eitaa logo
احمدحسین شریفی
6.1هزار دنبال‌کننده
351 عکس
360 ویدیو
24 فایل
حاوی سخنرانیها و نوشته ها و معرفی آثار و فعالیتهای استاد شریفی. عضو هیئت علمی و استاد تمام فلسفه موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، مدرس سطوح عالی حوزه علمیه قم ادمین کانال: @Mahdiadmin2
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴منتشر شد 🔲توضیحات ناشر 🔶 يزدي(ره)، دوستان، مخالفان و دشمنان فراواني داشت. حتماً هر دسته‌ای هم براي دوستي، مخالفت و یا دشمني‌هايش دلايلي داشت. شايد نتوان گفت كه کدامیک از این سه دسته بیشتر بودند! اما به يقين می‌توان گفت كساني كه «او را نشناختند» يا «آنگونه كه بود نشناختند» از هر سه دسته بيشتر بودند. 🔷توصيف گويا و روان و ملموس اين مرد ايستاده بر مدار حق، كار آساني نيست؛ اما شايد دكتر احمدحسين شريفي از سزاوارترين افراد در نگارش اثري در معرفي اين مردِ همواره «بر مدار حق» باشد. كتاب «برمدار حق» که در ۱۱۷ صفحه با قطع رقعی چاپ شده است، مي‌خواهد ما را به كوچه باغ سيمای اخلاقي و علمي و عملي علامه محمدتقي مصباح يزدي ببرد. 🔷علاقمندان به آشنایی بیشتر با سلوک علمی و عملی علامه مصباح یزدی می‌توانند کتاب را از آدرس زیر تهیه کنند👇👇 https://eshop.iki.ac.ir/shop/7/Product/4597 🌹🌹
🔴«دستگاه قضایی» و «نقد» و «آزاداندیشی» 🖊احمدحسین شریفی [عضو کمیسیون نظریه‌پردازی، نقد و آزاداندیشی حوزه علمیه] [۱] از جمله افتخارات علمی و فرهنگی اسلام، میدان‌ دادن به آزاداندیشی و نقد و انتقاد علمی و سیاسی است. اهمیت این مسأله تا جایی است که حتی امام صادق علیه السلام که از مقام عصمت برخوردار است محبوب‌ترین برادران ایمانی خود را کسانی می‌داند که او را نقد کنند! و نقدهای خود را به او هدیه کنند! أحَبُّ اخوانی إلیَّ مَنْ أهْدی إلیَّ عیوبی. [۲) امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب اسلامی هم کراراً بر مسأله آزادی اندیشه و نقد در نظام جمهوری اسلامی تأکید کرده‌اند. حتی رهبر فرزانه و حکیم انقلاب اسلامی توصیه‌های مؤکد نسبت به برگزاری کرسی‌های نقد و آزاداندیشی در مراکز علمی به ویژه حوزه و دانشگاه داشته و دارند. [۳] البته طبیعت نقد، صراحت و تندی و تلخی و گزندگی آن است. و البته و هزار البته ناقد باید آداب اخلاقی نقد را نگه دارد و از هتاکی و بی‌ادبی بپرهیزد؛ اما نقد شونده (صرف نظر از جایگاه علمی و اجتماعی خود) و حامیان و مریدان او نیز اخلاقاً باید ظرفیت خود را بالا ببرند. و نقد را حتی اگر از سوی ضعیف‌ترین افراد جامعه باشد، با رویی گشاده پذیرا باشند و آن را هدیه‌ای الهی تلقی کنند. نه آنکه به مقابله به مثل برخاسته و با توهین و بی‌ادبی متقابل با ناقد برخورد کنند. خدا رحمت کند علامه مصباح یزدی را (که قطعاً در تحمل فحاشی و هتاکی و بی‌ادبی دیگران، رکوردار است). ایشان از نقدها و حتی فحاشی‌ها نه تنها غمگین‌ نمی‌شد و هیچ‌گاه (تأکید می‌کنم هیچ گاه) تقاضای رسیدگی قضایی به آنها را نداشت؛ بلکه آنها را نعمتی الهی برای خود می‌دانست و حتی به طنز می‌فرمود: در کنار درمان‌های شیمیایی و گیاهی، «فحش‌درمانی» هم برای سلامتی مؤثر است! [گفتنی است که این بنده درباره آداب اخلاقی نقد فراوان سخن گفته و نوشته‌ام از جمله در کتاب اخلاق کاربردی و آیین‌ زندگی که کتاب درسی دانشگاه‌های کشور هم هست. علاقمندان می‌توانند برای آگاهی تفصیلی از دیدگاه و نظرگاه این بنده به آنجا مراجعه کنند.] [۴] باید اجازه داد که فضای نقدهای علمی و سیاسی مسیر طبیعی خودش را طی کند و هتاکان و بی‌ادبان مهجور و مطرود جامعه علمی شوند؛ یعنی جامعه علمی ما در اثر تضارب آراء و اندیشه‌ها و نقدها آنقدر رشید شود که هتاکان و بی‌ادبان جایگاهی در آن نداشته باشند. [۵] به همین دلیل شخصاً معتقدم که مسؤولان قضایی نیز هرگز نباید به چنین مباحثی ورود کنند. طبیعی است که عینکی که مسؤولان قضایی و دادستانی کشور بر چشم دارند عینک جرم‌بینی و جرم‌شناسی و جرم‌انگاری و در نتیجه دستور پیگردهای قانونی و ... و نهایتاً بازداشت و زندانی کردن منتقد یا منتقدان است. اما نیاز به بیان ندارد که چنین کاری نه تنها کمکی به فضای علمی و سیاسی کشور و خدمتی به