#گزارش_تصویری
🔻مراسم شب وداع با پیکر مطهر شهدای گمنام دفاع مقدس
🔸 جمعه ۲۴ آذر ۱۴۰۲
در حسینیه عاشقان کربلا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻تشییع پیکر مطهر شهدای گمنام دفاع مقدس
🔸 یکشنبه ۲۶ آذر ۱۴۰۲
روز شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شعرخوانی
کانال اشعار احمد ایرانی نسب در ایتا👇
https://eitaa.com/ahmadiraninasab
کانال اشعار احمد ایرانی نسب در تلگرام👇
https://t.me/ahmadiraninasab
#گزارش_تصویری
🔻 پویش سراسری گرامیداشت شهدای مظلوم غزه در ساری
🔸 یکشنبه ۲۶ آذر ۱۴۰۲
میدان امام خمینی(ره)
#گزارش_تصویری 👆
🔻مراسم عزاداری ایام فاطمیه دوم
[شب پنجم]
🔸یکشنبه ۲۶ آذر ۱۴۰۲
در حسینیه عاشقان کربلا
هیأت ثارالله (ع) ساری
May 11
السَّلامُ عَلَیکِ یَا عَزِیزَةَ الزَّهرَاءِ عَلَیهَا السَّلام
مهربان و همدم و مادرترین نامادری
آبرویی یافت از ام البنین، نامادری
بعد زهرا و خدیجه بس که او پُر مهر بود
بر مسلمانان شد "امالمؤمنین" نامادری
بچه ها وقتی پریشانحال مادر میشدند
شانه میزد موی آنهارا همین نامادری
آنقَدَر بانو محبت داشت قطعا تا ابد
مادر دنیا نمیآرد چنین نامادری
دست مادرها به سوی اوست تا رزقی دهد
بر رکاب مادران گردد نگین نامادری
چارتا نوکر برای چار زهرازاده داشت
آفریده نوکران مه جبین نامادری
هم خدا و هم رسول و فاطمه دم میدهند
آفرین و آفرین و آفرین نامادری
فاطمه در کربلا شاهد ولیکن در بقیع
روضه ها میخواند با صوتی حزین نامادری
میکُشد مارا دم "وَيْلِی عَلَى شِبْلِی" او
روضه میخواند از عمود آهنین نامادری
فاطمه چون روی منبر روضه خوانی میکند
وقت روضه مینشیند بر زمین نامادری
من بهشتم زیر پای اوست، از بس مادر است
دست من را میکشاند پای دین نامادری
#احمد_ایرانی_نسب
#وفات_حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
کانال اشعار احمد ایرانی نسب در ایتا👇
https://eitaa.com/ahmadiraninasab
کانال اشعار احمد ایرانی نسب در تلگرام👇
https://t.me/ahmadiraninasab
ابرهای چشم تو در ماتم مهتاب بود
اشکهایت روضهی مَکشوفِ مشکِ آب بود
از دم "وَيْلِی عَلَى شِبْلِی" تو فهمیده ایم
شعرهایت در گریز روضه فتح باب بود
هم برای ناله هایت زینبت از حال رفت
هم رباب از روضههای آب تو بیتاب بود
تشنگی بیخواب خواهد کرد قطعا طفل را
پس عطش یعنی علی محتاج آب و تاب بود
با نصیحت های تو تا قبل از "اَدرِک اَخاک"
روی لبهای اباالفضلت فقط "ارباب" بود
آن ابالفضلی که تکیه گاه اهل خیمه بود
آن ابالفضلی که نامش قوّت اصحاب بود
فاضلی که از مقامش، کعبه میشد منبرش
خطبه هایش آبروی منبر و محراب بود
هم خودش از خندههای کودکان جان میگرفت
هم رقیه از "عموجان" گفتنش شاداب بود
كاشِفَ الْكَرْبِ الْحُسَیْنی که کنار علقمه
آخرین حرفش "برادرجان مرا دریاب" بود
بس که تو روشنگری کردی جهان بیدار شد
روضه ها خواندی زمانی که مدینه خواب بود
آه یا ام البنین، عباس را چشمش زدند
ابرهای چشم تو در ماتم مهتاب بود
#احمد_ایرانی_نسب
#وفات_حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
کانال اشعار احمد ایرانی نسب در ایتا👇
