eitaa logo
|عَیْنَ‌الحَیـٰوة|
215 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
620 ویدیو
16 فایل
بسم‌اللهـ♡ السلام‌علیڪ‌یامھدےجان🖤 اینجا‌فقط‌بہ‌سوےاومےدویم ڪپے:صلواتے!نذرفرج.. حذف‌لوگوےتصاویروڪلیپ‌و...❌ برقامتِ‌رعناےمھدے(عج)صلواټ🦋 مشتاق‌سخـنانتون🍃↓ payamenashenas.ir/ainalhayat
مشاهده در ایتا
دانلود
هرڪس‌بہ‌ڪسۍنازدو مݩ‌هم‌بہ‌تومۍنازم🌱
🦋 🌱 آقا نمیشه یه لحظه بیاید دم در؟ ... کارمون واجبه .. معلوم بود خسته و بی حوصله است ... - یا بگو ... یا در رو ببند و برو ... سرده سوز میاد ... چند لحظه مکث کردم ... - مهران ... خودت گند زدی و باید درستش کنی ... تا اینجا اومدن تاوان گناهت بود ... نیومدن آقای غیور امتحان خداست... امتحان خدا؟ ... یا امتحان علوم؟ ... - آقا ما تقلب کردیم ... یهو سر همه معلم ها با هم اومد بالا ... چشم هاشون گرد شده بود ... علی الخصوص مدیر و ناظم ... که توی زاویه در... تا اون لحظه ندیده بودم شون ... - برو فضلی ... مسخره بازی در نیار ... تو شاگرد اول مدرسه ای ... چرخیدم سمت مدیر ... _سلام آقا ... به خدا جدی میگیم ... من سوال سوم رو یادم نمی اومد ... بلند شدم برگه ام رو بدم چشمم افتاد به برگه جلویی ... بعدشم دیگه ... آقای رحمانی ... یکی از معلم های پایه پنجم ... بدجور خنده اش گرفت ... - همین یه سوال؟ ... همچین گفتی: آقا ما تقلب کردیم ... که الان گفتم کل برگه ات رو با تقلب نوشتی ... برو بچه جون... همه فکر کردن شوخی می کنم اما کم کم با دیدن حالت من... معلوم شد اصلا شوخی نیست ... خیلی جدی دوباره به معلم مون نگاه کردم .. - آقا اجازه ... لطفا سوال سوم رو به ما صفر بدید ... از ما گفتن بود آقا ... از اینجا گناهی گردن ما نیست ... ولی اگر شما باور نکنید و خطش نزنید ... حق الناس گردن هر دوی ماست ... - عجب پر رویی هم هست ها ... قد دهنت حرف بزن بچه... سرم رو انداختم پایین ... حتی دلم نمی خواست ببینم کدوم یکی از معلم ها بود ... - اگر فکر کنم همه اش رو تقلب کردی و کال بهت صفر بدم چی؟ ... ادامہ‌دارد...🌱 نویسنده:♡شھیدطاهاایمانۍ♡ @karevanezohoor🌿
شبتوݩ‌مهدوےوپرازعطراستغفاراعضاےمهربوݩ🌹 امشب‌حول‌وحوشِ‌ساعتِ۳ ♡ داریم√ حتما‌آنلایݩ‌‌باشیدا ساعت‌زنگ‌بذاریدوتوڪݪ‌بہ‌خداڪنید ان‌شالله‌توفیقےباشہ‌بیدارمےشیم😊 فراموش‌نڪنیدامام‌صادق فردنمازشب‌نخنونو، گفتن‌ڪہ‌شیعہ‌نیست!!! بریم‌تبادل🌸 یاعلےمدد💟 @Karevanezohoor
قرارشبانہ‌ۍ‌امشب‌تواینجا⇩ @shabahengam🌱
بہ‌نام‌مھرباݩ‌ترازحسن♡ سلام♡
|عَیْنَ‌الحَیـٰوة|
#استوری #دوشنبہ‌های‌امام‌حسنے‌ غلام‌حضرت‌حسنم..💚
ساداتاۍحسنۍڪانال امروزتوناشناس‌پیام‌بدین یہ‌هدیہ‌ۍمعنوۍ‌دارم‌براتون🦋 https://harfeto.timefriend.net/863435577
اوووووه😅 ماشالله‌انقدرزیادن‌ڪِ...🌱
خیالت‌ڪجاست؟ [شهیدمطهرے] ❌تصویربازشہ❌ 🌸🍃 @karevanezohoor🌿