رشد فرهنگ نقد و نقدپذیری نمی‌کند بلکه جوّی از خفقان و ترس و وحشت و چاپلوسی ایجاد می‌کند که به طور قطع و یقین در درازمدت دود آن بیش از همه به چشم نظام سیاسی کشور خواهد رفت. به همین دلیل، ورود دستگاه قضایی را به مباحث انتقادی و آزاداندیشانه‌ای که در حوزه یا دانشگاه صورت می‌گیرد، سم‌ّ مهلک کرسی‌های آزاداندیشی و نقد علمی و سیاسی می‌دانم. [۶] افزون بر این، «گر حکم کنند که مست گیرند در شهر هر آنچه هست گیرند». اگر بناست دستگاه قضایی حکم تعقیب و بازداشت ناقدان بزرگان علمی حوزه و دانشگاه را (حتی بر فرض اینکه در نقد خود خامی کرده و جانب ادب را نگه نداشته باشند) صادر کنند، در همین دو سه ماه اخیر باید صدها و بلکه شاید هزاران نفر را از دانشگاهیان و حوزویان دستگیر کرده باشند! توهینی که یکی از شرکت‌های تولیدی به استاد بزرگی چون ، از افتخارات ادبیات فارسی، کرد؛ ناسزاها و لعن و فحاشی‌هایی که عده‌ای علیه بیان کرده و می‌کنند؛ ده‌ها و صدها طلبه‌ای که در همین یک ماه اخیر با بدترین الفاظ و رکیک‌ترین ناسزاها و فحاشی‌ها از آملی یاد کرده و می‌کنند و .... همگی باید بازداشت و محاکمه شوند! و .... آفات و آسیب‌های چنین فضایی نیاز به توضیح ندارد. @Ahmadhoseinsharifi 🌹
🔺متن روی سنگ مزار آیت الله مصباح یزدی (قدس سره) 🔸«محمّدتقی بن محمدباقر مصباح یزدی المطیع لأمر مولاه» 🔹نیمه‌شب گذشته سنگ مزار در حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) بر روی مزار ایشان نصب شد. @Ahmadhoseinsharifi 🌹
🔴پیشنهادی به شهرداران و اعضای انقلابی شوراهای اسلامی کلان‌شهرها 🖊احمدحسین شریفی 🔶همانطور که استحضار دارید یزدی از بزرگ‌ترین و اثرگذارترین فیلسوفان و اندیشمندان دوران معاصر بودند. اندیشمندی که امام خمینی او را «ذوالشهادتین» می‌دانست و مقام معظم رهبری او را عقبه تئوریک نظام نامیدند و در زمان حیات و پس از رحلت‌شان ده‌ها توصیف کم‌نظیر و بعضاً بی‌نظیر از او داشتند. مقام معظم رهبری در پیامی که به مناسبت رحلت او صادر کردند، او را «عالمی ربانی»، «فقیه»، «حکیمی مجاهد»، «متفکری برجسته»، «مدیری شایسته»، «دارای زبانی گویا در اظهار حق» و «پایی با استقامت در صراط مستقیم» و دارای خدماتی کم‌نظیر در «تولید اندیشه دینی»، «نگارش کتب راه‌گشا» و «تربیت شاگردان ممتاز و اثرگذار» معرفی کردند و حضور انقلابی او را «در همه میدان‌هایی که به حضور او احساس نیاز می‌شد» کم‌نظیر دانستند و در بیان پارسایی و پرهیزگاری مادام العمر ایشان، چنین شهادت دادند که «پارسائی و پرهیزگاری خصلت همیشگی ایشان از دوران جوانی تا آخر عمر بود» و در جمله‌ای بلند و پر معنا او را سالک «طریق معرفت توحیدی» معرفی کردند. 🔶هر چند آثار و اندیشه‌های آن حکیم فرزانه در مجامع علمی و نخبگانی درخشان‌تر از پیش، پرتوافشانی خواهد کرد، اما شایسته است تا پیش‌ از فرارسیدن سالگرد رحلت ایشان، اماکن و بلوارهایی در شهرهای بزرگ با نام آن حکیم کم‌نظیر مزین شوند. خود شما اهمیت‌ نامگذاری اماکن و بلوارها را در احیای ارزش‌ها و جهت‌دهی به گرایش‌ها و رفتارهای مردم بهتر از هر کسی می‌دانید به همین دلیل نیازی نمی‌بینم درباره ضرورت و اهمیت این کار سخن بگوییم. @Ahmadhoseinsharifi 🌹
🔴«کل‌نگري» در عين «جزءنگري»؛ شرط علمی «بصیرت» 🖊احمدحسین شریفی «بصیرت» یعنی دیدن درست صحنه در فضاهای غبارآلود. بصیرت یعنی تمییز میان راه و چاه به هنگام وزش گردبادهای سهمگین. بصیرت یعنی تمییز حق از باطل به هنگام حیرت و سرگردانی عامه مردم. برخورداری از چنین صفتی، معلول عوامل معرفتی و غیرمعرفتی فراوانی است. یکی از مهم‌ترین عوامل معرفتی بصیرت‌زا «کل‌نگری» در عین «جزء‌نگری» است. کساني که صرفاً کل‌نگر يا صرفاً جزء‌نگر باشند، بصيرت لازم براي تشخيص حق از باطل در مسائل اجتماعي و سياسي و فرهنگي را نخواهند داشت، و البته جمع ميان اين دو نيز کاري دشوار است؛ به همين دليل، عالمان اهل بصيرت هم انگشت‌شمارند. حقيقتاً ازجمله انديشمنداني بود که ضمن برخورداري از نگاهي کلان به عالم و آدم و نگاهی بنیادین و فلسفی به سیاست و جامعه و فرهنگ، نسبت به جزئيات برنامه‌هاي دشمنان نيز آگاهي و اشراف داشت و همچون مرزباني آگاه، دائماً مسائل را رصد مي‌کرد. اشخاص و جريان‌هاي اجتماعي، سياسي و فرهنگي را دقیق مي‌شناخت و به همين دليل، از بصيرتي کم‌نظير برخوردار بود. @Ahmadhoseinsharifi 🌹