https://eitaa.com/ahmadiraninasab
کانال اشعار احمد ایرانی نسب در تلگرام👇
https://t.me/ahmadiraninasab
آموزش شعر ترم پاییز و زمستان
کارگاه هوای شعر
آموزش و نقد شعر
بداهه سرایی
شعرخوانی
میزبان و مدرس: احمد ایرانی نسب
چهارشنبه ها ساعت ۱۵:۳۰ تا ۱۷:۳۰
ساری، میدان امام خمینی(ره)، بلوار دانشجو، سالن کنفرانس حوزه هنری استان مازندران
حضور برای علاقمندان به ادبیات آزاد است
به محل برگزاری کارگاه توجه کنید
کانال اشعار احمد ایرانی نسب در ایتا👇
https://eitaa.com/ahmadiraninasab
کانال اشعار احمد ایرانی نسب در تلگرام👇
https://t.me/ahmadiraninasab
May 11
هدایت شده از 📍 حوزه هنری استان مازندران
📸 #گزارش_تصویری | کارگاه هوای شعر با حضور استاد احمد ایرانینسب و جمعی از شاعران استان در حوزه هنری استان مازندران
📌به گزارش روابط عمومی حوزه هنری مازندران احمد ایرانی نسب استاد کارگاه هوای شعر در گفت و گو با ما یکی از اهداف برگزاری کارگاه هوای شعر را تربیت نسلی متخصص و متعهد به ارزش های اسلامی در زمینه های فرهنگی، ادبی و هنری به ویژه برای شعر آیینی بر شمرد
🌐 برای خواندن ادامه خبر بر روی سایت 👉کلیک کنید
🔺حوزه هنری مازندران در فضای مجازی👇
@hozehonari_mazandaran
╭─┅─🍃🌸🍃─┅─╮
🆔@hozehonari_mazandaran
╰─┅─🍃🌸🍃─┅─╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#گزارش_تصویری
کارگاه هوای شعر ساری
چهارشنبه ها
حوزه هنری استان مازندران
هدایت شده از هیات قمربنی هاشم(ع) ساری
عکس دسته جمعی اعضای هیات قمربنی هاشم (ع) ساری
شب شهادت حضرت ام البنین ۱۴۴۵
احمد ایرانی نسب
حضرت زهرا از آن روزی که هیئت آمدیم
دست مارا داد در دستان سید مجتبی
قاصدک را فوت کردیم و شهادت خواستیم
قاصدک افتاد در دستان سید مجتبی
شوخ طبع و مهربان و مشتی و بامعرفت
او رفیقی فوق العاده خوب و با اخلاص بود
از قدیمی ها شنیدم اهل سوز و گریه بود
روضهخوان بود و به نام فاطمه حساس بود
کوچه ها با جای خالی شهیدان غم گرفت
شهر بعد از جنگ، غمگین و بدون روح بود
خاطرات دوستانش بغض روی بغض بود
گرچه او مانند مادر پهلویش مجروح بود
چشمهایش ابر باران بود و شبها میگریست
پهلوی او میزبان ترکشی ناخوانده بود
جسم او هرشب سر سجاده پر میزد ولی
روح او بین دوکوهه تا شلمچه مانده بود
روضه های حضرت زهرا همیشه شاهدند
سینهاش بی تاب بود و تا مدینه راه داشت
مجتبی میگفت یازهرا همانجا میشکست
در بساط روضه خوانی هاش سوز و آه داشت
من چه بنویسم؟ چرا حاجت رواها ساکتند؟
مادری با کودکی آمد شفایش را گرفت
دختری گریه کنان میگفت امسال اربعین
از مزار او برات کربلایش را گرفت
مادری میگفت آقا، دختر ده ساله ام
آه از سرطان که دکترها جوابش کرده اند
گفت سید مجتبی امشب شفایش را بده
گرچه ذره ذره داروهاش آبش کرده اند
سالها سنگ مزارش پنجره فولاد ماست
زائران مرقدش را میشمارد جبرئیل
هرکه حاجت داشت هرگز دست خالی برنگشت
دور شمع مرقدش پروانه میبندد دخیل
کوله بار حاجت یک شهر امشب دست ماست
او علمدار است پس باب الحوائج میشود
زائرش با دست خالی آمده اینجا ولی
عاقبت حاجت روا از روضه خارج میشود
#سید_مجتبی_علمدار
#احمد_ایرانی_نسب