پرسشهاي علامه2 (Trimmed).mp3
32.38M
🎤احمدحسين شريفي
🔴سلسله نشستهاي علمي «تحول در علوم انساني» در جمع تعدادي از اساتيد دانشگاه علامه طباطبائي
🔴جلسه دوم: چرايي نگاه تحولي به علوم انساني و اشارهاي به جريانهاي تحولگرا
🔸پرسشها و پاسخهاي جلسه دوم
🔸تاريخ: 2/ آذر 1399
#علوم_انسانی_اسلامی
#تحول_در_علوم_انسانی
#دانشگاه_علامه_طباطبائی
🆔 https://eitaa.com/joinchat/1153171503C4349780964
🌹
14.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸بعد دیگری از ولایت گستری و انسان سازی حاج قاسم سلیمانی، کسی که به حق شایسته عنوان "سردار دلها" است.
💐راهش پر رهرو باد
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
🔴درسهايي که بايد از علامه مصباح آموخت
🔸درس پانزدهم: مرزبانی فکر و فرهنگ
🖊احمدحسين شريفي
🔸امام حسن عسکري(ع) در حديثي ميفرمايد: عالمان شيعه مرزبانان فکر و فرهنگ اسلامياند؛ آنان در مرزي که طرف مقابلشان ابليس و نيروهاي کارکشته و زيرک و داناي ابليسي قرار دارند، به مرزباني و نگهباني از معارف اسلامي و حدود و ثغور اسلام ميپردازند. (التفسير المنسوب الي الامام الحسن العسکري، ص343)
🔸عالمان راستين شيعي کسانياند که اجازه نميدهند شيطان و شيطانصفتان آتش شبهه بر خرمن باورها و ارزشهاي مردم بياندازند. آنان به مثابة مرزباناني هوشيار و آگاه و شجاع در مقابل شبههافکنيها سينه سپر ميکنند و چنان با شبهات ديني مواجهه ميشوند که نه تنها به صورتي مستدل و عالمانه آنها را پاسخ ميدهند که شبهات را ابزار و وسيلهاي براي ترويج و تعميق معارف اسلامي ميدانند.
🔸بدون ترديد يکي از قويترين و بزرگترين مرزبانان جهانبيني و نظام ارزشي اسلام در دوران معاصر آيتالله مصباحيزدي بود. او فيلسوفي "مرابط" بود. او به دليل (1) تسلط بسيار خوب بر معارف اسلامي (ادبيات، تاريخ اسلام، منطق، معرفت شناسی، فقه، اصول، تفسير، فلسفه، کلام، اخلاق و عرفان اسلامی) و (2) آشنايي بسیار خوب با علوم جديد و فلسفههاي مدرن و (3) آشنايي با ادبيات رايج علمي و آکادميک و (4) غيرت ديني و احساس مسؤوليت در برابر حقيقت و (4) همچنين به دليل بصيرت و روشنبيني منحصربه فردي که داشت، از دهة پنجاه به بعد (به مدت نيم قرن) به مثابة بزرگترين، هوشيارترين و زيرکترين مرزبان باورها و ارزشهاي شيعي نمايان شد.
🔸او حقيقتاً يک حکيم مرابط و مرزبان آگاه و مطمئن براي دفاع از معارف اسلامي بود. هوشمندانه همه تحرکات فکري و فرهنگي مخالفان فکر و فرهنگ اسلامي را رصد ميکرد و غالباً به ريشهها و بنيانهاي فکري مخالفان حمله ميکرد و با قدرت منطق و استدلال و بيان رسايي که داشت، چنان با آنها روبرو ميشد که کسي را ياراي مقاومت علمي و استدلالي در برابر استدلالها و منطق قوي و قويم او نبود. به همين دليل غالباً رو به سوي ترور شخصيت او ميآوردند و هنوز هم به همين کار مشغولاند!
#علامه_مصباح
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
4_5785269962155231622.pdf
6.86M
🔴درباره صحت یا سقم این گزارش و این نوع تحلیل قضاوت نمیکنم. صرفا جهت اطلاع مخاطبان عزیزي که به مطالعات آيندهپژوهي و روندپژوهي علاقه دارند، این فایل را تقدیم میکنم.