الشخصية العلمية و الأخلاقية العلامة مصباح اليزدي.mp3
8.99M
🎤 احمدحسین شریفی 🔴 موضوع سخنرانی: شخصیت علمی و اخلاقی علامه مصباح یزدی (سخنرانی به زبان عربی) مکان: سوریه - دمشق - مجمع السیدة فاطمة الزهراء تاریخ: ۶/ ۱۱/ ۱۴۰۰ @Ahmadhoseinsharifi 🌹
اللهیات التطبیقیه عند العلامة مصباح اليزدي.mp3
9.99M
🎤 احمدحسین شریفی 🔴 موضوع سخنرانی: الالهیات التطبيقيه لدي العلامة مصباح اليزدي (سخنرانی به زبان عربی) مکان: سوریه - دمشق - رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در سوریه تاریخ: ۵/ ۱۱/ ۱۴۰۰ @Ahmadhoseinsharifi 🌹
مكونات الحضارة الاسلامية عند العلامة مصباح اليزدي.mp3
13.08M
🎤 احمدحسین شریفی 🔴 موضوع سخنرانی: مؤلفه‌های تمدن اسلامی از نگاه علامه مصباح یزدی (سخنرانی به زبان عربی) مکان: سوریه - دمشق - جامعة المصطفی العالمیة تاریخ: ۵/ ۱۱/ ۱۴۰۰ @Ahmadhoseinsharifi 🌹
منهج العلامة مصباح في مواجهة الشبهات الدينية.mp3
11M
🎤 احمدحسین شریفی 🔴 موضوع سخنرانی: روش‌ علامه مصباح در مواجهه با شبهات دینی (سخنرانی به زبان عربی) 🔶مخاطب: جمعی از اندیشمندان شیعی و سنی سوریه مکان: سوریه - دمشق - مجمع السیدة الرقیة تاریخ: ۵/ ۱۱/ ۱۴۰۰ @Ahmadhoseinsharifi 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بشنوید دعای شب ۲۱ رمضان شهید ردانی‌پور را که بر دستان او بوسه زد و درباره او می‌گفت: «اگر در قیامت من را به عنوان نوکر آقای ردانی‌پور در محشر حاضر کنند و بگویند به صدقه سر آقای ردانی‌پور تو را آمرزیده‌ایم، افتخار می‌کنم.» @Ahmadhoseinsharifi 🌹
رهبر معظم انقلاب در دیدار رمضانی خود با دانشجویان (۱۴۰۱/۰۲/۰۶): «تفکر صحیح به استاد و راهنما نیاز دارد که به‌عنوان نمونه مرحوم آیت‌الله مصباح در مسائل فکری، یک استاد و راهنمای مرجع بود.» @Ahmadhoseinsharifi 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این خاطره را بشنوید. ایشان از جمله افراد و گروه‌های است که مدعی‌اند انقلابی نبود! و این رفتارها دقیقا همان چیزی است که علامه مصباح آنها را ضد اسلامی می‌دانست و هرگز حاضر به تأیید و همراهی با آنها نبود. تفاوت «اسلام اصیل» با «اسلام ابزاری» همین است! @Ahmadhoseinsharifi 🌹
🔴روز علوم انسانی اسلامی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ پیرو درخواست جمعی از رؤسای دانشگاه‌ها، پژوهشگاه‌ها و مراکز تحقیقی فعال در زمینه علوم‌ انسانی اسلامی و نیز مجمع عالی علوم انسانی اسلامی از دبیر محترم شورای عالی انقلاب فرهنگی و همچنین وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی (رئیس شورای فرهنگ عمومی) مبنی بر تعیین روز ارتحال علامه مصباح یزدی رضوان الله تعالی علیه (دوازدهم دی ماه) به عنوان روز علوم انسانیِ اسلامی، شورای فرهنگ عمومی کشور به عنوان‌ مرجع تصویب اولیه تقویم فرهنگی کشور، در جلسه مورخ ۲۲ آذرماه خود، با این‌ پیشنهاد موافقت و سپس مصوبه مزبور را جهت تایید نهایی برای شورای عالی انقلاب فرهنگی ارسال نمود. شایان ذکر است، حکیم بزرگوار مرحوم آیت الله مصباح یزدی، یکی از نظریه‌پردازان و مشوقان اصلی شکل‌گیری و تکامل علوم انسانی اسلامی طی دهه‌های اخیر محسوب می‌‌شدند و تعیین روز ارتحال آن استاد فرزانه به عنوان روز علوم انسانیِ اسلامی، می‌تواند فرصتی برای ارائه و ارزیابی سالانه دستاوردهای علمی در این عرصه و همچنین برگزاری برنامه‌های متنوع علمی یا ترویجی در باب علوم انسانی به صورت تعاملی تبدیل گردد. 🆔eitaa.com/ahmadhoseinsharifi 🌹
