برخورداري از نگاهي کلان به عالم و آدم و فلسفه سياسي و اجتماعي و مسائل فرهنگي، نسبت به جزئيات برنامه‌هاي دشمنان نيز آگاهي و اشراف داشت و همچون مرزباني آگاه، دائماً مسائل فرهنگي و اجتماعي و ديني را رصد مي‌کرد؛ اشخاص و جريان‌هاي اجتماعي و سياسي و فرهنگي را به خوبي مي‌شناخت. به همين دليل از بصيرتي کم‌نظير برخوردار بود. @Ahmadhoseinsharifi 🌹
🔴درس‌هايي که بايد از علامه مصباح آموخت 🔸درس چهاردهم: فيلسوف مربي 🖊احمدحسين شريفي 🔸يکي از ويژگي‌هاي بارز در سبک و سلوک علمي و عملي آيت‌الله مصباح اين بود که حقيقتاً يک مربي کم‌نظير بود؛ سکوت و سخن ايشان درس‌آموز بود. نوع نگاه‌شان، انرژي‌بخش بود؛ حتي نشست و برخاست او نيز آموزنده بود. ارتباط با او و نشستن در محضر او، حتي مشاهده چهرة نوراني و رويِ گشادة او حقيقتاً ايمان‌ها را مستحکم و اراده‌هاي مشتاقان را پولادين مي‌کرد. در سخت‌ترين شرايط روحي وقتي در محضر او مي‌نشستيم، چنان آرامشي به ما مي‌داد که گويا اصلاً سختي و گرفتاري‌اي نداشته‌ايم. در درون‌شان صد قيامت نقد هست کمترين آنکه شود همسايه مست 🔸حضرت آيت‌الله شبيري زنجاني ساليان قبل به جناب حجت‌الاسلام ابوالحسن نواب فرموده بودند: «آقاي مصباح را خدا مربي خلق کرده است؛ و حتي چاي خوردن ايشان هم چاي خوردن يک مربي و يک معلم اخلاق است؛ حرف زدن ايشان، تحمل ايشان، سکوت ايشان، تواضع ايشان، همه و همه به آدم درس مي‌دهد. يعني من معتقدم ايشان از لباسي که مي‌پوشند به آدم ياد مي‌دهند که چطوري لباس بپوشد و خدا سرتا پای ايشان را يک مربي اخلاق خلق کرده است» (زندگي‌نامه حضرت‌ آيت‌الله مصباح يزدي، ص87) 🔸او به ندرت به کسي حتي به فرزندانش توصيه مستقيم مي‌کرد؛ اما سبک زندگي او تماماً موعظه و توصيه اخلاقي بود. او در برخوردهاي اجتماعي، برخلاف تصويري که ژورناليست‌هاي ناآگاه و دشمنان بي‌مروت، از ايشان ترسيم مي‌کردند، بسيار اهل مدارا و تحمل بود. 🔸از جمله بارزترين ويژگي‌ها در سلوک علمي و آموزشي آيت‌الله مصباح، شاگردپروري ايشان بود. او حقيقتاً زندگي خود را وقف پرورش نيرو براي اسلام و انقلاب کرد. با کوچکترين شاگردان خود نيز چنان برخورد مي‌کرد که کسي با نزديک‌ترين دوستش برخورد مي‌کند؛ بسيار صميمي و پدرانه. شاگردان او هم پروانه‌وار دور شمع وجودش مي‌چرخيدند و او را محرم اسرار زندگي خود مي‌دانستند. او پشت سر شاگردان خود نماز مي‌خواند؛ تمام قد، حتي در ماه‌هاي پاياني عمر مبارکشان، جلوي شاگردان خود مي‌ايستاد. 🔸جلسات مشورتي خود را با شاگردانش برگزار مي‌کرد. جدي‌ترين تصميمات و برنامه‌هاي آموزشي و پژوهشي‌اش را با پاره‌اي از شاگردانش در ميان مي‌گذاشت و از آنها مشورت مي‌گرفت. بي‌هيچ تکلفي و بدون نياز به هيچ ترتيب و آدابي با آنها بر سر يک سفره مي‌نشست. او حقيقتاً يک مربي بود. 🌹
پرسش‌هاي علامه2 (Trimmed).mp3
32.38M
