تابستان قم گرم بود
پس از اتمام درس همراه امام سوار اتوبوس شدیم در اتوبوس چند نوجوان نیز حضور داشتند که شروع به تمسخر روحانیت کردند و هنگام پیاده شدن از اتوبوس عمامه ی حضرت امام را از سرشان انداختند
نگاهم به امام بود لبهایشان می جنبید
ای خدا ! کی میشود جوانان ما را به ما برگردانی؟
اجابت دعای امام خیلی طول نکشید.
📖 ۱. آيت اعجاز، ص ۱۳۶
#امام_خمینی
#عمامه_پرانی
کانال #احوال_حوزه را دنبال کنید
📌https://eitaa.com/joinchat/3720216672Cd1fa9b2082
📌https://instagram.com/ahvaalehowze?igshid=ZDdkNTZiNTM=
حاجآقا (آيتالله ناصری رحمت الله علیه) میفرمودند که من، هشت سال داشتم و همراه با پدرم، از دولتآباد به اصفهان میآمدیم. یک الاغ داشتیم و سوارش میشدیم و با آن، به اصفهان میآمدیم. چهارراه بنایی، نزدیک طوقچی بود که به آن نواقلی میگفتند و مامورین رضاشاه افراد را کنترل میکردند.پدر من، عمامهاش را در خورجین میگذاشت و وقتی که از آنجا رد میشدیم، نزدیک میدان امام و مسجد حاج شیخ محمدعلی،لباسهای خود را میپوشیدند و به مدرسه میرفتند.
🔸 مگر آن زمان، توانستند کاری بکنند؟ مگر من عمامهام را به خاطر چند بچهی جُعَلّق [بیادب و فرومایه] که توهین میکنند،بر سر گذاشتهام که الآن با توهین آنان،تحت تأثیر قرار بگیرم؟
🔹 من خودم باید عمامه را باور کنم.من خیلی تأسّف میخورم! برخی،پیشاپیش شروع میکنند عمامهشان را بردارند. مگر چه خبر شده است؟
🔸 حالا اگر زیرِ عمامهی من زدند،چه میشود؟دوباره برمیدارم و میبوسم و بر سر میگذارم. من، این عمامه را تاج افتخار میدانم و با آن، زندگی میکنم.
🔹 من باید اینقدر عمامهام را باور کنم که اگر کار به جای سختی کشید،حتی اگر کسی بیمار شد، عمامهام را روی بیمار بگذارم و خوب شود. مگر عمامه، صرف فیزیک یک پارچه است؟
🔸 در حوزه،بیش از هزار سال سابقه دارد! بزرگان ما، افتخارشان این بوده است. پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمودند که ملائکه بدر را دیدم که وقتی برای نصرت مسلمانان آمده بودند، عمامه بر سر داشتند.این عمامه،افتخارِ ما و سبک زندگیِ ما است.
(نقل از حجت الاسلام و المسلمین جعفر ناصری فرزند مرحوم آیت الله ناصری (ره))
#عمامه_پرانی
#احوال_حوزه
📌@ahvaalehowze