🔴نقدی بر کوتاه‌نوشت دکتر مصلح با عنوان «علوم انسانی اسلامی» و «آیت‌الله محمدتقی مصباح» 🖊احمدحسین شریفی جناب دکتر علی‌اصغر مصلح استاد دانشگاه علامه طباطبائی در کوتاه‌نوشتی ضمن اعتراض به نامگذاری روز رحلت یزدی (۱۲ دی ماه) به روز «علوم انسانی اسلامی»، نکاتی بیان کرده است که بررسی آنها نیازمند فرصتی فراخ است. در عین حال، ضمن دعوت از ایشان برای حضور در یک مناظره و گفتگوی علمی در این موضوع، در هر مکانی که صلاح می‌دانند، به اختصار چند نکته را متذکر می‌شوم: نکته اول: نوشته‌اند: «‌آیت‌الله مصباح درکی سطحی و مخدوش از فرهنگ و تمدن غرب داشت» پیشفرض این سخن آن است که شرط طرح ایده این است که درکی عمیق و درست از فرهنگ و تمدن غرب داشته باشیم! روشن است که این پیشفرض، بدیهی نیست!‌ بلکه نیاز به اثبات دارد و ایشان هیچ دلیلی برای اثبات آن بیان نکرده‌اند! همچنین هیچ توضیحی نداده‌اند که به چه دلیل و با استناد به چه شواهدی درک آیت‌الله مصباح را از آنچه که فرهنگ و تمدن غرب می‌نامند، سطحی و مخدوش می‌دانند! ای کاش به جای این سخنان نادقیق و ناسنجیدنی، مورد یا مواردی از سخنان ایشان را برای اثبات مدعای خود ذکر می‌کردند! نکته دوم: گفته‌اند نظرات آیت‌الله مصباح «درباره علوم انسانی در حدّ سفارش‌هایی اخلاقی یا نظراتی کلی و انتزاعی بود.» اولاً، خوب است جناب ایشان بدانند که ایده «علوم انسانی اسلامی» بحثی ناظر به «فلسفه علوم انسانی» است و نه «مسأله‌ای از مسائل علوم انسانی»! ثانیاً نمی‌دانم جناب ایشان چه فهمی از «علوم انسانی» دارند و چه میزان از آثار علامه مصباح را مطالعه کرده‌اند که چنین قضاوتی را درباره ایده‌های ایشان در علوم انسانی دارند. آیا اطلاعی از اندیشه‌های ابتکاری ایشان در انسان‌شناسی اسلامی، حقوق اسلامی، اخلاق اسلامی، تعلیم و تربیت اسلامی، مدیریت اسلامی و امثال آن دارند و با این حال همه آنها را «صرفاً سفارش‌هایی اخلاقی یا نظراتی کلی و انتزاعی» می‌دانند؟! فی المثل آیا نظریه تعلیم و تربیت اسلامی علامه مصباح را صرفاً سفارشی اخلاقی می‌دانند؟! نکته سوم: گفته‌اند علامه مصباح درک درستی از نظریه «ادراکات اعتباری علامه طباطبائی» نداشته‌ است! برای اینکه میزان درستی این سخن را بتوانیم بسنجیم کمترین انتظار از جناب دکتر مصلح این است که اولاً‌، «درک درست» از نظریه ادراکات اعتباری علامه طباطبائی را مشخص کنند! ثانیاً «معیار درستی درک خودشان» را بیان کنند؛ ثالثاً، معیار نادرستی درک‌های دیگران را تعیین کنند. رابعاً، درک علامه مصباح از این نظریه را تقریر کنند؛ خامساً، معیار درستی فهم خودشان از نظریه علامه مصباح را بیان کنند و در گام ششم مشخص کنند که درک علامه مصباح از نظریه علامه طباطبائی نادرست بوده است! نکته چهارم: گفته‌اند عنوان «علوم انسانی اسلامی» در حد یک «تمنا و درخواست» است و یا «ترکیبی متناقض»! چنین سخنی نشان می‌دهد که ایشان از ادبیات تولید شده درباره این ایده در چندین دهه اخیر، مطلع نبوده‌ و نیستند. تقاضا می‌کنم دست کم کتاب «رابطه علم و دین» علامه مصباح را، به عنوان یکی از پرشمار کتاب‌هایی که در این موضوع نگاشته شده است، مطالعه کنند و سپس درباره این قضاوت خود به داوری بنشینند! نکته پنجم: گفته‌اند آیت‌الله مصباح «تصور می‌کرد که با قدرت عریان و فرمایشی می‌توان علوم انسانی را دگرگون ساخت و به خدمت گرفت.» این هم نشان می‌دهد که متأسفانه جناب ایشان هیچ (یعنی هیچ) اطلاعی از اندیشه‌ها و اقدامات علامه مصباح درباره علوم انسانی اسلامی ندارند! این نسبت چه تناسبی با اقدامات و اندیشه‌های کسی دارد که نزدیک به پنج دهه از عمر خود را (از سال ۱۳۵۳ تا واپسین روزهای عمرشان) صرف تأسیس نهادهای علمی و آموزش و پژوهش و تربیت دانشجو و پژوهشگر در این موضوع کرده است؟! نکته ششم: نوشته‌اند «اگر ضرورتاً امر دائر بر تعیین روزی با عنوان روز «علوم انسانی اسلامی» باشد، حضرت آیت‌الله جوادی آملی احقّ عالمان معاصر برای چنین عنوانی است». این بنده مفتخر به تلمذ در محضر آیت‌الله جوادی آملی بوده‌ام؛ اما این سخن نشان می‌دهد متاسفانه ایشان اطلاعی از اندیشه‌های آیت‌الله جوادی هم ندارند. ای کاش یک بار، فقط یک بار، مهمترین کتاب ایشان در این موضوع یعنی «منزلت عقل در هندسه معرفت دینی» را مطالعه می‌کردند تا متوجه می‌شدند اساساً ایده و دغدغه اصلی ایشان در «علم دینی»، علوم طبیعی دینی است و نه علوم انسانی دینی! 🔻مجدداً آمادگی خود را برای گفتگو و مناظره‌ای علمی با جناب دکتر مصلح در موضوع ایده علوم انسانی اسلامی و بررسی دیدگاه‌های علامه مصباح یزدی اعلام می‌کنم. تعیین مکان و زمان این گفتگو را بر عهده جناب دکتر مصلح می‌گذارم. @ahmadhoseinsharifi 🌹