🎤احمدحسين شريفي 🔴سلسله‌ نشست‌هاي علمي «تحول در علوم انساني» در جمع تعدادي از اساتيد دانشگاه علامه طباطبائي 🔴جلسه دوم: چرايي نگاه تحولي به علوم انساني و اشاره‌اي به جريان‌هاي تحول‌گرا 🔸پرسش‌ها و پاسخ‌هاي جلسه دوم 🔸تاريخ: 2/ آذر 1399 🆔 https://eitaa.com/joinchat/1153171503C4349780964 🌹
14.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸بعد دیگری از ولایت گستری و انسان سازی حاج قاسم سلیمانی، کسی که به حق شایسته عنوان "سردار دلها" است. 💐راهش پر رهرو باد @Ahmadhoseinsharifi 🌹
🔴درس‌هايي که بايد از علامه مصباح آموخت 🔸درس پانزدهم: مرزبانی فکر و فرهنگ 🖊احمدحسين شريفي 🔸امام حسن عسکري(ع) در حديثي مي‌فرمايد: عالمان شيعه مرزبانان فکر و فرهنگ اسلامي‌اند؛ آنان در مرزي که طرف مقابلشان ابليس و نيروهاي کارکشته و زيرک و داناي ابليسي قرار دارند، به مرزباني و نگهباني از معارف اسلامي و حدود و ثغور اسلام مي‌پردازند. (التفسير المنسوب الي الامام الحسن العسکري، ص343) 🔸عالمان راستين شيعي کساني‌اند که اجازه نمي‌دهند شيطان و شيطان‌صفتان آتش شبهه بر خرمن باورها و ارزش‌هاي مردم بياندازند. آنان به مثابة مرزباناني هوشيار و آگاه و شجاع در مقابل شبهه‌افکني‌ها سينه سپر مي‌کنند و چنان با شبهات ديني مواجهه مي‌شوند که نه تنها به صورتي مستدل و عالمانه آنها را پاسخ مي‌دهند که شبهات را ابزار و وسيله‌اي براي ترويج و تعميق معارف اسلامي مي‌دانند. 🔸بدون ترديد يکي از قوي‌ترين و بزرگ‌ترين مرزبانان جهان‌بيني و نظام ارزشي اسلام در دوران معاصر آيت‌الله مصباح‌يزدي بود. او فيلسوفي "مرابط" بود. او به دليل (1) تسلط بسيار خوب بر معارف اسلامي (ادبيات، تاريخ اسلام، منطق، معرفت شناسی، فقه، اصول، تفسير، فلسفه، کلام، اخلاق و عرفان اسلامی) و (2) آشنايي بسیار خوب با علوم جديد و فلسفه‌هاي مدرن و (3) آشنايي با ادبيات رايج علمي و آکادميک و (4) غيرت ديني و احساس مسؤوليت در برابر حقيقت و (4) همچنين به دليل بصيرت و روشن‌بيني منحصربه فردي که داشت، از دهة پنجاه به بعد (به مدت نيم قرن) به مثابة‌ بزرگترين، هوشيارترين و زيرک‌ترين مرزبان باورها و ارزش‌هاي شيعي نمايان شد. 🔸او حقيقتاً يک حکيم مرابط و مرزبان آگاه و مطمئن براي دفاع از معارف اسلامي بود. هوشمندانه همه تحرکات فکري و فرهنگي مخالفان فکر و فرهنگ اسلامي را رصد مي‌کرد و غالباً به ريشه‌ها و بنيان‌هاي فکري مخالفان حمله مي‌کرد و با قدرت منطق و استدلال و بيان رسايي که داشت، چنان با آنها روبرو مي‌شد که کسي را ياراي مقاومت علمي و استدلالي در برابر استدلال‌ها و منطق قوي و قويم او نبود. به همين دليل غالباً رو به سوي ترور شخصيت او مي‌آوردند و هنوز هم به همين کار مشغول‌اند! @Ahmadhoseinsharifi 🌹
4_5785269962155231622.pdf
6.86M
🔴درباره صحت یا سقم این گزارش و این نوع تحلیل قضاوت نمیکنم. صرفا جهت اطلاع مخاطبان عزیزي که به مطالعات آينده‌پژوهي و روندپژوهي علاقه دارند، این فایل را تقدیم میکنم. @Ahmadhoseinsharifi 🌹
روش شناسی مواجهه علامه مصباح با شبهات دینی.mp3
