🌱حکایت
شخصی در تاریکی شب، در حال دعا با سوز و گداز الله الله می گفت
شخصی نزد آن دعا کننده آمد و گفت:
آن قدر الله الله می گویی و جواب نمی شنوی. چرا اصرار می کنی؟
این همه سوز و دعای بی اثر بس است.
آن شخص ناامید و افسرده شد و دلش شکست.
در عالم خواب حضرت خضر را دید که به او فرمود:
چه شده الله الله نمی گویی مگر از راز و نیاز پشیمان شده ای؟
آن شخص گفت: آخر هر چه می گویم، جواب نمی شنوم، بنابراین ناامید شده ام.
حضرت خضر فرمود: مگر باید جواب خدا را از در و دیوار بشنوی؟
همین که الله الله می گویی معنایش این است که
جذبه ای خدایی ، تو را خوانده و از جانب معشوق تو را به خود کشانده است.
نی، که آن الله تو، لبیک ماست
آن نیاز و سوز و دردت، پیک ماست.
ترس و عشق تو کمند لطف ماست
زیر هر یا رب تو لبیکهاست.
پس از این معانی و هشدار، فهمید آن ندا از شیطان است و نباید ناامید از حق شد
که این الله الله دلیل راه یابی و پذیرش به آن درگاه است.
✅️کانال ترحیم خوانی🥀🖤
#صلوات 👉
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
#مناجات_با_امام_زمان_عج
#روضه_قتلگاه
غروب جمعه رسید و نیامدی آقا
قدم ز غصه خمید و نیامدی آقا
غروب جمعه دوباره دلم گرفته بیا
نسیم غصه وزید و نیامدی آقا
دوباره باز گرفته دلم نگاهی کن
به صد هزار امید و نیامدی آقا
شبیه اشک سحر های مادرت زهرا
ز دیده اشک چکید و نیامدی آقا
هوای ابری قلبم دوباره بارانی است
دلم دوباره تپید و نیامدی آقا
عزیز فاطمه ، یابن العلوم و آثار
گذشت وقت مَدید و نیامدی آقا
غروب جمعه و جمعی هنوز منتظرند
که جمعه طول کشید و نیامدی آقا
و عده ای که دوباره اسیر معصیت اند
دلم ز غصه رمید و نیامدی آقا
چه پیرها که کنون زیر خاک خوابیدند
و عاشقان جدید و نیامدی آقا
رسید زینب و آقا خودت که می دانی
چه صحنه ها که ندید و نیامدی آقا
رسید زینب و بر تَلِّ زینبیه وای
چقدر ناله کشید و نیامدی آقا
رسید زینب و خنجر به روی حنجر بود
سر از جلو نبرید و نیامدی آقا
#محمد_مبشری
#صلوات 👉
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
#وفات_معصومه_سلام_الله_علیها
#مدح_ومرثیه
برگدای خانه اش معصومه؛عصمت میدهد
دستِ زائرهای خود برگ شفاعت میدهد
برکسی که خاک شد؛تاثیر ِتربت میدهد
قولِ دیدارِ رضا را در قیامت میدهد
مثل سلطان ، گنبدِ این شاه بانو با صفاست
زائر ِ معصومه در قم ، زائر قبرِ رضاست
سفره ای مثل عموجانش حسن انداخته
حضرت رب الکرم اورا کریمه ساخته
هرکه بی حاجت به کویش پا گذارد؛باخته
شک ندارم اصلا او معصومه را نشناخته
مثل زهرا مادرش احسان او بی انتهاست
دختر باب الحوائج، دیده بر راه گداست
مثل زینب مو به مو تفسیر قرآن می کند
با تکان چادرش کافر مسلمان می کند
دست او باز است و زینب وار، احسان می کند
خواهر سلطان ِعالم کار ِسلطان می کند
از کلام حضرت صادق چنین معلوم شد
زائرِ او زائرِ هر چهارده معصوم شد
رشته های معجر او دست بافِ فاطمه است
هرکه دورش گشته بی شک در طواف فاطمه است
در عفافِ زندگیِ او، عفافِ فاطمه است
عشق او تفسیر ِ عین و شین و قاف فاطمه است
هیچ مردی با چنین اعجوبه ای هم تا نشد
عاقبت هم همسری در رتبه اش پیدا نشد