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
روش شناسی مواجهه علامه مصباح با شبهات دینی.mp3
28.56M
🎤احمدحسين شريفي
🔴روششناسي علامه مصباح در مواجهه با شبهات ديني
🔸در نشست علمی مجازی «روششناسی آیتالله مصباح یزدی در پاسخ به شبهات»
🔸برگزار کننده: مرکز پاسخگويي به شبهات حوزه علميه قم و انجمن معرفتشناسي حوزه علميه قم
#علامه_مصباح
🔸تاريخ: 2/ بهمن/ 1399
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
10.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴مکتب شهید سلیمانی، مکتب ایثار و اخلاص و اسلام راستین است؛ یعنی مکتبی جهانی، فراملی و فرامرزی؛ مکتب سلطه بر دلها و جانهای همه آزادگان عالم.
#شهید_سلیمانی
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
🔴سبک زندگي ايرانيان در اوايل قرن چهاردهم، به روايت يک مستشار آمريکايي
🖊احمدحسين شريفي
🔸آرتور ميلسپو، مستشار معروف آمريکايي و همه کاره مسائل مالي ايران در سالهاي 1301 تا 1306 و همچنين سالهاي 1321 تا 1323، در جايي از کتابي که با عنوان « «مأموریت آمریکاییها در ایران» نوشته است، شرحي کوتاه از #سبک_زندگی و خلقيات مردم ايران در يک قرن قبل بيان میکند که صرف نظر از برداشت درست يا نادرست او از روحيات و خلقيات ما ايرانيان، توجه به آنها جالب است:
🔸«دو کیفیت اجتماعی که به ندرت در ایران یافت میشود، پشتکار و #وجدان_کار است... حقیقت این است که کمکاری، غیرفعال بودن و امروز و فردا کردنِ ایرانیها بسیار تأثرانگیز است. یک ایرانی کارهایش را با آرامی و با فراغخاطر انجام میدهد و توجه او به فلسفه و ادبیات خیلی بیشتر از امور شغلیاش است. اغلب اوقات خود را به صحبت کردن، مخصوصاً دربارۀ سیاست تلف میکند. حرفهای او بیشتر مربوط به مسائل و اشخاصی است که اصولاً ربطی به کار او ندارند...
🔸یکی از مهمترین معایب کارمندان ایرانی تعلل و ناتوانی آنها در مواجهه با مشکلات است. شرکتکنندگان در کنفرانسها به ندرت کسانیاند که کاردان باشند و برای تحمیل نظرات خود پافشاری کنند. ... این اشخاص با کمال میل با هر پیشنهادی که باعث عقبافتادن کارها و بینتیجه شدن تصمیمات شود، موافقت میکنند...
🔸ایرانیها به هیچ وجه خود را بردۀ ساعت نمیدانند و برای وقت ارزشی قائل نیستند و به طور کلی زندگی را به صورت اوقات حسابشدهای از زمان در نظر نمیگیرند... در قهوهخانهها و کاروانسراها، در کنار خیابانها و جادهها گروهگروه از مردم ایران لم داده و صحبت میکنند و قلیان میکشند... در پیادهروها یا کنار جادهها اغلب به کارگران یا کشاورزانی برمیخوریم که زیر آفتاب خوابیدهاند. ایرانیها در هر کاری که داشته باشند، عجلهای در انجام آن ندارند. اگر کنفراسی بناست ساعت چهار تشکیل شود، کار خود را ساعت پنجونیم آغاز میکند. ...
🔸حس میهنپرستی و مسئولیت اجتماعی در اغلب ایرانیها تکامل نیافته است... هزاران ایرانی برای امور مختلف به وزارت مالیه مراجعه میکنند که اغلب بجز ادعای مالی یا توصیه برای برادر، پسر، برادرزاده یا درخواست تخفیف مالیاتی انتظار دیگری ندارند. این عده حاضرند برای رسیدن به خواستۀ خود حقیقت را نادیده بگیرند و جز به منافع خود و خانوادۀ خویش به چیز دیگری توجه ندارند...»