28.56M
🎤احمدحسين شريفي 🔴روش‌شناسي علامه مصباح در مواجهه با شبهات ديني 🔸در نشست علمی مجازی «روش‌شناسی آیت‌الله مصباح یزدی در پاسخ به شبهات» 🔸برگزار کننده: مرکز پاسخ‌گويي به شبهات حوزه علميه قم و انجمن معرفت‌شناسي حوزه علميه قم 🔸تاريخ: 2/ بهمن/ 1399 @Ahmadhoseinsharifi 🌹
10.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴مکتب شهید سلیمانی، مکتب ایثار و اخلاص و اسلام راستین است؛ یعنی مکتبی جهانی، فراملی و فرامرزی؛ مکتب سلطه بر دلها و جانهای همه آزادگان عالم. @Ahmadhoseinsharifi 🌹
🔴سبک زندگي ايرانيان در اوايل قرن چهاردهم، به روايت يک مستشار آمريکايي 🖊احمدحسين شريفي 🔸آرتور ميلسپو، مستشار معروف آمريکايي و همه کاره مسائل مالي ايران در سال‌هاي 1301 تا 1306 و همچنين سال‌هاي 1321 تا 1323، در جايي از کتابي که با عنوان « «مأموریت آمریکایی‌ها در ایران» نوشته است، شرحي کوتاه از و خلقيات مردم ايران در يک قرن قبل بيان میکند که صرف نظر از برداشت درست يا نادرست او از روحيات و خلقيات ما ايرانيان، توجه به آنها جالب است: 🔸«دو کیفیت اجتماعی که به ندرت در ایران یافت می‌شود، پشتکار و است... حقیقت این است که کم‌کاری، غیرفعال بودن و امروز و فردا کردنِ ایرانی‌ها بسیار تأثرانگیز است. یک ایرانی کارهایش را با آرامی و با فراغ‌خاطر انجام می‌دهد و توجه او به فلسفه و ادبیات خیلی بیشتر از امور شغلی‌اش است. اغلب اوقات خود را به صحبت کردن، مخصوصاً دربارۀ سیاست تلف می‌کند. حرف‌های او بیشتر مربوط به مسائل و اشخاصی است که اصولاً ربطی به کار او ندارند... 🔸یکی از مهم‌ترین معایب کارمندان ایرانی تعلل و ناتوانی آن‌ها در مواجهه با مشکلات است. شرکت‌کنندگان در کنفرانس‌ها به ندرت کسانی‌اند که کاردان باشند و برای تحمیل نظرات خود پافشاری کنند. ... این اشخاص با کمال میل با هر پیشنهادی که باعث عقب‌افتادن کارها و بی‌نتیجه شدن تصمیمات شود، موافقت می‌کنند... 🔸ایرانی‌ها به هیچ وجه خود را بردۀ ساعت نمی‌دانند و برای وقت ارزشی قائل نیستند و به طور کلی زندگی را به صورت اوقات حساب‌شده‌ای از زمان در نظر نمی‌گیرند... در قهوه‌خانه‌ها و کاروانسراها، در کنار خیابان‌ها و جاده‌ها گروه‌گروه از مردم ایران لم داده و صحبت می‌کنند و قلیان می‌کشند... در پیاده‌روها یا کنار جاده‌ها اغلب به کارگران یا کشاورزانی برمی‌خوریم که زیر آفتاب خوابیده‌اند. ایرانی‌ها در هر کاری که داشته باشند، عجله‌ای در انجام آن ندارند. اگر کنفراسی بناست ساعت چهار تشکیل شود، کار خود را ساعت پنج‌ونیم آغاز می‌کند. ... 🔸حس میهن‌پرستی و مسئولیت اجتماعی در اغلب ایرانی‌ها تکامل نیافته است... هزاران ایرانی برای امور مختلف به وزارت مالیه مراجعه می‌کنند که اغلب بجز ادعای مالی یا توصیه برای برادر، پسر، برادرزاده یا درخواست تخفیف مالیاتی انتظار دیگری ندارند. این عده حاضرند برای رسیدن به خواستۀ خود حقیقت را نادیده بگیرند و جز به منافع خود و خانوادۀ خویش به چیز دیگری توجه ندارند...» @Ahmadhoseinsharifi 🌹