سالهای سال در چشم انتظاری سوخته
در فراق روی بابا دیده بر در دوخته
اسم زندان در دل او شعله ها افروخته
گریه های بی صدا را از کسی آموخته
خانهٔ موسی بن جعفر بیت الاحزانش شده
گریه در ده سالگی روزی چشمانش شده
در یتیمی احترامش را نگه می داشتند
دور تا دورش برادر ها اقامت داشتند
بی اجازه پا کنار خانه اش نگذاشتند
جای هیزم شاخه گل در پشت در بگذاشتند
داغ بابا دید اما داغی مسمار نه
کوچه های تنگ دید اما درودیوار نه
فاطمه بود و مدینه قامتش را تا نکرد
بی حیایی با لگد در را به سویش وا نکرد
با کف پا روی چادر قاتلی امضا نکرد
گوشوارش را کسی در کوچه ها پیدا نکرد
مادرش زهرا ولی در زیر یک در گیر کرد
سینه زخمی سه ماهه مادرش را پیر کرد
بعد بابا با رضا جان بیشتر مانوس شد
ساحل چشمان او دلبند ِ اقیانوس شد
غربت آن دم در تمام ِ هستی اش ملموس شد
که رضایش از مدینه رهسپار طوس شد
شد مدینه بی رضا، یکسال مانند قفس
گریه می کرد و صدا می زد رضا را هرنفس
نامه ای از یار آمد، بالهایش باز شد
موسم ناقه سواری های او آغاز شد
تا به شهر ساوه بغض دشمنان ابراز شد
بال و پرهای های کبوتر ها شکارِ باز شد
صحنه ای از کربلا با دیدهٔ تر دیده است
در دیار بی کسی داغ برادر دیده است
سوی قم او داغدار آمد ولی با احترام
کوچه واکردند مردم در میان ازدحام
می رسید از هر طرف تنها صدای السلام
شد گریز روضه ام یک جمله «ای لعنت به شام»
چه بلایی بر سر ناموس حق آورده اند
عمه سادات را خیلی مُعَطّل کرده اند
کوچه کوچه محمل ِ بی پرده را چرخانده اند
دورِ ناقه چشمهای بی طهارت مانده اند
خارجی فرزند زهرا را به خنده خوانده اند
بسکه سرها را به روی نیزه ها رقصانده اند
بارها از روی نیزه سر زمین افتاده است
گیسوی آقام دست آن و این افتاده است
بی طهارت ، دست ،گردان آیهٔ تطهیر شد
بسته دسته قافله در حلقهٔ زنجیر شد
باتکان نیزهٔ ششماهه مادر پیر شد
بارها با نیزه داری مست او درگیر شد
داد زد نامرد با بال و پرش بازی نکن
کودکم خوابیده بس کن باسرش بازی نکن
#قاسم_نعمتی
#صلوات 👉
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
با صد امید دربه دَرِ خانه ات شدم
محتاج یک نگاه کریمانه ات شدم
روز ازل، نگاه شما شد نصیبِ ما
از این سبب کبوتر آستانه أت شدم
نانی که می خورم همه از برکت شماست
مدیون لطف آب و همان دانه أت شدم
عشق رضا، چو ارثیه ای، از شما رسید
مدیونِ ارثِ کامل و جاودانه ات شدم
شمع محبتی که به ما نور می دهی
از لطف یک نگاه تو، پروانه أت شدم
هستی شفیعه ی همه در موسم جزا
دست مرا بگیر، تو ای خواهر رضا
وقتی میان صحن شما می زنم قدم
انگار در بهشت خدا می زنم قدم
آری بَدَم ، ولی به هوای تو آمدم
با ذکر تو، به صحن و سَرا می زنم قدم
در باز کن ، رسیده گدا تا کرم کنی
کنج حرم به شوق عطا می زنم قدم
فرقی که نیست بین حریم تو و رضا
پیش تو در کنار رضا می زنم قدم
شب های جمعه در حرم با صفای تو
انگار بین کرببلا می زنم قدم
بانو میان لطف و عطای شما گُمیم
شکر خدا که زائر معصومه در قُمیم
باز آمدم زیارتِ بالا سَرِ شما
با دست خالی آمده ام بر دَر شما
این روزها که غرق عزای تو عالَمی است
شد روضه خوان ماتم تو، نوکر شما