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
علامه3.mp3
42.56M
🎤احمدحسين شريفي
🔴سلسله نشستهاي علمي «تحول در علوم انساني» در جمع تعدادي از اساتيد دانشگاه علامه طباطبائي
🔴جلسه سوم:
(1) قدرت، سياست و ايدة اسلاميسازي علوم انساني
و (2) اشاره به پارهاي از نگاههاي تحولي
🔸تاريخ: 9/ آذر 1399
#علوم_انسانی_اسلامی
#تحول_در_علوم_انسانی
#دانشگاه_علامه_طباطبائی
🆔 https://eitaa.com/joinchat/1153171503C4349780964
🌹
🔴درسهايي که بايد از علامه مصباح آموخت
🔸درس شانزدهم: روش مواجهه با شبهات ديني
🖊احمدحسين شريفي
🔸يکي ديگر از امور درسآموز در زندگي علمي و عملي آيتالله مصباح، روش ايشان در مواجهه با شبهات ديني است. ايشان به دليل جامعيتي که نسبت به معارف اسلامي داشتند و به دليل آشنايي خوبشان با مکاتب و انديشههاي معارض، و همچنين به دليل تجربه طولاني مدت در مواجهه با شبهات ديني و اعتقادي، ميتواند الگويي براي مرابطان و مرزبانان فکر و فرهنگ اسلامي در دنياي معاصر باشد.
🔸دربارة روش مواجهه علامه مصباح با شبهات ديني از ابعاد و منظرهاي مختلف و متعددي ميتوان نظر کرد و سخن گفت. اما بالاجمال ميتوان گفت ايشان در مواجهه با شبهات ديني چهار مرحله و گام مهم را در نظر داشتند:
🔸گام اول: تلاش در جهت فهم دقيق شبهه؛ ايشان در گام اول سعي ميکردند که شبهه مطرح شده را به درستي فهم کنند، و براي فهم دقيق مسأله ميکوشيد که اولاً، حب و بغض خود را نسبت به معارف ديني و شبهات دشمنان کنار بگذارد؛ چرا که حب و بغضهاي بيدليل و بدون پشتوانة استدلالي ميتواند سد راه عقل و فهم باشند: چون غرض آمد هنر پوشيده شد/ صد حجاب از دل به سوي ديده شد. و ثانياً، هرگز خود را درگير شخصيت و مسائل شخصي و خصوصي شبههکنندگان نميکرد. يعني مهم نبود که آن شبهه از سوي چه کسي و به چه منظوري بيان شده است؛ اصل شبهه و مدعا يا دليل اقامه شده را کار داشتند.
🔸گام دوم: در گام دوم ميکوشيد تبييني جامع و دقيق از ابعاد شبهه و حدود و ثغور آن بيان کند؛ مقدمات آن، مباني و اصول موضوعة آن، و دلايل و نتايج آن را بيان ميکرد. در اين مرحله آنقدر به زيبايي و با دقت و امانت و انصاف اصل شبهه را توضيح ميداد که بعضاً از خود شبههکنندگان واضحتر و دقيقتر آن را بيان ميکرد. توجه داشته باشيد که يکي از مهمترين گامهاي پاسخ به شبهات همين گام است؛ زيرا شبهه يعني شبيه حق؛ يعني حقنما؛ يعني سخني که آميختهاي از حق و باطل است. و يکي از بهترين راههاي براي مبارزه با آن، آفتابي کردن و نمايان کردن ابعاد مختلف آن است. در اين صورت حق و باطل و سره و ناسره آن به خوبي آشکار ميشوند.
🔸گام سوم: در گام سوم به نقد شبهه ميپرداخت. براي اين منظور (1) تبار شبهه و سابقة تاريخي آن را آشکار ميکرد. و با اينکار ابهت شبهه و شبههکنندگان را ميشکست و مثلاً نشان ميداد که چنين سخني را دربارة قرآن، مشرکان و بتپرستان قريش هم ميگفتند؛ يا چنين سخني در موضوع ازدواج و غريزه جنسي را قوم لوط هم ميگفتند. پس چيز تازهاي نيست؛ (2) به نقد مباني و پيشفرضها و اصول موضوعة شبهه ميپرداخت؛ (3) منشأ و انگيزة طرح شبهه را ذکر ميکرد و نقد ميکرد؛ سپس به سراغ (4) نقد دلايل ميآمد و نادرستي آنها را اثبات ميکرد و افزون بر اين به (5) نقد و تشريح پيامدهاي فردي واجتماعي پذيرش شبهه هم ميپرداخت و نهايتاً به (6) نقد خود مدعا هم ميپرداخت چون نقد دليل اخص از نقد مدعا است؛ ايشان با نقد و ابطال مدعا، به طور کلي ريشه شبهه را از ميان برميداشت.
