▪️ این ۶۸ کلمه، برشی بود از روایتِ «سفرههای نامنظم شیرِ شمال» به قلمِ «عارفه واعظ شهیدی» در عینِ سفره
📖 این روایت را در ششمین شماره نشریه عین میتوانید بخوانید.
🍽️ «سفره عین» روایتی از همنشینی و گفتوگو سر سفره افطار، صله رحم و دیدارهای خانوادگی، و برکت اطعام و سفرههای نذری است. از سفرههای ساده و صمیمی خانهها گرفته تا نذریهای روضهها، همه و همه روایتهایی هستند که گرهها را باز میکنند و دلها را به هم نزدیکتر میسازند.
📥 دریافت نسخه کامل نشریه:
🔗 ainmag.ir
▪️ بخشی از روایتِ «زائران همسفره در غربت» به قلمِ «سپیده ناصری»:
▫️بعد از آن دیدار خاص و یکیدو دیدار بعدش، مدتی از او بیخبر بودم. در جریان بودم که بخاطر پروژه کاری هر روز پاریس میرود و بر میگردد. نخواستم مزاحمش بشوم و دیگر پیگیرش نبودم. بیخبری خیلی طولانی شده بود. چند روز بود مدام به خودم میگفتم یک پیام میدهم و جویای حالش میشوم. بعد میگفتم شاید مشغلهاش زیاد است و فرصت نکرده دعوت کند و اگر من پیام دهم فکر میکند که منظورم دعوت است و معذب شود. هر روز امروز و فردا میکردم تا چند شب پیش که یک پیام دریافت کردم: «تولدت مبارک!»
📖 این روایت را در ششمین شماره نشریه عین میتوانید بخوانید. «سفره عین» در ۱۶۸ صفحه منتشر شده است.
🍽️ این شماره، روایتی از همنشینی و گفتوگو سر سفره افطار، صله رحم و دیدارهای خانوادگی، و برکت اطعام و سفرههای نذری است. از سفرههای ساده و صمیمی خانهها گرفته تا نذریهای روضهها، همه و همه روایتهایی هستند که گرهها را باز میکنند و دلها را به هم نزدیکتر میسازند.
📥 دریافت نسخه کامل نشریه:
🔗 ainmag.ir
▪️ بخشی از روایتِ «مخزن محبت» به قلمِ «زهرا باقری»:
▫️ باید در گرمای پنجاه درجهی اندیمشک باشی، تا قدر حسینیهی آقای اصغری را بدانی؛ حسینیهای آرام، مجهز و خنک که در اختیارت میگذارند. اما تو میدانی که ادامهی مسیر این گونه نیست که هرجا هرچه بخواهی فراهم باشد. پس لذت حضور در این مکان باصفا را از دست نمیدهی. در مسیر آشپزخانه بودم که متوجه شدم بیسر و صدا دارد کفشهای خسته و خاکیمان را جفت میکند و در جاکفشی قدیمی و شکستهی حسینیه میگذارد. خواستم جلو بروم و مانع شوم، اما ناراحتی و آزاری در چشمانش ندیدم؛ همین باعث شد بیش از پیش به احوال معنویاش غبطه بخورم. حیف که جز چند ساعتی، بیشتر نماندیم. از آنجا رهسپار مرز مهران شدیم.
📖 ادامه این روایت را در نشریه مجازی عین بخوانید.
📥 دریافت نسخه کامل نشریه:
🔗 ainmag.ir
13.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
◾️گوشهای از روایت «رَمْیْ» به قلمِ «علی زارع بیدکی»
📖 این روایت را به صورت کامل در نشریه مجازی عین میتوانید بخوانید.
▫️«رَمْیْ» در شماره جدید نشریه عین منتشر شدهاست. «کفشداری عین» به سردبیری دکتر مصباحالهدی باقری در ۱۶۸ صفحه و بهصورت دورنگ منتشر شده است.
🔹شماره هفتم و هشتم نشریه عین پابهپای کفشها در روضهها میرود و جاکفشی و موضوعات مرتبط با آن را روایت میکند.