🔴 علامه مصباح یزدی؛ الگوی علمی و عملی اسلامی‌سازی علوم انسانی(۱) ✍️ احمدحسین شریفی 🔻آیت‌الله مصباح یزدی همچون بسیاری از اندیشمندان اسلامی و حتی پاره‌ای از اندیشمندان غربی، به موجود، نقد داشت و این علوم را نارسا و گرفتار کاستی‌های بی‌شمار می‌دانست و معتقد بود علوم انسانیِ کنونی در شناخت حقایق مربوط به انسان، ناتوان است. به مناسبت‌های مختلف در اطراف نقص‌ها و ضعف‌های علوم انسانی موجود سخن می‌گفت: ✔️اولاً: روش حاکم بر علوم انسانی غربی را روشی نارسا در دستیابی به مراد و مقصود می‌دانست. توضیح آنکه روش حاکم بر علوم انسانی موجود (یعنی روش تجربیِ کمّی، روش تجربی کیفی و روش تجربی تلفیقی) را در تحلیل و تبیین بسیاری از پدیده‌ها و کنش‌های انسانی ناکارآمد می‌شمرد؛ البته معتقد بود که غربی‌ها تا حدودی حق روش تجربی را ادا کرده و تلاش‌های گسترده‌ای در بهره‌گیری از این روش داشته‌اند. به همین دلیل، ایشان علوم انسانی موجود را به طور کلی کنار نمی‌زد، ولی آن را پرنقص‌ و نیازمند اصلاح و بلکه تغییر می‌دانست. ✔️ثانیاً: تأکید می‌کردند که علوم انسانی موجود مبتنی بر مبانی و اصول متافیزیکی نادرست است. برای نمونه، اصل «امکان تصادف» یا صدفه یکی از اصول بنیادین اندیشه داروینی است، درحالی‌که بر اساس فلسفه اسلامی، بطلان اصل تصادف، امری واضح و مبرهن است. در نتیجه وقتی این اصل و پایه تفکر داروینی را از او بگیریم و باطل کنیم، شالوده نظریۀ تکامل فرو می‌ریزد و به نتیجه نمی‌رسد؛ زیرا روشن است که اگر نظریه‌ای مبتنی بر مبنایی نادرست باشد، با ابطال مبنا، آن نظریه هم باطل می‌شود. ✔️و ثالثاً: معتقد بودند بسیاری از توصیه‌های علوم انسانی کنونی با ارزش‌های اسلامی،‌ ناهمخوان، ناسازگار و در تهافت‌اند. توضیح آنکه ایشان علوم انسانی را به دو بخش تقسیم می‌کرد: «علوم انسانی توصیفی» و «علوم انسانیِ توصیه‌ای». پاره‌ای از مبانی علوم انسانی توصیفی را در تعارض با مبانی اسلامی می‌دانست و البته تعارض علوم انسانی توصیه‌ای با ارزش‌های اسلامی را بسیار بیشتر و پررنگ‌تر می‌شمرد. 🔻ایشان برای اسلامی‌سازی علوم انسانی انجام سه کار عمده را به صورت هم‌زمان لازم می‌دانست و خود نیز در حد توان به انجام آن‌ها همت داشت: 🔸یک. در سطح معرفتی و بینشی، تبیین امکان تولید علم دینی، ضرورت آن و چگونگی آن را لازم می‌دانست. 🔸دو. در سطح تربیتی، بر تربیت معرفتی و اخلاقی کنش‌گرایان علم تأکید داشت؛ یعنی معتقد بود که تحول‌گرایی باید در میان استادان و دانشجویان و متون درسی و مراکز مربوط به علوم انسانی رخ دهد. ایشان برای این کار نیز برنامه‌هایی داشت؛ هم برنامه تحول اخلاقی‌ و معرفتی برای استادان و دانشجویان و هم برنامه تغییر و تحول در متون درسی. 🔸سه. بر ایجاد تحول در ساختارها، نظامات و برنامه‌های رسمی آموزشی در حوزه علوم انسانی تأکید داشت. 🔻در شماره‌های بعدی درباره هر کدام از این سه برنامه تحولی علامه مصباح یزدی توضیحاتی اجمالی بیان خواهم کرد. ان شاالله @Ahmadhoseinsharifi 🌹
🔴علامه مصباح؛ الگوی علمی و عملی اسلامی‌سازی علوم انسانی(۲) 🖊 احمدحسین شریفی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔻علامه مصباح پس از اثبات «امکان و ضرورت اسلامی‌سازی علوم انسانی»، سه گام مهم را برای اسلامی‌سازی علوم انسانی برمی‌شمارد: گام نخست که بسیار بر آن تأکید داشتند، «نقد علوم انسانی موجود» است. شرط لازم برای برداشتن این گام را شناخت عمیق و دقیق نسبت به علوم انسانی موجود و آخرین دستاوردها و نظریه‌ها در علم مورد نظر می‌دانست. در روش نقد به پنج مرحله، توجه داشت: الف) نقد دستاوردها: یعنی نقد نتایج، پیامدها و محصولات نظریه‌های اقتصادی، روان‌شناسی و جامعه‌شناسی و امثال آن. این نقد را می‌توان با همان روش‌های شناخته‌شده و مقبول میان اندیشمندان غربی هم انجام داد؛ یعنی با همان پیش‌فرض‌هایِ علوم انسانی و به روش تجربی و تحقیقات میدانی می‌توانیم نشان دهیم که این علوم، دستاوردهای مطلوبی نداشته‌اند. پاره‌ای از اندیشمندان غربی نیز چنین نقدهایی را بر علوم انسانی رایج وارد کرده‌اند و در این مرحله می‌توان از نقدهای آن‌ها نیز بهره گرفت. ب) نقد نظریه‌ها: یعنی نظریه‌های خاص