🔸گام چهارم: در گام چهارم، علامه مصباح، به تأسي از برخي ديگر از بزرگان مثل علامه اميني، شيخ آقابزرگ تهراني و امثال آنان، شبهه را به عنوان وسيله و ابزاري براي تبيين دقيق معارف اسلامي ناظر به آن مسأله ميديد: «استراتژي تبديل تهديد به فرصت». يعني در مرحله پاسخ به شبهه باقي نميماند، بلکه از آن به عنوان وسيلهاي براي تبيين دقيق، عميق و مستدل معارف اسلامي استفاده ميکرد.
🔹ذکر مصاديق و نمونههايي براي اين نوع مواجهه در اين فضا و فرصت نميگنجد.
#علامه_مصباح
#شبهه
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
🔴دروغهاي متراکم ديدهبانهاي شفافيت و عدالت!
🖊احمدحسين شريفي
🔸جناب احمد توکلي، که مدتي است با تأسيس سازماني مردمنهاد با عنوان «ديدهبان شفافيت و عدالت»دوربين شفافسازي و عدالتطلبي را بر چشمان خود زده است، با مشارکت معاون آموزشيشان جناب حسين رجائي در مطلبي با عنوان «ثروتمندان ناشناس، خطری برای زمامداران و روحانیون سرشناس!»، نکاتي دربارة آيتالله مصباح نوشتند که نشان ميدهد ديدهبانان محترم اين سازمان يا با دوربيني عوضي ميبينند و يا اينکه اساساً چشمان سالمي پشت آن دوربين ندارند تا حقايق را ببيند.
🔸اين دو بزرگوار در نوشتة خود ضمن توصيه همه علما و امراء به دوري از ثروتمندان (کلمة حقٍ) ارادهاي سراسر باطل و دروغين و افتراهايي بزرگ بر #علامه_مصباح وارد کردهاند (يراد بها الباطل). چنين نوشتند که آي مردم! کشفي تازه کردهايم و آن اينکه حتي آيتالله مصباح هم با کساني که ابهاماتي دربارة فعاليتهاي اقتصاديشان مطرح است(!) دست در يک کاسه داشتهاند! چرا که در ديدهباني خود ديديم که غسال او يکي از کساني بوده که ابهامات مالي در پروندهاش است! و جنازه ايشان هم در منزل چنان فردي غسل داده شده است!
🔸در حالي که
اولاً، غسال ايشان چنين فردي نبوده است؛ ثانياً، بدن مطهر ايشان در منزل چنين فردي غسل داده نشده است؛ ثالثاً، آيتالله مصباح در طول عمرشان با چنين فردي ارتباط نداشتهاند و بعيد ميدانم که حتي يکبار ايشان را ديده باشند. رابعاً، آيتالله مصباح اساساً دفتر و بيتي به معناي مصطلح نداشتند که وجوهاتي دريافت کنند يا چنين افرادي با قصدهاي سوء بخواهند در آن نفوذ کنند و از ايشان سوء استفاده کنند؛ خامساً، زندگي شخصي آيتالله مصباح و فرزندانش که از زاهدانهترين و کممؤنهترين زندگيهاي ممکن در اين عصر بوده و هست؛ در مرأي و منظر همگان است؛ و سادساً، همه مسائل مالي مؤسسه امام خميني(ره) نيز با شفافترين شکل ممکن، سالانه توسط مسؤولان ذيصلاح رسمي کشور بررسي ميشده و ميشود و در تمام اين سالها حتي يک ريال، تأکيد ميکنم حتي يک ريال، تخلف مالي در اين مؤسسه وجود نداشته است.