📥 دریافت نسخه کامل نشریه:
🔗 ainmag.ir
▪️ بخشی از روایتِ «گفتوگوی بینالادیانی در تاکسی» به قلمِ «استاد سیدمهدی حسینی»:
▫️ انگار سجاد از پاسخهای او قانع نشده بود. دوباره از او سؤال کرد: «هیأت میروی چه حسی داری؟ گفت: «فقط حس کمک کردن. حس خوب! به هیأت میروم، آنجا خدمت میکنم. ۳۵ روز هم کربلا بودم من! آن هم اربعین! گرم آشپزی بودم و خدمت به زوار»... سجاد دوباره پرسید: «با دوستاتون به کربلا یا هیأت میروید؟» بیدرنگ گفت: «نه! دوستانم اعتقادی ندارند، ولی خودم اعتقاد کامل دارم». و دوباره گفت: «من ۳۵ روز میروم کربلا در راه بستان، و به زوار خدمت میکنم. با یک حاجآقا آشنا شدم که دنبال آشپز میگشت؛ قبول کردم که آشپزی کنم. گفت ماهی ۳۵ میلیون هم بهت میدیم؛ گفتم: من در قبال پول نمیآیم! مرا سمت چذابه بردند. ۳۵ روز آشپزی کردم و خدمت کردم. به زائران خدمت کردم.»
📖 این روایت را در پنجمین شماره نشریه عین میتوانید بخوانید. «کوچه عین» در ۱۶۸ صفحه منتشر شده است.
🔹در این شماره از نشریه «عین»، درخصوص قرارهای گپ و گفتوگو کنار هیئات و همصحبتی در کوچههای کنار هیأت و روضه با هم حرف میزنیم.
📥 دریافت نسخه کامل نشریه:
🔗 ainmag.ir
▪️ بخشی از مصاحبه «محفل گفتوگو و رفاقت» با «حجت الاسلام والمسلمین پناهیان»:
▫️ اربعین یکی از کارهایی که کرده این است که هیأت و اباعبدالله الحسین(ع) را از محاصره هیأتیها خارج کرده است. ما روضهخوانها و سینهزنهای دائمی، حرفهای، قدیمی، هر چه اسمش را بگذاریم، دیگر نمیتوانیم بگوییم اربعین متعلق به ماست. همه میآیند و این هنر اباعبدالله الحسین(ع) است و هنر موکبدارها و باید هنر کارواندارها هم باشد. ا گر بخواهیم همین زیبایی را به هیأتها ببریم، باید این حکم را یک هیأت هم داشته باشد.
📖 ادامه این مصاحبه را در نشریه مجازی عین بخوانید.
📥 دریافت نسخه کامل نشریه:
🔗 ainmag.ir
10.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
◾️گوشهای از روایت «همسفر آمریکایی من» به قلمِ «عبدالحمید بیات»
📖 این روایت را به صورت کامل در نشریه مجازی عین میتوانید بخوانید.
▫️«همسفر آمریکایی من» در شماره جدید نشریه عین منتشر شدهاست. «کفشداری عین» به سردبیری دکتر مصباحالهدی باقری در ۱۶۸ صفحه و بهصورت دورنگ منتشر شده است.
🔹شماره هفتم و هشتم نشریه عین پابهپای کفشها در روضهها میرود و جاکفشی و موضوعات مرتبط با آن را روایت میکند.
📥 دریافت نسخه کامل نشریه:
🔗 ainmag.ir
▪️ بخشی از روایتِ «درددل نیابتی» به قلمِ «سیدابراهیم رئوفموسوی»:
▫️ در بانک مگر ما با کارمند بانک کلماتی رد و بدل نمیکنیم؟ چرا کسی آن را «گفتوگو» به حساب نمیآورد؟ آنچه به عنوان از میانرفتن «گفتوگو» گفتهاند، فقط این نیست که ما تعداد کلماتی که به زبان میآوریم کمتر شده است. ما متوجه مشکل مهمی در زندگی این دوران شدهایم اما آیا آن مشکل واقعا نبودن «گفتوگو» است؟ یادش بخیر اولین سالهایی که اربعین میرفتیم همین یکی دو کلمه دستوپا شکسته عراقی را هم بلد نبودیم، عربی خوانده بودیم، عراقی بلد نبودیم، ( گفت چی شد؟ تو که خیلی ادعا داشتی عربی بلدی؟ گفتم عراقیها عربی بلد نیستند!) این مشکلی که اینجا اسمش را کمبود گفتوگو میگذاریم، چرا آنجا حس نمیشد؟ عراقی هم که گفتیم بلد نبودیم...