علامه3.mp3
42.56M
🎤احمدحسين شريفي 🔴سلسله‌ نشست‌هاي علمي «تحول در علوم انساني» در جمع تعدادي از اساتيد دانشگاه علامه طباطبائي 🔴جلسه سوم: (1) قدرت، سياست و ايدة اسلامي‌سازي علوم انساني و (2) اشاره به پاره‌اي از نگاه‌هاي تحولي 🔸تاريخ: 9/ آذر 1399 🆔 https://eitaa.com/joinchat/1153171503C4349780964 🌹
🔴درس‌هايي که بايد از علامه مصباح آموخت 🔸درس شانزدهم: روش مواجهه با شبهات ديني 🖊احمدحسين شريفي 🔸يکي ديگر از امور درس‌آموز در زندگي علمي و عملي آيت‌الله مصباح، روش ايشان در مواجهه با شبهات ديني است. ايشان به دليل جامعيتي که نسبت به معارف اسلامي داشتند و به دليل آشنايي خوب‌شان با مکاتب و انديشه‌هاي معارض، و همچنين به دليل تجربه طولاني مد‌ت‌ در مواجهه با شبهات ديني و اعتقادي، مي‌تواند الگويي براي مرابطان و مرزبانان فکر و فرهنگ اسلامي در دنياي معاصر باشد. 🔸دربارة روش‌ مواجهه علامه مصباح با شبهات ديني از ابعاد و منظرهاي مختلف و متعددي مي‌توان نظر کرد و سخن گفت. اما بالاجمال مي‌توان گفت ايشان در مواجهه با شبهات ديني چهار مرحله و گام مهم را در نظر داشتند: 🔸گام اول: تلاش در جهت فهم دقيق شبهه؛ ايشان در گام اول سعي مي‌کردند که شبهه مطرح شده را به درستي فهم کنند، و براي فهم دقيق مسأله مي‌کوشيد که اولاً، حب و بغض‌ خود را نسبت به معارف ديني و شبهات دشمنان کنار بگذارد؛ چرا که حب و بغض‌هاي بي‌دليل و بدون پشتوانة استدلالي مي‌تواند سد راه عقل و فهم باشند: چون غرض آمد هنر پوشيده شد/ صد حجاب از دل به سوي ديده شد. و ثانياً، هرگز خود را درگير شخصيت و مسائل شخصي و خصوصي شبهه‌کنندگان نمي‌کرد. يعني مهم نبود که آن شبهه از سوي چه کسي و به چه منظوري بيان شده است؛ اصل شبهه و مدعا يا دليل اقامه شده را کار داشتند. 🔸گام دوم: در گام دوم مي‌کوشيد تبييني جامع و دقيق از ابعاد شبهه و حدود و ثغور آن بيان کند؛ مقدمات آن، مباني و اصول موضوعة آن، و دلايل و نتايج آن را بيان مي‌کرد. در اين مرحله آنقدر به زيبايي و با دقت و امانت و انصاف اصل شبهه را توضيح مي‌داد که بعضاً از خود شبهه‌کنندگان واضح‌تر و دقيق‌تر آن را بيان مي‌کرد. توجه داشته باشيد که يکي از مهمترين گام‌هاي پاسخ به شبهات همين گام است؛ زيرا شبهه يعني شبيه حق؛ يعني حق‌نما؛ يعني سخني که آميخته‌اي از حق و باطل است. و يکي از بهترين راه‌هاي براي مبارزه با آن، آفتابي کردن و نمايان کردن ابعاد مختلف آن است. در اين صورت حق و باطل و سره و ناسره آن به خوبي آشکار مي‌شوند. 