روان‌شناختی، جامعه‌شناختی، اقتصادی و امثال آن را با دقت، واکاوی و ارزیابی کنیم. این نقد را نیز می‌توان با همان روشِ درونیِ پذیرفته ‌شده خود غربی‌ها به سامان رساند؛ برای مثال در روان‌شناسی رفتارگرا نیز خودِ روان‌شناسان با روش تجربی و همان پیش‌فرض‌ها، تغییراتی در نگاه انسان‌شناسی پدید آورده، مدل‌های دیگری از روان‌شناسی (روان‌شناسی انسان‌گرا، روان‌شناسی تکاملی و...) را مطرح کرده‌اند. ج) نقد روش‌شناسی: مرحله سوم نقد، نقد روش‌‌شناسی علوم انسانی موجود است. روش‌شناسی حاکم بر علوم انسانی کنونی، روش تجربی است که می‌توان با مبانی معرفت‌شناسی و روش‌شناسی، آن را نقد کرد. روش تجربی، مفید اما ناکافی است. د. نقد مبانی: آیت‌‌الله مصباح تأکید بسیاری بر نقد مبانی علوم انسانی رایج داشتند. ایشان مبانی پنج‌گانه‌ای را ذکر می‌کردند و بر فهم آنها اصرار داشتند: مبانی معرفت‌شناسی، مبانی هستی‌شناسی، مبانی انسان‌شناسی، مبانی الهیاتی و مبانی ارزش‌شناسی. ایشان می‌فرمودند: می‌توانیم این پنج مبنا را در علوم انسانی موجود نقد کنیم. علوم انسانی موجود مبتنی بر فهمی از معرفت و جهان و انسان و دین‌اند که آن فهم قابل نقد است. هـ. نقد فلسفۀ رایج در علم موردنظر: پنجمین مرحله نقد، نقد فلسفه رایج در هر یک از علوم انسانی است. به عنوان مثال، برای نقد روان‌شناسی، لازم است فلسفه روان‌شناسی غربی را نقد کرد. و برای نقد جامعه‌شناسی باید به نقد فلسفه جامعه‌شناسی غربی پرداخت. 🔻ادامه دارد @Ahmadhoseinsharifi 🌹
✍️احمدحسین شریفی وصال دولت بیدار ترسمت ندهند که خفته‌ای تو در آغوش بخت خواب‌زده 🔻نفرت و کینه برخی از افراد و گروه‌ها از و حتی از نام ایشان، قابل درک است؛ و به نظر می‌رسد نوعی بیماری بی‌درمان است! 🔻اما درباره ایده علوم انسانی اسلامی باید گفت: در طول چند دهه اخیر، هزاران کتاب و مقاله در موضوع علوم انسانی اسلامی نوشته شده است و مدافعان این ایده همواره آمادگی خود را برای گفتگو و مناظره اعلام کرده‌اند؛ اما وقتی مقلدان علوم اومانیستی و لیبرالیستی نمی‌خواهند به آزاداندیشی و گفتگو و مناظره تن دهند، چه باید کرد! @Ahmadhoseinsharifi 🌹
🔴علامه مصباح؛ الگوی علمی و عملی اسلامی‌سازی علوم انسانی(۳) 🖊احمدحسین شریفی گفتیم که پس از اثبات «امکان و ضرورت اسلامی‌سازی علوم انسانی»، سه گام مهم را برای اسلامی‌سازی علوم انسانی برمی‌شمارد: گام نخست ناظر به نقد علوم انسانی رایج بود که در مطلب پیشین به آن پرداختیم. گام دوم: تبیین مبانی معقول علوم انسانی حال که سستی و نادرستی علوم انسانی موجود را آشکار کردیم و ساختمان عظیم علوم انسانی غربی را لرزان کردیم در گام دوم انتظار آن است که بنیان‌های معرفتی ساختمان اسلامی را سامان دهیم. به تعبیر دیگر، با نگاهی ایجابی لازم است که بنیان‌های هستی‌شناختی، معرفت‌شناختی، روش‌شناختی، انسان‌شناختی و ارزش‌شناختی علوم انسانی اسلامی را تشریح کنیم. در فرایند تحول علوم انسانی این مهم‌ترین وظیفه‌ای است که بر دوش عالمان دینی و متخصصان بنیان‌های فکر دینی و اسلامی است. به جرأت می‌توان گفت در میان عالمان دینی هیچ کس به اندازه علامه مصباح در این زمینه فعالیت نکرد. او با تکیه بر بنیان‌های استوار عقلی و همچنین آیات قرآنی کوشید مبانی فکری و فلسفی لازم را برای تحول در علوم انسانی و اسلامی‌سازی علوم انسانی به صورتی منسجم و منطقی عرضه کند. گام سوم: تولید فلسفه علم مورد نظر پس از تبیین مبانی عام علوم انسانی، کار بزرگ دیگری که علامه مصباح انجام آن را لازم می‌دانست تولید «فلسفه علم مورد نظر» بود. دراین‌باره می‌فرمودند که در تک‌تک علوم انسانی لازم است که با تکیه بر بنیان‌های فکر اسلامی، فلسفه‌ مضاف به آنها تبیین و تدوین شود. و البته در این میان معتقد بودند که روان‌شناسی، اقتصاد و جامعه‌شناسی اولویت‌های نخست هستند. زیرا اینها «علوم انسانی پایه» هستند و علومی مثل تعلیم و تربیت، مدیریت، حقوق، علوم سیاسی و امثال آن، «علوم انسانی پیرو». این سه گام را شرط لازم تولید «نظریه اسلامی» و در نهایت «علم اسلامی» می‌دانست. خلاصه آنکه در سطح معرفتی ایشان سه کار عمده انجام می‌دادند: تبیین امکانِ اسلامی‌سازی علوم انسانی؛ ضرورت اسلامی‌سازی این علوم؛ چگونگی اسلامی‌سازی علوم انسانی. 🔻ادامه دارد @Ahmadhoseinsharifi 🌹
