فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
[ببینمبعدازایݧڪلیپ،
بازمدلتمیادگناهڪنێ؟...]
#پیشنھادویژھ✨
#نسل_سوختہ🦋
#قسمت_پانزدهم🌱
آقا نمیشه یه لحظه بیاید دم در؟ ... کارمون واجبه ..
معلوم بود خسته و بی حوصله است ...
- یا بگو ... یا در رو ببند و برو ... سرده سوز میاد ...
چند لحظه مکث کردم ...
- مهران ... خودت گند زدی و باید درستش کنی ... تا اینجا اومدن تاوان گناهت بود ...
نیومدن آقای غیور امتحان خداست...
امتحان خدا؟ ... یا امتحان علوم؟ ...
- آقا ما تقلب کردیم ...
یهو سر همه معلم ها با هم اومد بالا ... چشم هاشون گرد شده بود ... علی الخصوص مدیر و ناظم ... که توی زاویه در... تا اون لحظه ندیده بودم شون ...
- برو فضلی ... مسخره بازی در نیار ... تو شاگرد اول مدرسه ای ...
چرخیدم سمت مدیر ...
_سلام آقا ... به خدا جدی میگیم ... من سوال سوم رو یادم نمی اومد ... بلند شدم برگه ام رو بدم چشمم افتاد به برگه جلویی ... بعدشم دیگه ...
آقای رحمانی ... یکی از معلم های پایه پنجم ... بدجور خنده اش گرفت ...
- همین یه سوال؟ ... همچین گفتی: آقا ما تقلب کردیم ... که الان گفتم کل برگه ات رو با تقلب نوشتی ... برو بچه جون...
همه فکر کردن شوخی می کنم اما کم کم با دیدن حالت من... معلوم شد اصلا شوخی نیست ... خیلی جدی دوباره به معلم مون نگاه کردم ..
- آقا اجازه ... لطفا سوال سوم رو به ما صفر بدید ... از ما گفتن بود آقا ... از اینجا گناهی گردن ما نیست ... ولی اگر شما باور نکنید و خطش نزنید ... حق الناس گردن هر دوی ماست ...
- عجب پر رویی هم هست ها ... قد دهنت حرف بزن بچه...
سرم رو انداختم پایین ... حتی دلم نمی خواست ببینم کدوم یکی از معلم ها بود ...
- اگر فکر کنم همه اش رو تقلب کردی و کال بهت صفر بدم چی؟ ...
ادامہدارد...🌱
نویسنده:♡شھیدطاهاایمانۍ♡
@karevanezohoor🌿
|عَیْنَالحَیـٰوة|
#نسل_سوختہ🦋 #قسمت_پانزدهم🌱 آقا نمیشه یه لحظه بیاید دم در؟ ... کارمون واجبه .. معلوم بود خسته و بی
دوستاݩم
اینرمانفوقآموزندست🌱
لطفااگرازاولنخوندیدشروڪنیدوبخونید🌱
شبتوݩمهدوےوپرازعطراستغفاراعضاےمهربوݩ🌹
امشبحولوحوشِساعتِ۳
#قرار_شبانھ♡
داریم√
حتماآنلایݩباشیدا
ساعتزنگبذاریدوتوڪݪبہخداڪنید
انشاللهتوفیقےباشہبیدارمےشیم😊
فراموشنڪنیدامامصادق
فردنمازشبنخنونو،
گفتنڪہشیعہنیست!!!
بریمتبادل🌸
یاعلےمدد💟
@Karevanezohoor
|عَیْنَالحَیـٰوة|
#استوری #دوشنبہهایامامحسنے غلامحضرتحسنم..💚
ساداتاۍحسنۍڪانال
امروزتوناشناسپیامبدین
یہهدیہۍمعنوۍدارمبراتون🦋
https://harfeto.timefriend.net/863435577
|عَیْنَالحَیـٰوة|
عبدِڪَفِداڪ:-) #یااللھ♡
مگھمےشھ
قربونخدایۍڪھ
#علۍروآفرید،
نرفت؟🌱
••
هرچی من شوخیشوخی انجام دادم
اینا جدیجدی نوشتن !!