🔸حال سؤال ما از اين ديدهبانان محترم شفافيت و عدالت(!) اين است که گمان نميکنيد يک جاي کار ايراد پيدا کرده است؟ گمان نميکنيد که يا چشماني که پشت آن دوربينهاي ديدهباني است کمسو و کجبين شده است و يا دوربينتان از کار افتاده و به جاي آب، به شما سراب نشان ميدهد؟ عزيزان من، شما نيت خوبي داريد، شعار قشنگي هم ميدهيد؛ سازماني بسيار لازم و ضروري هم تأسيس کردهايد، اما گويا توجه به الزامات و اقتضائات ديدهباني شفافيت و عدالت نداريد. و در نتيجه نه تنها از حق و عدل و شفافيت ديدهباني نميکنيد، که با دروغها و افتراهاي متراکم خود، تيرگي بر تيرگي ميافزاييد: «ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ» و خوف آن دارم که زماني چشم باز کنيد و به کارنامه خود نگاه کنيد که متوجه شويد نه تنها از ديدهبانيتان هيچ حقيقتي آشکار نشده است که چنان حجابهايي بر ديده و دلتان زده شده باشد که آشکارترين حقايق و نزديکترين مسائل را هم نبينيد: «إِذا أَخْرَجَ يَدَهُ لَمْ يَكَدْ يَراها وَ مَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُور» (نور، 40)
🔸شما اگر حقيقتاً دنبال کشف حقيقت بوديد که نيازي به رفتارهاي کارآگاه پوآرويي نبود! خيلي راه آساني داشت؛ با فرزندان آيتالله مصباح يا با مؤسسه امام خميني(ره) يا با داماد مکرمشان جناب آيتالله محمدي عراقي تماس ميگرفتيد و حقيقت ماجرا را جويا ميشديد و چنين در صف تروريستهاي فکر و فلسفة «عقبة تئوريک نظام» (علامه مصباح) قرار نميگرفتيد! دوستان عزيز باور کنيد دوربينهاي ديدهبانيتان ايراد دارد؛ فکري کنيد، و الا دير يا زود متوجه خواهيد شد که اين راهي که در پيش گرفتهايد به ترکستان است. شک نکنيد اين راه، همان راهي است که خوارج نهروان و داعشيها طي کردهاند. اما شما با قلمي روان و در ادبياتي امروزين و با هالهاي از قداست و مردمفريبي آن را ميپيماييد. خواهش ميکنم قدري فکر و تأمل در روش و روية خود داشته باشيد.
🔸ضمناً بنده اولين بار است که به واسطة نوشته شما نام رضا مطلبي کاشاني را ميشنوم؛ اما در اينجا گفتهايد که ايشان «ابهاماتي» در پرونده ماليشان مطرح است. راستي اين کدام عدالتطلبي است که به شما اجازه ميدهد آبرو و حيثيت فردي را صرفاً به اين دليل که ابهاماتي دربارهاش مطرح است،به حراج بگذاريد؟! اين کدام مکتب اخلاقي و ديني است که به شما چنين حقي داده است؟ معيار شفافيت و عدالتتان چيست يا کيست؟! آيا همين که عنوان مقدس شفافيت و عدالت بر سازمان خود نهادهايد کافي است که با اين الفاظ مقدس آبروي هر کسي را که نميپسنديد به صرف وجود ابهاماتي در پرونده مالياش حراج کنيد؟! «ترسم نرسي به کعبه اي اعرابي/ کاين ره که تو ميروي به ترکستان است»
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
🔴درسهايي که بايد از علامه مصباح آموخت
🔸درس هفدهم: هدفداري
🖊احمدحسين شريفي
🔸متأسفانه بسياري از اهل علم (دانشگاهيان و حوزويان) داراي پروژة فکري مشخص و منسجمي نيستند؛ تابع جو مراکز علمي و يا شرايط اتفاقي و تصادفياند. در اين ميان برخي از بزرگان علم را ميتوان نام آورد که واقعاً داراي يک پروژة فکري مشخص و مدوني بوده و همه فعاليتهاي آموزشي و تعليمي و پژوهشي خود را در راستاي همان پروژه سامان دادهاند: #علامه_طباطبائی و #شهيد_مطهری و آيتالله مصباح را ميتوان از اين سنخ به شمار آورد.