🔴علامه مصباح؛ الگوی علمی و عملی اسلامی‌سازی علوم انسانی(۴) 🖊احمدحسین شریفی همانطور که اشاره کردیم پروژه در اسلامی‌سازی علوم انسانی را نباید منحصر در اقدامات علمی و نظریه‌پردازی دانست؛ افزون بر آن، اقدامات تربیتی و پرورشی و انگیزشی فراوانی را نسبت به کنش‌گران حوزه علوم انسانی نیز مدیریت کردند. وی معتقد بود کنش‌گران بی‌اعتقاد و بی‌انگیزه می‌توانند بهترین نظریه و بهترین متن را هم از کارآیی و کارآمدی بیاندازند: زانک از قرآن بسی گمره شدند زان رسن قومی درون چه شدند مر رسن را نیست جرمی ای عنود چون ترا سودای سربالا نبود به همین دلیل، بخش زیادی از اقدامات عملی ایشان، معطوف به ایجاد «سودای سربالا» و تقویت ایمان و انگیزه تحول‌خواهی در میان کنشگران بود. در بعد تحول در کنشگران ایشان دو کار عمده را لازم می‌دانستند: نخست، تحولات معرفتی در کنشگران، یعنی استادان، دانشجویان و مدیران حوزۀ علم. معتقد بودند باید دربارۀ مبانیِ فکری کار شود. برای رسیدن به این مقصود هم مبانی پنج‌گانه (معرفت‌شناختی، هستی‌شناختی، انسان‌شناختی، الهیاتی، و ارزش‌شناختی) را «تدریس» می‌کردند و هم درباره آنها و بر اساس آنها کتاب‌های متعددی را «تدوین» کردند و هم دورۀ «طرح ولایت» را «طراحی» کردند. تحول معرفتی را برای همۀ کنشگران حوزه علم نه تنها لازم بلکه آن را پایه و ریشه هر گونه تحول پایدار و مستحکم می‌دانستند. افزون ‌بر این، بر اخلاقِ پژوهش و اخلاق علم نیز تأکید داشتند؛ زیرا برای ایجاد تحول در علوم انسانی نیازمند بردباری و همت‌های بلند هستیم. در این زمینه باید نگاه واقع‌بینانه و همچنین قدرت و شهامتِ علمی ایجاد شود؛ زیرا مقابله با این جریان و رو‌در‌رو شدن با جریان قدرت‌مند و پرزور علوم انسانی غربی، «شهامت علمی» بالایی می‌خواهد. همواره تأکید می‌کردند که نباید عجله کرد. کار علمی و فرهنگی زمان‌بر است. دربارۀ اخلاق فردی هم بر اخلاص، توکل و به‌طور ویژه نیت پاک تأکید داشتند و می‌فرمودند: «شما مخلصانه برای خدا باشید، خداوند کمک می‌کند.» 🔻ادامه دارد @Ahmadhoseinsharifi 🌹
🔴علامه مصباح؛ الگوی علمی و عملی اسلامی‌سازی علوم انسانی(۵) 🖊احمدحسین شریفی علامه مصباح در بُعد تحولات ساختاری، جزء نخستین کسانی‌ بود که در حوزۀ علمیۀ قم، بلکه در تاریخ حوزه‌های علمیه شیعه در چند سدة اخیر دوره‌های طولانی‌مدت آموزشیِ و پژوهشی در علوم انسانی را طراحی کردند. پیش از ایشان کسی چنین ساختاری تعریف نکرده بود. ایشان پیش از انقلاب شروع کردند. سال ۵۴ در بخش آموزشِ «مؤسسۀ در راه حق» و در سال ۶۶ با تأسیس «بنیاد باقرالعلوم(ع)»، دورۀ پیشرفته و تخصصی را برای فارغ‌التحصیلان مؤسسۀ در راه حق برگزار کردند. سپس با تجمیع این دو، مؤسسۀ آموزشی ‌پژوهشی امام خمینی را بنیان نهادند. ایشان در اول انقلاب یکی از بنیان‌گذاران «دفتر همکاری حوزه و دانشگاه» بودند که الآن به «پژوهشگاه حوزه و دانشگاه» تبدیل شده است. اقدامات ساختاری مبتنی بر دو پیش‌فرض بود: نخست اینکه دانشگاه و دانشگاهیان فعلی توانایی اسلامی‌سازی علوم انسانی را ندارند و این توقع از آنان، توقع ناصوابی است. دوم اینکه از حوزۀ سنتی هم نمی‌توان توقع انجام چنین کار بزرگی را داشت؛ زیرا تمرکز حوزه سنتی بر فقه و اصول و نهایتاً فلسفه و تفسیر است. بنابراین ایشان معتقد بودند که به ساختارهای آموزشی موجود در حوزه و دانشگاه برای اسلامی‌سازی علوم انسانی نمی‌توان امید بست. این دو پیشفرض، باعث ‌شد ایشان مؤسسه‌ای آموزشی و پژوهشی تأسیس کند تا دانشجویان آن در هر دو حوزه تخصص داشته باشند. همچنین ایشان تأکید داشت که ما باید بکوشیم گفتمانی نخبگانی در حوزه اسلامی‌سازی علوم انسانی ایجاد کنیم، وگرنه اگر بهترین متن‌ها را هم تولید کنیم، ولی جامعۀ علمی آن را باور نداشته باشد و گفتمان‌سازی مناسبی صورت نگیرد، عملاً فایده‌ای بر آن مترتب نخواهد بود. زیرا علم، همانطور که فرهنگ‌ساز است، متأثر از فرهنگ عمومی هم هست. می‌فرمودند علوم غربی در راستای فرهنگ غربی است؛ یعنی این علوم هم فرهنگ غربی را شکل داده‌اند و هم خودشان متأثر از فرهنگ غرب بوده‌اند. بنابراین، برای اسلامی‌سازی علوم انسانی نیز نباید از اسلامی‌سازی جامعه و فرهنگ غافل باشیم؛ بلکه باید جامعه‌ای توحیدی و مبتنی بر آرمان‌های اسلامی تأسیس کنیم. به گواهی آثار و کتاب‌های برجای مانده، می‌توان گفت ایشان هم‌زمان به «اسلامی‌سازی علوم انسانی»، «اسلامی‌سازی کنشگران عرصه علم»، «تحول در ساختارهای آموزشی و پژوهشی» و «اسلامی‌سازی جامعه و فرهنگ عمومی» توجه داشتند. 🔻روحش شاد و راهش پر رهرو باد @Ahmadhoseinsharifi 🌹
