۱۸ دی ۱۴۰۱
۱۸ دی ۱۴۰۱
- تو مترو خانم به آقا گفت :
خیلی کار داشتیم ، امروز قیافهام از خستگی داغون شده !
آقاهه گفت : حتی با خستگی هم صورتت قشنگه .
من که داشتم میشنیدم ذوق کردم ، شما تصور کن خانم چہ
حالِ خوبۍ بهش دست داده ..🙂♥️🍒"
#حواسِپرت . . !
۱۸ دی ۱۴۰۱
ــ
جھان آرام میگیرد آن هنگام کھ از
دستانِ خاموشات نـواۍ سـاز میآید
نوایۍ آسمانۍ کھ به فراموش میبَرَد
هربار، روحم را از شبنم، چشم مییابد
دلـم در جستجوۍ خود میانِ خاطراتِ
گمشده بہ آنجا که باغِ پردهها از جنس
موسیقی و بارانـ بود و روح آدمی در
ساحلِ دریا غرق میشد 💜 •◡•
۱۸ دی ۱۴۰۱
251241533152.mp3
8.38M
اونجایی ک میگ دارم میبازمت ای داد بیداد
خودم کردم ک لعنت بر خودم باد:)
۱۸ دی ۱۴۰۱
🌻🍂
دوستت داشتم
با وجود اینڪہ تو را بہ آغوش نڪشیدم
و تو را همیشہ نمیبینم!
دوستت داشتم چون برایت نوشتم
و برایت خواندم
و بخاطرت خندیدم
و بخاطر تو تغییر ڪردم!
تو را دوست داشتم
در حالے ڪہ دور بودے
ولے نزدیڪترین بہ قلبم…❤️
۱۹ دی ۱۴۰۱
۱۹ دی ۱۴۰۱
۲۰ دی ۱۴۰۱
۲۰ دی ۱۴۰۱
۲۰ دی ۱۴۰۱
۲۰ دی ۱۴۰۱