eitaa logo
احمدُنا
622 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
850 ویدیو
15 فایل
اَسَلامُ ألَیْئکَ یا عَليِ ابْنِ موسَی الرِضا این کانال حرف دل چند تا دهه هشتادیه... کپی⁉️حلالت ❔درخدمتیم { @Ahmad_313119 } @amin31320 کانال تبادلات : @tabadolat_ahmadona ادمین تبادلات: { @} ناشناس https://daigo.ir/secret/1127186982
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از تخریبچیـا
نامه حضرت امام خامنه ای با ترجمه های مختلف. لطفاً در نشر حداکثری سهیم باشید. ماجورین انشاالله
حاجی؛ کاش‌‌مـاهم‌مثل‌شما وسط‌ِگرفتاری‌هـامون‌به‌جای‌ناامیدۍ‌، یہ‌لبخند‌‌میزدیم، و‌بـااطمینان‌میگفتیم؛ یقینا ڪُله خیر...!
👈🏻یادمان باشد... با شکستن پای دیگران ، ما بهتر راه نخواهیم رفت❗️ 👈🏻یادمان باشد... با شکستن دل دیگران ، ما خوشبخت تر نمی شویم❗️ 👈🏻یادمان باشد... اگر دلیل اشک کسی شویم ، دیگر با او طرف نیستیم، باخدای او طرفیم❗️
که روی دست سربازها ، وارد معراج شده :)🤍
تاخودمان‌را‌نسازیم‌و‌تغییر‌ندهیم‌جامعه ساخته‌نمی‌شود؛ مشکل‌کار‌ما‌این‌است‌که‌برای‌رضای‌همه‌کار می‌کنیم‌الا‌رضای‌خدا . . + شهید‌ابراهیم‌هادی ✨؛ ‌‌ ‌
'بـرگہ‌ۍامتحـٰان📄' سرکلاس‌استادازدانشجویان‌پرسید: این‌روزهاشهدای‌زیادی‌روپیدامیکنن‌و میارن‌ایران... به‌نظرنتون‌کارخوبیه؟ کیاموافقن؟۱نفر کیامخالف؟همه‌به‌جز۱نفر دانشجویان‌مخالف‌بودن بعضی‌ها‌میگفتن:کارناپسندیه....نباید بیارن... بعضی‌هامیگفتن:ولمون‌نمیکنن ...گیر دادن‌به‌چهارتااستخوووون... ملت‌دیوونن بعضی‌هامیگفتن:آدم‌یاد‌بدبختیاش‌میفته تااینکه‌استاددرس‌روشروع‌کردولی خبری‌ازبرگه‌های‌امتحان‌جلسه‌ی‌قبل‌نبود... همه‌ی‌سراغ‌برگه‌هارومی‌گرفتند. ولی‌استادجواب‌نمیداد... یکی‌ازدانشجویان‌باعصبانیت‌گفت: استادبرگه‌هامون‌رو‌چیکارکردی شما‌مسئول‌برگه‌های‌مابودی استادروی‌تخته‌ی‌کلاس‌نوشت:من مسئول‌برگه‌های‌شما‌هستم... استادگفت:من‌برگه‌هاتون‌روگم‌کردم‌و نمیدونم‌کجاگذاشتم؟ همه‌ی‌دانشجویان‌شاکی‌شدن. استادگفت:چرابرگه‌هاتون‌رو‌میخواین؟ گفتند:چون‌واسشون‌زحمت کشیدیم،درس‌خوندیم،هزینه‌دادیم، زمان‌صرف‌کردیم... هرچی‌که‌دانشجویان‌میگفتنداستادروی تخته‌مینوشت... استادگفت:برگه‌های‌شماروتوی‌کلاس بغلی‌گم‌کردم‌هرکی‌میتونه‌بره‌پیداشون‌کنه یکی‌ازدانشجویان‌رفت‌وبعدازچند‌دقیقه‌با برگه‌ها‌برگشت ... استادبرگه‌هاروگرفت‌وتیکه‌تیکه‌کرد. صدای‌دانشجویان‌بلندشد. استادگفت:الان‌دیگه‌برگه‌هاتون‌رو نمیخواین!چون‌تیکه‌تیکه‌شدن! دانشجویان‌گفتن:استادبرگه‌هارو میچسبونیم. برگه‌هاروبه‌دانشجویان‌داد‌وگفت:شمااز یک‌برگه‌کاغذنتونستیدبگذرید وچقدر تلاش‌کردیدتاپیداشون‌کردید پس‌چطورتوقع‌داریدمادری‌ که‌بچه‌اش‌رو‌با‌دستای خودش‌بزرگ‌کرد‌ وفرستادجنگ الان منتظره‌همین‌چهارتااستخونش‌نباشه؟ بچه‌اش‌رومیخواد حتی‌اگه‌خاکستر شده‌باشه. چند‌دقیقه‌همه‌جا‌سکوت‌حاکم‌شد! وهمه‌ازحرفی‌که‌زده‌بودن‌پشیمون‌شدن!! تنهاکسی‌که‌موافق‌بـود . . فرزند‌شھیدی‌بودڪه‌سالھامنتظربابـاش‌بودシ!' 🍃 بخونید خیلی قشنگه
7.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یعنی میشه این صحنه جزوی از زندگی مون باشه . . ؟🥺💔