🔸گام سوم: در گام سوم به نقد شبهه مي‌پرداخت. براي اين منظور (1) تبار شبهه و سابقة تاريخي آن را آشکار مي‌کرد. و با اينکار ابهت شبهه و شبهه‌کنندگان را مي‌شکست و مثلاً نشان مي‌داد که چنين سخني را دربارة قرآن، مشرکان و بت‌پرستان قريش هم مي‌گفتند؛‌ يا چنين سخني در موضوع ازدواج و غريزه جنسي را قوم لوط هم مي‌گفتند. پس چيز تازه‌اي نيست؛ (2) به نقد مباني و پيش‌فرض‌ها و اصول موضوعة شبهه مي‌پرداخت؛ (3) منشأ و انگيزة طرح شبهه را ذکر مي‌کرد و نقد مي‌کرد؛ سپس به سراغ (4) نقد دلايل مي‌آمد و نادرستي آنها را اثبات مي‌کرد و افزون بر اين به (5) نقد و تشريح پيامدهاي فردي واجتماعي پذيرش شبهه هم مي‌پرداخت و نهايتاً به (6) نقد خود مدعا هم مي‌پرداخت چون نقد دليل اخص از نقد مدعا است؛ ايشان با نقد و ابطال مدعا، به طور کلي ريشه شبهه را از ميان برمي‌داشت. 🔸گام چهارم: در گام چهارم، علامه مصباح، به تأسي از برخي ديگر از بزرگان مثل علامه اميني، شيخ آقابزرگ تهراني و امثال آنان، شبهه را به عنوان وسيله و ابزاري براي تبيين دقيق معارف اسلامي ناظر به آن مسأله مي‌ديد: «استراتژي تبديل تهديد به فرصت». يعني در مرحله پاسخ به شبهه باقي نمي‌ماند، بلکه از آن به عنوان وسيله‌اي براي تبيين دقيق، عميق و مستدل معارف اسلامي استفاده مي‌کرد. 🔹ذکر مصاديق و نمونه‌هايي براي اين نوع مواجهه در اين فضا و فرصت نمي‌گنجد. @Ahmadhoseinsharifi 🌹
🔴دروغ‌هاي متراکم ديده‌بانهاي شفافيت و عدالت! 🖊احمدحسين شريفي 🔸جناب احمد توکلي، که مدتي است با تأسيس سازماني مردم‌نهاد با عنوان «ديده‌بان شفافيت و عدالت»دوربين شفاف‌سازي و عدالت‌طلبي را بر چشمان خود زده است، با مشارکت معاون آموزشي‌شان جناب حسين رجائي در مطلبي با عنوان «ثروتمندان ناشناس، خطری برای زمامداران و روحانیون سرشناس!»، نکاتي دربارة آيت‌الله مصباح نوشتند که نشان مي‌دهد ديده‌بانان محترم اين سازمان يا با دوربيني عوضي مي‌بينند و يا اينکه اساساً چشمان سالمي پشت آن دوربين ندارند تا حقايق را ببيند. 🔸اين دو بزرگوار در نوشتة خود ضمن توصيه همه علما و امراء به دوري از ثروتمندان (کلمة حقٍ) اراده‌اي سراسر باطل و دروغين و افتراهايي بزرگ بر وارد کرده‌اند (يراد بها الباطل). چنين نوشتند که آي مردم! کشفي تازه کرده‌ايم و آن اينکه حتي آيت‌الله مصباح هم با کساني که ابهاماتي دربارة فعاليت‌هاي اقتصادي‌شان مطرح است(!) دست در يک کاسه داشته‌اند! چرا که در ديده‌باني خود ديديم که غسال او يکي از کساني بوده که ابهامات مالي در پرونده‌اش است! و جنازه ايشان هم در منزل چنان فردي غسل داده شده است! 🔸در حالي که اولاً، غسال ايشان چنين فردي نبوده است؛ ثانياً، بدن مطهر ايشان در منزل چنين فردي غسل داده نشده است؛ ثالثاً، آيت‌الله مصباح در طول عمرشان با چنين فردي ارتباط نداشته‌اند و بعيد مي‌دانم که حتي يکبار ايشان را ديده باشند. رابعاً، آيت‌الله مصباح اساساً دفتر و بيتي به معناي مصطلح نداشتند که وجوهاتي دريافت کنند يا چنين افرادي با قصدهاي سوء بخواهند در آن نفوذ کنند و از ايشان سوء استفاده کنند؛ خامساً، زندگي شخصي آيت‌الله مصباح و فرزندانش که از زاهدانه‌ترين و کم‌مؤنه‌ترين زندگي‌هاي ممکن در اين عصر بوده و هست؛ در مرأي و منظر همگان است؛ و سادساً‌، همه مسائل مالي مؤسسه امام خميني(ره) نيز با شفاف‌ترين شکل ممکن، سالانه توسط مسؤولان ذي‌صلاح رسمي کشور بررسي مي‌شده و مي‌شود و در تمام اين سال‌ها حتي يک ريال، تأکيد مي‌کنم حتي يک ريال، تخلف مالي در اين مؤسسه وجود نداشته است. 