🔴 #سرخط l تحریف عدالتخواهی با شعار انقلابیگری‼️
#بخش_اول
🔻 این روزها بیش از هر زمانی سخن از جریان تحریف است ؛ یکی از شاخه های خطرناک تحریف، تحریف در باب عدالتخواهی است. حتما شما هم این روزها در بستر فضای مجازی بارها خواننده قصه ی تلخ جریان تحریف با عنوان عدالتخواهی یا افشاگری انقلابی بوده اید و نگارنده ی یادداشت در مقام مدرّس، این روزها بیش از گذشته شنونده ی تکرار برخی اتهام های ناصواب و غیرمنصفانه در کلاس های آموزشی از سوی برخی دوستان انقلابی میباشد!
🔹 نیک میدانیم هیچ نهاد و شخصی مصون از خطا و محفوظ از نقد منصفانه و عالمانه نیست اما گاهی خواسته یا ناخواسته وقتی عدالتخواهی با انحراف همراه میشود شاهد تولد دوباره ی نوخوارج هایی هستیم که روزگاری دغدغه عدالت داشته اند و امروز با چنگ زدن به "کلمه الحق" به دنبال "یراد بها الباطل" هستند و به بهانه اصلاح امور با شمشیر تیز انتقاد بی منطق و افراطی خود ، همه را اعم از خادم و خائن از دم تیغ میگذرانند! ؛ به زبان ساده تر گاهی به نام انتقاد انتقام میگیرند و گاهی به نام عدالتخواهی، عدالتخواری میکنند!
🔹 این جماعت کاسب به نام عدالتخواهی با دوری از انصاف و تقوا و بصیرت ، یک روز سپاه خادم و حامی ملت که خار چشم دشمنان انقلاب است را پیر و محافظه کار میدانند و روز دیگر نوک پیکان تهاجم خود را به سمت شورای نگهبان و قوه قضائیه میگیرند و یک روز هم به بیت رهبری و شورای سیاستگذاری ائمه جمعه میتازند و قس علی هذا...
🔹 از سویی تا اندکی نقد محترمانه بر روش عدالتخواهی شان شود غزل اناالمظلوم می سرایند و ندای "هل من ناصرنی" سر داده و نقدها را به حساب مخالفت نهادهای انقلابی با عدالتخواهان گذاشته و بهانه ای پیدا میکنند برای تاختن بیشتر علیه نهادهای انقلابی!
🔹 به یقین مطالبه گری و آرمان خواهی یک ضرورت عقلایی و از الزامات انقلابیگری است لیکن تورّق دفتر تاریخ و سرنوشت تلخ برخی برادران دیروزی شهادت میدهد اگر عدالت خواهی منهای معنویت و عقلانیت شد و اگر مبتنی بر شاخص و همراه با بصر و صبر انقلابی نباشد گاه موجب به بیراهه رفتن راه بلدان میشود!!
🔹 بیراهه ای که شاید گاه لایک خور باشد و گاه به ظاهر قهرمان ساز ، اما بازخوانی حکایت کارگردان دیروز توبه نصوح و بازیگر امروز توطئه ی عکا و حیفا؛ و حکایت ابوذر دیروز کیهان نویس و عروسک امروز جنگ رسانه ای ضدانقلاب به ما میگوید عدالتخواهی منهای عقلانیت و معنویت پایانی بس تاریک دارد جناب عالیجناب!!
#ادامه_دارد ⏮
🖌 #علی_باغچقے ( کارشناس زمانه)
【 #زمانه: پاتوق نخبگان و تحلیلگران】
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🔺اگر سرخط تحلیلے میخوانید
🆔 | eitaa.com/joinchat/796000260C5d9fc9afdd
⚠️ استراتژی های قرن۲۰، نوین نیست!
#بخش_اول
رئیس جمهور اسبق آقای حسن روحانی نزدیک دوماه بعد از جنگ، نطق ۳۵دقیقه ای ارائه داد که ۲۰دقیقه اش روایت رسمی از جنگ و عدم پیروزی اسرائیل و آمریکا، ۱۰-۱۲دقیقه اش توصیه هایی تکراری از سوی ایشان یا دیگران بود.
اما چنان که حدس می زدم جان کلامش در ۳دقیقه آخر است؛ چنانچه روزنامه های اصلاح طلب هم همان را برجسته کردند: توسعه و تکمیل استراتژی ملی یا استراتژی نوین ملی!
در شرایط خاص منطقه و آنچه بر هسته های مقاومت می گذرد این ۳دقیقه معنای جدی تری دارد.
البته تغییر استراتژی ملی هم در بیان ایشان جدید نیست و اقلا از سال۸۵ بدان پرداخته اند.
این ۳دقیقه بدون بیانات قبل، خوب فهم نمی شود.
بیان ایشان در ماهنامه راهبرد شماره۳۹:
« قدرت یا ثروت؟!
