eitaa logo
سید احمد وحیدی|آقای اجرا
26.7هزار دنبال‌کننده
594 عکس
245 ویدیو
23 فایل
سیداحمدوحیدی هستم (قاری،مداح،مجری) قراره این موارد رو خیلی ساده بهت اموزش بدم آموزش مداحی🎙 قرائت قرآن🤲🏻 ترحیم خوانی🖤 اجرا در عروسی مذهبی اگه سوال داشتی،اینجام 👇 (آی دی ادمین پاسخگو) @malakoott
مشاهده در ایتا
دانلود
امشب برای گریه زمان کم میاوریم در مقتل تو کاش که جان کم نیاوریم امشب مسیر روضه به مقتل رسیده است اشک خدا به صفحه ی مقتل چکیده است کار غریب روضه به گودال می کشد ما را برای روضه به دنبال می کشد امشب چقدر غم زده در راهی ای حسین از خوار پشت خیمه چه میخواهی ای حسین با زینبت ز مجلس نامحرمان نگو از شمرها و حرمله ها و سنان نگو فردا بگو که از سر تو خون نمی چکد از بند بند پیکر تو خون نمی چکد پای سنان بگو به حرم وا نمی شود هرگز سرت به نیزه هویدا نمی شود فردا سرت بگو که ز جسم تو دور نیست با من بگو که جای سرت در تنور نیست امشب که با تو حال دلم خوب می شود فردا غروب بی تو در آشوب می شود فردا کسی به نیزه زمین می زند تو را مانند روز کوچه کمین می زند تو را 👉 https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
می سوخت زیر نور تن زخم دیده اش تاراج گشته پیکر نیزه چشیده اش جاری ست رود سرخ هنوز از گلوی او رد گشته یک سپاه یکایک ز روی او بر پهلویش سیاهی یک چکمه مانده است بر جای جای پیکر او صدمه مانده است خالی ست جای سر، به روی این بدن چرا؟ مانده است روی خاک، تنش بی کفن چرا؟ یعنی کدام نیزه سرش را ربوده است قربانی ِ کدام گناهِ نبوده است؟ پس آن عقیق سرخ سلیمانی اش چه شد؟ با ساربان بگو که مسلمانی اش چه شد؟ بیش از هزار شعله ی زخم است بر تنش رد های بوسه مانده به رگ های گردنش از نعل های تازه تنش بی نصیب نیست این پیکر مقطع الاعضا عجیب نیست؟ تا که سرش به نیزه ی دشمن سوار شد دیگر حریم خیمه به غارت دچار شد نامحرمان دویده به دنبال خیمه ها نزدیک می شوند به خلخال خیمه ها غیرت نمانده است به مردان این دیار با بچه ها بگو که علیکُنَ بالفرار 👉 https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
بارداغ تو شکسته کمرم راعباس اشک پرده زده چشمان ترم راعباس دشت ازخون تو وبال وپرت پُر شده است کرده پر محنت تو دور و برم راعباس توهمه بال وپرم بودی وپاشیده شدی کیست تا جمع کند بال وپرم را عباس بین دستان تو بین الحرمین است وغمت کرده خونین جگر شعله ورم راعباس سربشکافته ات باز به تصویر کشید فرق منشق شده ای از پدرم راعباس تیر ازبس که نشسته به تنت ، کرده بلند ناله ی مادر خونین جگرم راعباس با سرتو همه جا همسفرم ، تا که عدو می زند برسر سرنیزه سرم راعباس از زبان دل من کلک «وفایی» بنوشت بسته ام بعد توبار سفرم راعباس 👉 https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
فردا میان قتلگهت زلزله شود با ازدحام لشگریان هلهله شود روز دهم رسید و دلم شور می زند ترسم میان ما پس ازاین فاصله شود امشب کنار تو همه آسوده دل ،ولی فردا نصیب دست همه سلسله شود فردا به وسعت غم عالم ،تمام دشت درغارت خیام پر از ولوله شود امشب بگو مرا زغم بعد خود که من ترسم رباب همسفر حرمله شود وقتی بناست سر زتن تو جدا کنند باید که در زمین و فلک زلزله شود ما را ز تازیانه نباشد غمی ،ولی پای رقیه ی تو پراز آبله شود بی تو نفس کشیدن من سخت می شود زینب چگونه همسفر قافله شود باید که خواهرت پس ازاین با فراق تو گرم نماز نیمه شب ونافله شود 👉 https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
زخم دلم پس ازغمت ،دگربهم نمی رسد به خرمن دلم به جز، آتش غم نمی رسد برادر غریب من، کجا ز پا فتاده ای صدای یا اُخیه ات ،تا به حرم نمی رسد به جان فاطمه بگو که زنده ای حسین من چون قسمی به جان تو، به این قسم نمی رسد لشگری از ستمگران ، تورا احاطه کرده اند فرصت آن که من به تو، تا برسم نمی رسد دخترتو تا برسد، به مقتل تو می دود زبس که می خورد زمین، قدم قدم ،نمی رسد سرت به نیزه رفته و، تنت فتاده برزمین دست من ازچه برتن، قلم قلم نمی رسد اگرچه رنگ خون زده ،پرده به چهره ات ولی به روشنایی رخت ،سپیده دم نمی رسد رسیده ام کنارتو، به جای تسلیت مرا به غیر تازیانه ی ، اهل ستم نمی رسد 👉 https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
افتاده بود روی زمین و،کفن نداشت آن یوسف شهید، به تن پیرهن نداشت پیکر بدون سر،به روی خاک مانده بود سرروی نیزه بود واثر از بدن نداشت غرق ستاره بودتن آسمان عشق خورشیدهم فروغ چنین شب شکن نداشت وقتی که عصرروز غریبی رسیده بود عالم به قدر زینب کبری محن نداشت گلبوسه دادچون به گلوی حسین خویش آن قدرگریه کرد که تاب سخن نداشت انگشتی ازاشاره به خاتم فتاده بود ای کاش قتلگاه، دگراهرمن نداشت بعداز سه روز ،آن گُل بی غسل وبی کفن جز بوریا برای تن خود کفن نداشت می رفت تاکه محوکند کاخ ظلم را نیلوفری که فرصت پرپرشدن نداشت غمنامه ای نوشت «وفایی»و می گریست چون شمع چاره ای، به جزاز سوختن نداشت 👉 https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
تنها شدی و هیچ کس دور وبرت نیست جان سوزتر از بانگ هل من ناصرت نیست چشمی به خیمه داری وچشمی به میدان عباس واکبر نه که حتی اصغرت نیست از بس که تیر و نیزه و شمشیر خوردی یک جای سالم درتمام پیکرت نیست روی بلندی بانویی غرق تماشاست این بانوی آزاده آیا خواهرت نیست؟ آمد صدای ضربه هایی سخت و دیدند پیکربه روی خاک ها مانده ، سرت نیست پیچیده آوای غریبی بین گودال آیا صدای ناله های مادرت نیست؟ پای حرامی ها به خیمه باز گشته این گوشواره ها مگر از دخترت نیست؟ راه سخن را بر«وفایی» گریه بسته دیگر مجال شرح زخم حنجرت نیست 👉 https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e