📖 این روایت را در پنجمین شماره نشریه عین میتوانید بخوانید. «کوچه عین» در ۱۶۸ صفحه منتشر شده است.
🔹در این شماره از نشریه «عین»، درخصوص قرارهای گپ و گفتوگو کنار هیئات و همصحبتی در کوچههای کنار هیأت و روضه با هم حرف میزنیم.
📥 دریافت نسخه کامل نشریه:
🔗 ainmag.ir
▪️ بخشی از مصاحبه «هیاهوی دستها» با «خادمان و زائران هیأت ناشنوایان»:
▫️ مترجم در ادامه این تجربهها یاد خاطرات اربعین افتاد: «در بینالحرمین اجازه نمیدادند تجمع باشد و کسی پرچم ببرد. هر جور بود رفتیم. عزاداری پرشور و حالی شد و از ما میپرسیدند که سال بعد چه موقعی میآیید؟» مسئول هیأت ادامه میدهد:«در این مدت برکت بوده که به هیأت سرازیر شده است. اگر قدمی برای اینها برداشته شود خدا هزار برابر برمیگرداند. اگر خدا را میخواهی پیدا کنی در جمع اینها میتوانی پیدا کنی.»
ماجرای شکلگیری هیأت را از خادمان و زائران پرسیدیم. هیأت برای ناشنوایان تشکیل میشده اما سالی یکبار. نیاز به هیأت باعث میشود جمعی شکل بگیرد و روضه و مراسم توسل به اهل بیت برپا شود. گفتند اول هیأت به صورت خانگی بوده و هر هفته در خانه یکی از بچهها مراسم برپا میشد. خادمانی که مسئولیت رسانهی هیأت را به عهده داشتند توسط معلمشان که ایشان هم ناشنوا بود به هیأت دعوت شده بودند.
📖 ادامه این مصاحبه را در نشریه مجازی عین بخوانید.
📥 دریافت نسخه کامل نشریه:
🔗 ainmag.ir
🔰 فراخوان شماره نهم نشریه عین؛ چوب پر
🔹 نشریه عین در دوره جدید با «قیمه امام حسین علیه السلام» شروع شد
و با «بلندگو»، «ربّنا» و «نخ» ادامه پیدا کرد و به «کوچه» رسید.
در پنجمین شماره عین یعنی «کوچه»، گفتوگو را محور قرار دادیم.
🔸 دغدغهی گفتوگو و همصحبتیِ خیرخواهانه، محبتآمیز و دلسوزانه
در شماره ششم، یعنی «سفره» با حال و هوای ماه رمضان ادامه پیدا کرد.
در گام هفتم و هشتم هم به «جاکفشی» رسیدیم و پابهپای کفشها
در روضهها رفتیم و جاکفشی و موضوعات مرتبط با آن را روایت کردیم
🔹 کمکم به ایام فاطمیه نزدیک میشویم و در تکاپوییم
تا در نهمین قدم نشریه، با «چوب پر»
قصههایی از محبت و مراقبت را روایت کنیم.
📝 از شما نویسندگان و مخاطبان گرامی دعوت میکنیم روایتها، یادداشتها، سوژهها، تصاویر و موضوعات مرتبط با موضوع این شماره را برای نشریه ارسال کنید.
✅ برای توضیحات بیشتر و معیارهای داوری متنها به سایت نشریه مراجعه کنید.
📬 ارتباط با نشریه، پرسش و ارسال آثار (در قالب word) به شناسه @ain_mag
⭕ آخرین مهلت ارسال آثار: جمعه ۱۴ شهریورماه ۱۴۰۴
#فراخوان #چوب_پر #فاطمیه #عین
🆔 @ainmag_ir