یکی از مباحث مهم و زیربنایی در کشور ما -و سایر کشورها- این است که آیا استراتژی ملی باید مبتنی بر تأمین قدرت ملی و به دست آوردن قدرت و تأمین آن و یا ثروت ملی باشد؟ بسیاری از اختلافات در داخل کشور و میان جناح ها، به همین مسئله زیربنایی برمی گردد. یکی از مشکلات ما در طول این ۲۷سال، این بوده که نتوانسته ایم در زمینه «استراتژی ملی» به اجماع نظر برسیم که یکی از مباحث مهم آن این است که آیا اولویت با «ثروت ملی» است و یا «قدرت ملی»؟ آیا می خواهیم فضای ایران در روابط بین الملل همچنان فضای امنیتی باشد یا روزی می خواهیم به فضای سیاسی و فضای اقتصادی تبدیل کنیم؟
ایامی که تیم مذاکره کننده هسته ای اول با اروپا مذاکره می کرد، یکی از اهدافش این بود که در کنار حفظ و نگهداری فناوری هسته ای، به روابط جامع اقتصادی با اتحادیه اروپا برسد و فضای امنیتی را به تدریج به فضای سیاسی اقتصادی تبدیل کند. امروز هر قراردادی که بخواهیم با یک شرکت خارجی منعقد نماییم، بحث ریسک مطرح است. اگر بحث سرمایه گذاری خارجی مطرح است و با مشکل مواجه ایم، به این دلیل است که جهان، فضای کشور ما را امنیتی می بیند. ما همواره هزینه بسیار بالایی را از لحاظ اقتصادی پرداخت می کنیم. سؤال این است که بخش اقتصادی ما تا کی می خواهد برای بخش سیاسی و امنیتی یارانه پرداخت کند؟!»
اما انتخاب یکی از اینها برای استراتژی ملی، فرع بر پاسخ به یک سؤال بنیادی تر است که ایشان در ذیلش طرح می کند:
« انقلاب اسلامی یا جمهوری اسلامی؟!
یکی از مباحث مهم و زیربنایی در این زمینه، همان بحثی است که کم و بیش هنوز در فضای ذهن نخبگان ما خلجان می کند، اینکه آیا می خواهیم «جمهوری اسلامی ایران» باشیم یا می خواهیم «انقلاب اسلامی» باشیم؟!
اگر بناست انقلاب اسلامی باشیم، رسالت بسیار بزرگی بر دوش داریم. یعنی ما انقلاب اسلامی هستیم و می خواهیم این فرهنگ را در سطح منطقه و جهان نشر بدهیم و قاعدتاً قدرت و ثروت خودمان را هم در سایه آن می بینیم. بر این مبنا هر مقدار انقلاب اسلامی بسط و گسترش پیدا کند، به طور طبیعی بر قدرت و حتی ثروت ما افزوده خواهد شد. اما اگر می خواهیم «جمهوری اسلامی ایران» باشیم، رسالت اولیه و اولویت ما جمهوری اسلامی ایران است. پس باید مسیر دیگری را بپیماییم و با اقتدار نظام جمهوری اسلامی ایران در سایه تأمین قدرت و ثروت به استحکام آن برسیم و هدف محوری ما هم حفظ و تکامل این نظام خواهد بود. از این دیدگاه بسط انقلاب اسلامی نیز منوط به پیشرفت کشور و قدرت نظام و الگوسازی آن خواهد بود. در واقع انقلاب کردیم تا به جمهوری اسلامی برسیم و دیگر نباید به گذشته رجعت کنیم. پس ما هنوز در مورد برخی مسائل اساسی اختلاف نظر داریم.
ما به صدها نشست و تحقیق و بررسی و همفکرهای گسترده نیاز داریم تا به نظر واحدی برسیم. همه ما مسلمان و ایرانی و دلسوز این کشور و نظام هستیم و باید کوتاه ترین راه را انتخاب کنیم. زمان و فضای زیادی در اختیار ما نیست که اختلاف نظرها را ادامه دهیم. ما در یک میدان مسابقه هستیم. یا همپای دیگران می دویم یا دیگران جلو می زنند و ما در آینده نیازمند به آنها خواهیم بود.
البته در جنگ هشت ساله، فضاهای امنیتی و نظامی بر ما تحمیل شد و ضرورت داشت که مقاومت و ایستادگی کنیم. بعد از پایان جنگ هم غرب همچنان فشار خود را بر ما ادامه داد تا ما هم وادار به عکس العمل شویم و فضای امنیتی کشور ادامه یابد. آیا در شرایط فعلی ما نباید تلاش کنیم تا به اتفاق نظر برسیم؟ آیا ما نباید ببینیم که در چه مقطعی باید ثروت ملی را به عنوان اولویت مدنظر قرار دهیم؟»
ادامه در بخش دوم