من ارشامم : سلام باباو مامان خوبم یاداتان می آید پارسال همین وقت ها بود با هم به زیارت شاهچراغ رفتیم .که مادر مشغول نمازخواندن زیارت بود صدای وحشتناکی در حرم پیچید و هر کس به طرفی فرار می کرد و بعضی به زمین می افتاد ند واز زیرآنها خون جاری بود بابای من آن صدا صدای تیرهای بود که از لوله تفنگ ستم کاری که به دستور اربابانشان خارج می شد و هر چند ثانیه بچه ای به خون می غلتید بابا و مامان می دانم در نبود من در میانتان شبها تا صبح هر کدام ارام ارام گریه می کنید تا ان یکی باخبر نشود نا راحت نباشید ما در جایگاه ابدی بهشت خوابیدیم و تنها نیستیم و مدتی است گروه گروه همسن وسال هایمان از فلسطین و غزه به ما اضافه می شود #شاهچراغ #غزه # فلسطین # ارشام ✍️علی حسن احمـــــدی