امّا اگر که جان شما روی لب رسید
دستی نداشت نیّت آن معجر شما
از روی بام که سنگی به تو نخورد
یا خیزران نخورد، لبِ سرور شما
گیرم که زهر تاب و توانِ تو را گرفت
امّا نشد کبود، که بال و پَرِ شما
تا آمدی نثــارِ شما شد ســلام ها
کِی؟ سنگ برتو زد کسی از پشت بام ها
قم از نگاه لطف تو بانو بها گرفت
با مهر تو وجود مراهم خدا گرفت
شب های جمعه در حرَمَت غلغله به پاست
آری دوباره از تو کسی کربلا گرفت
#اسماعیل_شبرنگ
#صلوات 👉
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
#وفات_حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
دستی دوباره سوی حرم می کشد مرا
شکر خدا دوباره شدم زائر شما
بی بی چقدر نور و صفا دارد این حرم
دل را چه می برد طرف مشهد الرضا
چرخی میان صحن و رواق و قدم قدم
پایین پای می برد این واژه ها مرا
وقتی که قاب چشم ترم شد ضریح تو
مجنون و مست قافیه دم زد ز کربلا
حس می کنم دوباره دلم پر گرفت و رفت
آری زمان اذن دخول است و وهل أتی
از این به بعد واژه به دادم نمی رسد
تا دم زنم ز نای نی و سوز نینوا
بی بی دوباره بال خیالم گشوده شد
آری دوباره سوی حرم می کشد مرا
#وحید_محمدی
#صلوات 👉
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
#یا_حضرت_معصومه_س
پرونده ی من پرشده ازبارگناه
در راه گنه جوانی ام گشته تباه
باروی سیه آمده ام درحرمت
یافاطمه اشفعی لنا عندالله
#ابوذررئیس_میرزایی(بهار)
#صلوات 👉
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
#صلی_الله_علیک_یا_فاطمه_المعصومه_س
مانند کویر تشنه ی دریاییم
بی تو به خداوند قسم تنهاییم
انگار کنار قبر زهرا هستیم
هر وقت زیارت شما می آئیم
#حسین_جعفری
#صلوات 👉
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
تا آسمانت را کمی در بر بگیرد
یک شهر باید عشق را از سر بگیرد
گنجایشت در سینۀ این خاکها نیست
باید تو را دستان پیغمبر بگیرد
هرکس مزار مادرش را آرزو کرد
باید سراغش را از این دختر بگیرد
بانو، رهایی را نمیخواهم که ننگ است
بیجذبۀ مهرت کبوتر پر بگیرد
قلب مرا از سینهام بردار، نگذار
دار و ندارم را کس دیگر بگیرد
دلواپس، اما دلخوشم، شاید که دستت
دست مرا هم لحظۀ آخر بگیرد
#فاطمه_نوری
#صلوات 👉
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
#ایران_اسلامی
#این_خاک_پاک
حاشا که با آشوب شوم و مکر ناکسها
این خاک پاک افتد به دست نامقدسها
خاکی که با بال کبوترهایمان فرش است
هرگز نگردد عرصۀ جولان کرکسها
با شور امواجی که در دریای طوفانیست
رو میشود همواره روح خواری خسها
رو میشود آنگونه که جهل ابوموسی
رو میشود آنگونه که آیین اشعثها
همواره با کهنه درخت فتنه میماند
در سایهاش افتادهها، بر شاخه نارسها
سرو بلند پرچم این خاک اما نه
هرگز نمیافتد به دست نامقدسها
#امیرحسین_کمالزارع
#صلوات 👉
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
آرمان ما
ای چرخ فلک جوان ما کی مردهست؟
در برج تو دیدهبان ما کی مردهست؟
«ما را بکشید، زندهتر میگردیم»
در معرکه آرمان ما کی مردهست؟
#حامد_فرد
#شهید_آرمان_علیوردی
#صلوات 👉
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e