💞 [اخلاق‌توۍ‌دین‌خیلۍمھمھ] @Karevanezohoor🌹
•• هرچی من شوخی‌شوخی انجام دادم اینا جدی‌جدی نوشتن !! •|سه‌‌‌³دقیقه‌درقیامت|• ⚠ ••
🌸اگر چهار مرتبه بگویی بیچاره ام و عادت کنی؛ اوضاع خیلی بی ریخت می شود... همیشه بگویید الحمدلله، شکر خدا ؛ بلکه بتوانی دلت را هم با زبانت همراه کنی... اگر پکر هستی دو مرتبه همراه با دلت بگو ؛ آن وقت غمت را از بین می برد... امیدوارم جلوی زبانت را بگیری که موثر است. @karevanezohoor🌱
{💌🌻} •|⏳ 🔷از آیت‌ الله‌ بهجت(ره) پرسیدند:↓ آیا آدم‌ گناهکار هم‌ میتواند امام‌ زمانش‌ را‌ ببیند؟🤔 جواب‌ دادند:↓ هم‌ امام‌ زمانش‌ را دید ..! اما .😔 @karevanezohoor🌿
⚠️ٺًلًݩـگٌرانہٍ⚠️ چهارچیز در گناه که از خود گناه بدتر است🔥 1⃣کوچک شمردن گناه 2⃣اصرار بر گناه 3⃣افتخار کردن بر گناه 4⃣شادمانی کردن بر گناه @karevanezohoor🌿
بہ‌یہ‌سرۍ‌چیزابایدخیلۍ‌اهمیت‌بدیما🌱 -چۍ؟ عڪسوبخوݩ🌻 @karevanezohoor🌿
خب‌خب‌خب😍 نوبتۍام‌ڪھ‌باشھ، نوبتِ: بروپایین ♡هست🦋 اماقرارعاشقیموݩ‌چیہ؟ میدونیدهرڪدوم‌ازائمہ‌ۍما یہ‌لقب‌دارن اگہ‌اون‌لقب‌توهرڪدوم‌ازمانباشہ ❌❌❌ نبایدحدس‌می‌زدی❗️ آره‌جونم🍒 قراره‌چلھ‌بگیریم😊😍 چھ‌چلھ‌اۍ،؟ بروپایین قراره‌چلھ‌بگیریم‌و هرچھل‌روز یڪۍ‌ازصفات‌خدارو یڪۍازالقاب‌اهل‌بیتو درخودمون‌بروزبدیم...😍😍 [💎] دومین‌قرارعاشقۍ‌چیہ؟😕 خب‌حالاناراحت‌نشو😣 بروپایین🤩 قراره‌هفتگۍ‌هم برنامہ‌داشتہ‌باشیم😍 چہ‌برنامہ‌اے🤔 قراره‌هرهفتہ یڪۍازاحادیث‌ ائمہ‌روبزنیم‌بہ‌دیواراتاقمون وسعۍ‌ڪنیم‌اون حدیثوانجام‌بدیم😍😍😍 [🍒] خب، اما‌چگونگۍ‌ایݩ‌قرار‌ها شمابراۍ‌ثبت‌نام تشریف‌بیار‌ پۍ‌وۍ‌من🍎 ثبت‌نام‌ڪن😍 همین😁😁😁😁 راستۍ اگرعڪس‌اتاقتونم بفرستید‌برامون‌بااون‌حدیث میذاریم‌توڪانال😍 حلھ؟🌹 مھلت‌ثبت‌نام‌ ودعوت‌دوستاتون بہ‌این‌برنامہ‌قشنگ تا🎉 هرموقع تعداد‌ثبت‌نامۍ‌ها شدبیست‌نفر اولیݩ قرارعاشقیو میذاریم😍😍💕💕 اوک؟👏🏻🤩 پیش‌بہ‌سوي خودسازے‌⇦دگرسازے⇦ظھور😉🍎
همه با هم میخوانیم دعای فرج🥀🥀🥀 الهی عظم‌البلاء... اللهم عجـــــل لولیــــڪ الفـــــرج جهت تعجیل در فرج و سلامتی امام زمان‌عج و شادی ارواح طیبه شهدای تازه تفحص شده صلوات @karevanezohoor🌿
🍃 ۱ (ع) توی اتاقم داشتم کتابهایم را جمع و جور می‌کردم که نگاهم 🍁 گره خورد به یک کتاب قدیمی... اسمش را تا حالا نشنیده بودم... کتاب را برداشتم و ورق زدم که... یه لحظه حس کردم فضای اطرافم تغییر کرد توی خیالم، 🔆 لباسهایم قدیمی شده بود... میان یک شهر بزرگ بودم شهری که مردمش منتظرِ یک میهمان بودند.... خودم را رساندم به یکی از خانمهای شهر: 🌿 _ ببخشید اینجا کجاست؟ 🌸 + طوس 🌿 _ قرارست چه کسی اینجا بیاید...؟ زن با چشمانی پر از شوق گفت: 🌸 + شنیده‌ام نامش «علی» است و لقبش ... یعنی وجودش مایه‌ی خوشنودی خداوندست... او فرزند امام موسی بن جعفر (ع) و تکتم بانو است... 🌿 _چه نام آشنایی... انگار من، او را می‌شناسم... دارد خاطره‌هایم مرور می‌شود... راستی خانم، دیگر از او چه می‌دانی....؟ زن، نگاهم کرد و گفت . . . (ع) ❤ 📗 برگرفته از چشمه حکمت رضوی. منتخب عیون اخبار الرضا علیه‌السلام. تولیدات حرم