🔸حال سؤال ما از اين ديده‌بانان محترم شفافيت و عدالت(!) اين است که گمان نمي‌کنيد يک جاي کار ايراد پيدا کرده است؟ گمان نمي‌کنيد که يا چشماني که پشت آن دوربين‌هاي ديده‌باني است کم‌سو و کج‌بين شده است و يا دوربين‌تان از کار افتاده و به جاي آب، به شما سراب نشان مي‌دهد؟ عزيزان من، شما نيت خوبي داريد، شعار قشنگي هم مي‌دهيد؛ سازماني بسيار لازم و ضروري هم تأسيس کرده‌ايد، اما گويا توجه به الزامات و اقتضائات ديده‌باني شفافيت و عدالت نداريد. و در نتيجه نه تنها از حق و عدل و شفافيت ديده‌باني نمي‌کنيد، که با دروغ‌ها و افتراهاي متراکم خود، تيرگي بر تيرگي مي‌افزاييد: «ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ» و خوف آن دارم که زماني چشم باز ‌کنيد و به کارنامه خود نگاه ‌کنيد که متوجه ‌شويد نه تنها از ديده‌باني‌تان هيچ حقيقتي آشکار نشده است که چنان حجاب‌هايي بر ديده و دلتان زده شده باشد که آشکارترين حقايق و نزديک‌ترين مسائل را هم نبينيد: «إِذا أَخْرَجَ يَدَهُ لَمْ يَكَدْ يَراها وَ مَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُور» (نور، 40) 🔸شما اگر حقيقتاً دنبال کشف حقيقت بوديد که نيازي به رفتارهاي کارآگاه پوآرويي نبود! خيلي راه آساني داشت؛ با فرزندان آيت‌الله مصباح يا با مؤسسه امام خميني(ره) يا با داماد مکرمشان جناب آيت‌الله محمدي عراقي تماس مي‌گرفتيد و حقيقت ماجرا را جويا مي‌شديد و چنين در صف تروريست‌هاي فکر و فلسفة «عقبة تئوريک نظام» (علامه مصباح) قرار نمي‌گرفتيد! دوستان عزيز باور کنيد دوربين‌هاي ديده‌باني‌تان ايراد دارد؛ فکري کنيد، و الا دير يا زود متوجه خواهيد شد که اين راهي که در پيش گرفته‌ايد به ترکستان است. شک نکنيد اين راه، همان راهي است که خوارج نهروان و داعشي‌ها طي کرده‌اند. اما شما با قلمي روان و در ادبياتي امروزين و با هاله‌اي از قداست و مردم‌فريبي آن را مي‌پيماييد. خواهش مي‌کنم قدري فکر و تأمل در روش و روية خود داشته باشيد. 🔸ضمناً بنده اولين بار است که به واسطة نوشته شما نام رضا مطلبي کاشاني را مي‌شنوم؛ اما در اينجا گفته‌ايد که ايشان «ابهاماتي» در پرونده‌ مالي‌شان مطرح است. راستي اين کدام عدالت‌طلبي است که به شما اجازه مي‌دهد آبرو و حيثيت فردي را صرفاً به اين دليل که ابهاماتي درباره‌اش مطرح است،‌به حراج بگذاريد؟! اين کدام مکتب اخلاقي و ديني است که به شما چنين حقي داده است؟ معيار شفافيت و عدالت‌تان چيست يا کيست؟! آيا همين که عنوان مقدس شفافيت و عدالت بر سازمان خود نهاده‌ايد کافي است که با اين الفاظ مقدس آبروي هر کسي را که نمي‌پسنديد به صرف وجود ابهاماتي در پرونده مالي‌اش حراج کنيد؟! «ترسم نرسي به کعبه اي اعرابي/ کاين ره که تو مي‌روي به ترکستان است» @Ahmadhoseinsharifi 🌹