•|سه³دقیقهدرقیامت|•
#تلنگـــر⚠
••
🌸اگر چهار مرتبه بگویی بیچاره ام و عادت کنی؛
اوضاع خیلی بی ریخت می شود...
همیشه بگویید الحمدلله، شکر خدا ؛
بلکه بتوانی دلت را هم با زبانت همراه کنی...
اگر پکر هستی دو مرتبه همراه با دلت بگو #الحمدلله ؛
آن وقت غمت را از بین می برد...
امیدوارم جلوی زبانت را بگیری که موثر است.
@karevanezohoor🌱
{💌🌻}
•|⏳#تلنگرانه
🔷از آیت الله بهجت(ره) پرسیدند:↓
آیا آدم گناهکار هم میتواند امام زمانش را
ببیند؟🤔
جواب دادند:↓
#شمر هم امام زمانش را دید ..!
اما #نشناخت.😔
@karevanezohoor🌿
⚠️ٺًلًݩـگٌرانہٍ⚠️
چهارچیز در گناه که از خود گناه بدتر است🔥
1⃣کوچک شمردن گناه
2⃣اصرار بر گناه
3⃣افتخار کردن بر گناه
4⃣شادمانی کردن بر گناه
@karevanezohoor🌿
خبخبخب😍
نوبتۍامڪھباشھ،
نوبتِ:
بروپایین
#قرارعاشقۍ♡هست🦋
اماقرارعاشقیموݩچیہ؟
میدونیدهرڪدومازائمہۍما
یہلقبدارن
اگہاونلقبتوهرڪدومازمانباشہ
#گناهمۍڪنیم❌❌❌
نبایدحدسمیزدی❗️
آرهجونم🍒
قرارهچلھبگیریم😊😍
چھچلھاۍ،؟
بروپایین
قرارهچلھبگیریمو
هرچھلروز
یڪۍازصفاتخدارو
یڪۍازالقاباهلبیتو
درخودمونبروزبدیم...😍😍
[#ذووووووق💎]
دومینقرارعاشقۍچیہ؟😕
خبحالاناراحتنشو😣
بروپایین🤩
قرارههفتگۍهم
برنامہداشتہباشیم😍
چہبرنامہاے🤔
قرارههرهفتہ
یڪۍازاحادیث
ائمہروبزنیمبہدیواراتاقمون
وسعۍڪنیماون
حدیثوانجامبدیم😍😍😍
[#ذووووووق🍒]
خب،
اماچگونگۍایݩقرارها
شمابراۍثبتنام
تشریفبیار
پۍوۍمن🍎
ثبتنامڪن😍
همین😁😁😁😁
راستۍ
اگرعڪساتاقتونم
بفرستیدبرامونبااونحدیث
میذاریمتوڪانال😍
حلھ؟🌹
مھلتثبتنام
ودعوتدوستاتون
بہاینبرنامہقشنگ
تا#جمعہوقتدارید🎉
هرموقع
تعدادثبتنامۍها
شدبیستنفر
اولیݩ
قرارعاشقیو
میذاریم😍😍💕💕
اوک؟👏🏻🤩
پیشبہسوي
خودسازے⇦دگرسازے⇦ظھور😉🍎
همه با هم میخوانیم دعای فرج🥀🥀🥀
الهی عظمالبلاء...
اللهم عجـــــل لولیــــڪ الفـــــرج
#آقاےغریب
#آقاےمظݪوم
#یامہدےمظݪومعج
جهت تعجیل در فرج و سلامتی امام زمانعج و شادی ارواح طیبه شهدای تازه تفحص شده صلوات
@karevanezohoor🌿
🍃 #در_مسیر_طوس۱ #داستان_امام_رضا (ع)
توی اتاقم داشتم کتابهایم را
جمع و جور میکردم که نگاهم
🍁 گره خورد به یک کتاب قدیمی...
اسمش را تا حالا نشنیده بودم...
#عیون_اخبار_الرضا
کتاب را برداشتم و
ورق زدم که... یه لحظه حس کردم
فضای اطرافم تغییر کرد
توی خیالم،
🔆 لباسهایم قدیمی شده بود...
میان یک شهر بزرگ بودم
شهری که مردمش منتظرِ
یک میهمان بودند....
