eitaa logo
عاشقانه ای برای زندگی ♥️
9.8هزار دنبال‌کننده
30.2هزار عکس
16.6هزار ویدیو
68 فایل
.به هرچیز در جهان پناه بیاوری . در امان خواهـے ماند ؛ اما كافيست انسان بفهمد بی‌پنـٰاهی را♥️.
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ غروب برگشتم خونه حس عجیبی داشتم خودمو صاحب خونه میدونستم نه اینکه مغرور بشم عوض بشم ولی یجوری بودم حس تصاحب داشتم بهار که خسته شده بود لباساشو عوض کردم رو تختش دارز کشید خوابش برد رفتم کنار اسما تو چشام نگاه کرد بغض کردم اونم چشاش اشکی شد زانو زدم جلوش گفتم اسما خانوم دورت بگردم من همونم ،همون سهیلا بی کس که بهش پناه دادی....‌. اسما سرشو بالا پایین کرد سعی می‌کرد حرفمو تایید کنه با هم اومدیم بیرون عمارت قدم زدیم آقای تاجیک از وقتی که اومده بود تو اتاق کارش بود متوجه شدم از پنجره اتاقش به ما نگاه میکنه اسما متوجه نشده بود دیدم بی حاله گفتم برگردیم عشقم اسما بزور گفت بهار...... گفتم بهار خوابه به چشماش نگاه کردم از چشماش فهمیدم میخاد بهار ببینه گفتم بریم تو ....من ببینم بهار خانوم بیدار شده یا نه ....خیلی وقته خوابیده باز به چشماش نگاه کردم سراغ تایید حرفم بودم بردمش عمارت تلویزون روشن کردم .... گندم از پله ها اومد پایین آروم جوری که صدا بالا نره گفت هعییی کلفت کجا رفته بودی ..... چیزی نگفتم ناخداگاه انگشتمو لمس کردم اونم دید ابروی بالا انداخت گفت ببینم اون چیه ؟؟؟ دستمو بردم عقب گفتم باید برم بهار خوابِ... گندم نگام کرد بزودی میدازمتون بیرون، بزار بمیره!!... نگاهش کردم تو دلم برای اسما جون صدقه گذاشتم رفتم بهار بیدار کردم لباس پوشوندم موهاشو گوجه ای بستم یه سرهمی صورتی زیبا تنش کردم دختر عین پرنسس ها شد انگار عیونی بودن تو خونش باشه بهش گفتم بریم پیش مامان اسما ..... بهار منتظرم نموند بدو بدو رفت عمارت بچه اس دیگه از هرکی محبت ببینه همون سمت کشیده میشه رفتم تو دیدم بهار داره سعی میکنه بره بغل اسما کمکش کردم گندم با مهربونی تظاهری اومد سمت اسما نشست گفت عزیزم خوبی چیزی نیاز نداره بعد داد زد سهیلا این بچه تو ببر اسما جون اذیت میکنه منکه کنارش بودم با تعجب نگاهش کردم گفتم باشه یهو آقای تاجیک اومد گفت بهار بابا حالش خوبه ....قیافه گندم دیدنی بود از اون روز به بعد تلاش گندم برای جذب آقای تاجیک چند برابر شد یادمه هر شب برای آقای تاجیک نوشیدنی میبرد همش سعی می‌کرد بچسبه به آقای تاجیک یه روز که آقای تاجیک سرمای بدی خورده بود.‌‌ ‌‌‌‌