🔴علامه مصباح؛ پدر «الهیات کاربردی شیعی» معاصر 🖊احمدحسین شریفی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ علیرغم تأکید منابع اولیه فکر شیعی بر نگاه کاربستی به بنیان‌های اعتقادی، مع الاسف باید گفت که نگاه کاربستی به مباحث فلسفی و الهیاتی، از نگاه‌های مهجور در تاریخ فکر شیعی بوده است. «شرح این هجران و این خون جگر/ این زمان بگذار تا وقت دگر». به اعتقاد این بنده کسی که برای نخستین بار در دوران معاصر چنین کار بزرگی را برعهده گرفت و به حق می‌توان او را «پدر الهیات کاربردی معاصر شیعی» دانست، علامه مصباح یزدی(ره) بود. اگر با این عینک به مجموعه فعالیت‌های ایشان نظر کنیم می‌توان گفت که ایشان عمر علمی خود را مصروف ارائه یک مدل عالمانه و دقیق از الهیات کاربردی شیعی کرد. ابتدا مهمترین مبانی نظری و الهیاتی فکر شیعی را در قالب معرفت‌شناسی، هستی‌شناسی، خداشناسی، انسان‌شناسی، راه و راهنماشناسی، معادشناسی، و امامت‌شناسی عرضه کردند. درباره تک‌تک آنها کتاب‌های نوآورانه‌ای تدوین و حتی دوره‌های آموزشی طراحی کردند. اما هرگز در این سطح نماندند؛ معرفت‌شناسی را صرفاً برای معرفت‌شناسی و انسان‌شناسی را صرفاً برای انسان‌شناسی نمی‌خواستند؛ حتی خودشناسی را صرفاً برای خودشناسی نمی‌خواستند بلکه «خودشناسی» را برای «خودسازی» می‌خواستند. بلکه در مرحله بعد، دقیقاً با تکیه بر این بنیان‌های الهیاتی و نظری فلسفه‌های مضافِ به رشته‌های علوم انسانی را تدوین و طراحی کردند؛ مثل فلسفه اخلاق یا فلسفه ارزش‌ها؛ فلسفه حقوق، فلسفه سیاست، فلسفه مدیریت، فلسفه روان‌شناسی و فلسفه تعلیم و تربیت. حتی دوره‌های آموزشی برای پاره‌ای از این فلسفه‌های مضاف طراحی کرد؛ مثل دوره دکتری فلسفه اخلاق، دوره دکتری فلسفه تعلیم و تربیت؛ دوره دکتری فلسفه علوم اجتماعی و انسانی ، دوره دکتری فلسفه اقتصاد و امثال آن. اما اقدامات ایشان در امتدادبخشی به مباحث الهیاتی و نظری در این حد باقی نماند؛ بلکه با تکیه بر آن بنیان‌های نظری و فلسفه‌های مضافی مثل فلسفه اخلاق، نظام اخلاقی اسلامی و قرآنی را طراحی و تدوین کردند. یعنی به صورتی کاملاً منسجم و منطقی آن اندیشه‌های بنیادین را در دانش اخلاق هم امتداد دادند. با مطالعه و دقت در کتاب «اخلاق در قرآن» به جرأت می‌توان گفت که ایشان نخستین اندیشمند اخلاق‌پژوهی است که توانستند بر اساس بنیان‌های الهیاتی اسلامی دانش اخلاق اسلامی و قرآنی را پی‌ریزی کنند. ایشان تصریح می‌کنند که اساساً اخلاق اسلامی هدفش اعتدال و تعدیل قوا نیست. چنین هدفی سازگار با انسان‌شناسی و اخلاق‌شناسی ارسطویی است؛ اما بر اساس انسان‌شناسی و اخلاق‌شناسی اسلامی هدف اخلاق را باید قرب الهی و عبودیت و خدایی شدن دانست. @Ahmadhoseinsharifi 🌹
معرفی کتاب یکی از کتاب های ارزشمند یزدی کتاب عروج تا بی‌نهایت است که توسط استاد سید محمدرضا کرمانی از میان گفته‌ها و نوشته‌های علامه مصباح گردآوری و در 5 فصل تنظیم شده و توسط مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) به چاپ رسیده است. در این کتاب با ادبیاتی گویا و روان ابعاد مختلف نماز بررسی شده است. مهم‌ترین مباحث کتاب بدین شرح است: ✔تشریح ضرورت و راه‌های تحصیل توجه قلبی در نماز، ✔بیان جایگاه اخلاص و قصد قربت در نماز، ✔تبیین نماز واقعی، ✔بیان عوامل حضور قلب و خشوع در نماز، ✔مراتب خوف از خداوند، ✔نکته‌ها و پرسش‌هایی درباره اذان و اذکار نماز و پاسخ به آنها ✔و بررسی و توضیح شرایط قبولی نماز و آثار نماز مقبول. @Ahmadhoseinsharifi 🌹
784.7K
🎤 احمدحسین شریفی 🔻گفتگو با خبرنگار خبرگزاری ایرنا درباره توئیتهای اخیر جناب عباس عبدی درباره علامه مصباح @Ahmadhoseinsharifi 🌹