🔸آيتالله مصباح يزدي از معدود انديشمندان و عالماني است که پروژهاي مشخص و هدفمند براي خود تعريف کرده بود و ميتوان گفت از نخستين سالهاي طلبگي آن را با طرح و برنامهاي منسجم دنبال ميکرد. ايشان به ندرت از سر تصادف کاري را انجام ميدادند. چنين نبود که مثلاً کسي به ايشان پيشنهاد دهند که درس تفسير قرآن بگوييد، و ايشان هم بدون برنامة از پيشطراحي شده، آن را بپذيرد و در مسير تفسير قرآن بيفتد؛ خير. ايشان واقعاً براي زندگي علمي و تعليمي خود برنامه داشت؛ دقيقاً ميدانست چه بايد بکند و چه کاري را نبايد بکند. کاري را که وظيفه خود تشخيص داده بود، با تمام توان دنبال ميکرد و آن را به هر گونهاي که بود انجام ميداد و کاري که وظيفه خود نميدانست، حتي اگر دهها نفر به او اصرار ميکردند، نميپذيرفت.
🔸اگر به مقدمه بسياري از کتابهاي مهم اخلاقي و حديثي و تفسيري مراجعه کنيم ميبينيم نويسندگان آنها متذکر شدهاند که مثلاً اين کتاب را به سفارش فلان فرد يا به درخواست فلان گروه نوشتم؛ اما آيتالله مصباح چنين نبود. بنده سراغ ندارم که به سفارش فرد يا گروهي کاري را که در راستاي اهداف علمي و عملي از پيش طراحيشده و فکرشدة ايشان نباشد، انجام داده باشد؛ يا برنامه زندگي خود را تغيير داده باشد؛ او راه خود را انتخاب کرده بود و لحظهاي از حرکت در آن مسير باز نايستاد يا در درستي و ضرورت آن دچار شک و ترديد نشد و بلکه با جديت تمام و بياعتنا به همه موانعي که سر راه او قرار ميگرفت، تا واپسين روزهاي عمر پربرکتش در آن گام برداشت.
🔸او از همان ابتداي طلبگي راه و رسالت خود را فهميده بود؛ همه درسها و مطالعات و تحقيقات خود را هدفمند انتخاب ميکرد. از همان ابتداي طلبگي وقت زيادي را صرف يادگيري علوم جديد کرد. خود ايشان ميگفت: «در طول مدتي که مشغول تحصيل علوم طلبگي بودم ... وقت زيادي صرف فراگيري زبان انگليسي، رياضيات، فيزيک، شيمي، فيزيولوژي، بيولوژي، جامعهشناسي، روانشناسي و ساير علومي که در دانشگاهها مطرح بود، ميکردم. در انگليسي، رياضيات، فيزيک، شيمي و حتي اقتصاد، استاداني داشتم که بعضي از آنان، بعد از انقلاب به مقام وزارت رسيدند. ... به اين دروس هم علاقه داشتم و هم احساس ميکردم يک روحاني که بخواهد مؤثر باشد، لازم است با اين علوم آشنا گردد. گاه در گرماي ماههاي تير و مرداد از قم به تهران ميرفتم تا در يک جلسة رياضي شرکت کنم» (مصباح دوستان، ص33)
🔸در جايي ميفرمود حتي وقتي در مدرسه حقاني مشغول فعاليت شدم، هدف اصلي من محدود ماندن در يک مدرسه نبود؛ بلکه به دنبال آن بودم که اهداف و برنامههاي آموزشي و تعليمياي که در نظر دارم، در فضايي گستردهتر به گونهاي که طلاب مستعد ساير مدارس را هم شامل شود، دنبال کنم و به همين دليل در نخستين فرصتي که پيش آمد، از هيئت مديرة مدرسه حقاني استعفا داد و به بخش آموزش مؤسسه در راه حق آمد و فعاليت خود را آنگونه که معتقد بود بهتر و درستتر است، دنبال کرد.
#علامه_مصباح
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
علامه 3 ژ.mp3
32.01M
🎤احمدحسين شريفي
🔴سلسله نشستهاي علمي «تحول در علوم انساني» در جمع تعدادي از اساتيد دانشگاه علامه طباطبائي
🔴جلسه سوم:
🔸پرسشها و پاسخهاي جلسه 3
🔸تاريخ: 9/ آذر 1399
#علوم_انسانی_اسلامی
#تحول_در_علوم_انسانی
#دانشگاه_علامه_طباطبائی
🆔 https://eitaa.com/joinchat/1153171503C4349780964
🌹