🦋 🌱 ترسیدم جواب بدم ... دوباره یکی، یه چیز دیگه بگه ... اما سکوت عمیقی فضا رو پر کرد... یهو یاد حرف حضرت علی افتادم که روی دیوار مدرسه نوشته بودن ... - آقا ما اونقدر از شما ... چیزهای باارزش یاد گرفتیم که بنده شما بشیم ... حقی از ما وسط نیست ... نمره علوم رو ثلث آخر هم میشه جبران کرد ... اما ...دیگه نتونستم حرفم رو ادامه بدم ... و سرم رو انداختم پایین... دوباره دفتر ساکت شد... - برو ... در رو هم پشت سرت ببند ... کارنامه ها رو که دادن ... علوم 20 شده بودم ... اولین بار بود که از دیدن نمره 20 اصلا خوشحال نشدم ... کارنامه ام رو برداشتم و رفتم مسجد ... نماز که تموم شد ... رفتم جلو ... نشستم کنار امام جماعت ... - حاج آقا یه سوال داشتم ... از حالت جدی من خنده اش گرفت ... - بگو پسرم ... - حاج آقا ... من سر امتحان علوم تقلب کردم ... بعد یاد حرف شما افتادم که از قول امام گفتید ... این کار حق الناس و حرامه و بعدا لقمه رو حرام می کنه ... منم رفتم گفتم ... اما معلم مون بازم بهم 20 داده ... الان من هنوز گناه کارم یا نه؟... پولم حروم میشه یا نه؟ ... خنده اش محو شد ... مات و متحیر مونده بود چه جوابی به یه بچه بده ... همیشه می گفت ... - به جای ترسوندن بچه ها از جهنم و عذاب ... از لطف و رحمت و محبت خدا درکگوششون بگید ... برای بعضی چیزها باید بزرگ تر بشن و ... حالا یه بچه اومده و چنین سوالی می پرسه ... همین طور دونه های تسبیحش رو توی دستش بالا و پایین می کرد ... - سوال سختیه ... اینکه شما با این کار ... چشمت مال یکی دیگه رو دزدیده ... و حق الناس گردنت بوده ... توش شکی نیست ... اما علم من در این حد نیست که بدونم ... آینده شما چی میشه ... آیا توی آینده تو تاثیر می گذاره و لقمه ات رو حرام می کنه ... یا نه ... اما فکر کنم وظیفه از شما ساقط شده ... چون شما گفتی که این کار رو کردی ... و درصدد جبران براومدی ... ناخودآگاه ... در حالی که سرم رو تکان می دادم ... انداختمش پایین ... - ممنون حاج آقا ... ولی نامه عمل رو ... با فکر کنم و حدس میزنم و ... اما و اگر و شاید... نمی نویسن .. و بلند شدم و رفتم .. تا شنبه دل توی دلم نبود ... سر نماز از خدا خجالت می کشیدم ... چنان حس عذابی بهم دست داده بود ... که حس می کردم اگر الان عذاب نازل بشه ... سبک تر از حال وروز منه... شنبه زودتر از همیشه از خونه اومدم بیرون ... کارنامه به دست و امضا شده ... رفتم جلوی دفتر ... در زدم و رفتم تو ... ...🌱 @karevanezohoor🌿