خودم را رساندم به
یکی از خانمهای شهر:
🌿 _ ببخشید اینجا کجاست؟
🌸 + طوس
🌿 _ قرارست چه کسی اینجا بیاید...؟
زن با چشمانی پر از شوق گفت:
🌸 + شنیدهام
نامش «علی» است و
لقبش #رضا... یعنی وجودش
مایهی خوشنودی خداوندست...
او فرزند امام موسی بن جعفر (ع)
و تکتم بانو است...
🌿 _چه نام آشنایی...
انگار من، او را میشناسم...
دارد خاطرههایم مرور میشود...
راستی خانم، دیگر از او چه میدانی....؟
زن، نگاهم کرد و گفت . . .
#صلی_الله_علیک_یا_علی_بن_موسی_الرضا (ع) ❤
📗 برگرفته از چشمه حکمت رضوی. منتخب عیون اخبار الرضا علیهالسلام. تولیدات حرم
#نسل_سوختہ🦋
#قسمت_شانزدهم🌱
ترسیدم جواب بدم ... دوباره یکی، یه چیز دیگه بگه ... اما سکوت عمیقی فضا رو پر کرد... یهو یاد حرف حضرت علی افتادم که روی دیوار مدرسه نوشته بودن ...
- آقا ما اونقدر از شما ... چیزهای باارزش یاد گرفتیم که بنده شما بشیم ... حقی از ما وسط نیست ... نمره علوم رو ثلث آخر هم میشه جبران کرد ... اما ...دیگه نتونستم حرفم رو ادامه بدم ... و سرم رو انداختم پایین... دوباره دفتر ساکت شد...
- برو ... در رو هم پشت سرت ببند ...
کارنامه ها رو که دادن ... علوم 20 شده بودم ... اولین بار بود که از دیدن نمره 20 اصلا خوشحال نشدم ... کارنامه ام رو برداشتم و رفتم مسجد ... نماز که تموم شد ... رفتم جلو ... نشستم کنار امام جماعت ...
- حاج آقا یه سوال داشتم ...
از حالت جدی من خنده اش گرفت ...
- بگو پسرم ...
- حاج آقا ... من سر امتحان علوم تقلب کردم ... بعد یاد حرف شما افتادم که از قول امام گفتید ... این کار حق الناس و حرامه و بعدا لقمه رو حرام می کنه ... منم رفتم
گفتم ... اما معلم مون بازم بهم 20 داده ... الان من هنوز گناه کارم یا نه؟... پولم حروم میشه یا نه؟ ...
خنده اش محو شد ... مات و متحیر مونده بود چه جوابی به یه بچه بده ... همیشه می گفت ...
- به جای ترسوندن بچه ها از جهنم و عذاب ... از لطف و رحمت و محبت خدا درکگوششون بگید ... برای بعضی چیزها باید بزرگ تر بشن و ...
حالا یه بچه اومده و چنین سوالی می پرسه ... همین طور دونه های تسبیحش رو توی دستش بالا و پایین می کرد ...
- سوال سختیه ... اینکه شما با این کار ... چشمت مال یکی دیگه رو دزدیده ... و حق الناس گردنت بوده ... توش شکی نیست ... اما علم من در این حد نیست که بدونم ... آینده شما چی میشه ... آیا توی آینده تو تاثیر می گذاره و لقمه ات رو حرام می کنه ... یا نه ...
اما فکر کنم وظیفه از شما ساقط شده ... چون شما گفتی که این کار رو کردی ... و درصدد جبران براومدی ...
ناخودآگاه ... در حالی که سرم رو تکان می دادم ... انداختمش پایین ...
- ممنون حاج آقا ... ولی نامه عمل رو ... با فکر کنم و حدس میزنم و ... اما و اگر و شاید... نمی نویسن ..
و بلند شدم و رفتم ..
تا شنبه دل توی دلم نبود ... سر نماز از خدا خجالت می کشیدم ... چنان حس عذابی بهم دست داده بود ... که حس می کردم اگر الان عذاب نازل بشه ...
سبک تر از حال وروز منه...
شنبه زودتر از همیشه از خونه اومدم بیرون ... کارنامه به دست و امضا شده ... رفتم جلوی دفتر ... در زدم و رفتم تو ...
#ادامہدارد...🌱
@karevanezohoor🌿