AUD-20210504-WA0022.mp3
زمان:
حجم:
1.82M
هدایت شده از تبلیغات انصار💚
#تبلیغ_نیست پس #جدی بگیریم
🔴 پروفسور #خیراندیش هستم. از همه هموطنان عزیز میخوام با عضویت در کانال طب سنتی سلامت خود و خانواده خود را تضمین کنید...
#رژیم_تناسب_اندام 🌹
🔵درمان شگفت انگیز پادرد ،زانو درد ،صدای مفاصل #دیسک_کمر و سرما خوردگی، زیبایی، سرطان، #دیابت و درمان کبدچرب #فوررری
http://eitaa.com/joinchat/1397620737C709892c1cf
☎سوال از شما #پاسخ_از_استاد
👏طرح #ارسال_رایگان_دارو بسراسر کشور👉 #آنلاین_با_استاد 🌹
"کانال #یک_میلیونی استاد به ایتا پیوست"
هدایت شده از تبلیغات همسران💓
#تبلیغ_نیست پس #جدی بگیریم
🔴 پروفسور #خیراندیش هستم. از همه هموطنان عزیز میخوام با عضویت در کانال طب سنتی سلامت خود و خانواده خود را تضمین کنید...
#رژیم_تناسب_اندام 🌹
🔵درمان شگفت انگیز پادرد ،زانو درد ،صدای مفاصل #دیسک_کمر و سرما خوردگی، زیبایی، سرطان، #دیابت و درمان کبدچرب #فوررری
http://eitaa.com/joinchat/1397620737C709892c1cf
☎سوال از شما #پاسخ_از_استاد
👏طرح #ارسال_رایگان_دارو بسراسر کشور👉 آنلاینبااستاد 🌹
"کانال #یک_میلیونی استاد به ایتا پیوست"
هدایت شده از تبلیغات همسران💓
#تبلیغ_نیست پس #جدی بگیریم
🔴 پروفسور #خیراندیش هستم." از همه هموطنان عزیز میخوام با عضویت در کانال طب سنتی سلامت خود و خانواده خود را تضمین کنید...
#رژیم_تناسب_اندام 🌹
🔵درمان شگفت انگیز پادرد ،زانو درد ،صدای مفاصل #دیسک_کمر و سرما خوردگی، زیبایی، سرطان، #دیابت و درمان کبدچرب #فوررری
http://eitaa.com/joinchat/1397620737C709892c1cf
☎سوال از شما #پاسخ_از_استاد
👏طرح #ارسال_رایگان_دارو بسراسر کشور👉 آنلاینبااستاد 🌹
"کانال #یک_میلیونی استاد به ایتا پیوست"
هدایت شده از تبلیغات گسترده پرگاس
من #ساحل ی #دختر_خیلی_خوشکل که داخل ی عمارت بزرگ زندگی میکردم. هرچی که یادم میاد زندگی خیلی سختی داشتم. پدرم راننده بود یروز تصادف کرد یکنفرو کشت چون ماشینش بیمه نداشت مجبور شد همهی زندگیمونو بفروشه و دیه بده و خودشم بعد ی مدت دق کرد مُرد ما تو فقر دست و پا میزدیم و من مجبور شدم برای کمک به مادر و خواهرم داخل ی عمارت خدمتکار شبانه روزی بشم.اقای عمارت مُرد و عمارت رسید به پسراش روز چهلم اقای عمارت که همه داخل مراسم بودن پسر کوچیکه که ی پسر #خیلی_خوشتیپ و #جدی بود برگشت عمارت و گفت باید به عقدش در بیام هرچی سوال پرسیدم جواب نداد فقط گفت ساکت باشم و منه از همجا بیخبر رو به عقد خودش دراورد بمحض اینکه عقد تمام شد برگشتیم خونه دستمو گرفت.کشید سمت یکی از اتاقا در اتاقو محکم باز کرد و منو با شدت داخل اتاق انداخت و چیزی گفت که از شنیدنش جیغ زدم و از هوش رفتم اون میخواست منو.....😱😱
https://eitaa.com/joinchat/279511303C936a1e40c9
هدایت شده از تبلیغات دخترونه💜
من #ساحل ی #دختر_خیلی_خوشکل که داخل ی عمارت بزرگ زندگی میکردم. هرچی که یادم میاد زندگی خیلی سختی داشتم. پدرم راننده بود یروز تصادف کرد یکنفرو کشت چون ماشینش بیمه نداشت مجبور شد همهی زندگیمونو بفروشه و دیه بده و خودشم بعد ی مدت دق کرد مُرد ما تو فقر دست و پا میزدیم و من مجبور شدم برای کمک به مادر و خواهرم داخل ی عمارت خدمتکار شبانه روزی بشم.اقای عمارت مُرد و عمارت رسید به پسراش روز چهلم اقای عمارت که همه داخل مراسم بودن پسر کوچیکه که ی پسر #خیلی_خوشتیپ و #جدی بود برگشت عمارت و گفت باید به عقدش در بیام هرچی سوال پرسیدم جواب نداد فقط گفت ساکت باشم و منه از همجا بیخبر رو به عقد خودش دراورد بمحض اینکه عقد تمام شد برگشتیم خونه دستمو گرفت.کشید سمت یکی از اتاقا در اتاقو محکم باز کرد و منو با شدت داخل اتاق انداخت و چیزی گفت که از شنیدنش جیغ زدم.....😱
https://eitaa.com/joinchat/279511303C936a1e40c9
هدایت شده از تبلیغات دخترونه💜
من #فرگل ی #دختر_خیلی_خوشکل که داخل ی عمارت بزرگ زندگی میکردم. هرچی که یادم میاد زندگی خیلی سختی داشتم. پدرم راننده بود یروز تصادف کرد یکنفرو کشت چون ماشینش بیمه نداشت مجبور شد همهی زندگیمونو بفروشه و دیه بده و خودشم بعد ی مدت دق کرد مُرد ما تو فقر دست و پا میزدیم و من مجبور شدم برای کمک به مادر و خواهرم داخل ی عمارت خدمتکار شبانه روزی بشم.اقای عمارت مُرد و عمارت رسید به پسراش روز چهلم اقای عمارت که همه داخل مراسم بودن پسر کوچیکه که ی پسر #خیلی_خوشتیپ و #جدی بود برگشت عمارت و گفت باید به عقدش در بیام هرچی سوال پرسیدم جواب نداد فقط گفت ساکت باشم و منه از همجا بیخبر رو به عقد خودش دراورد بمحض اینکه عقد تمام شد برگشتیم خونه دستمو گرفت.کشید سمت یکی از اتاقا در اتاقو محکم باز کرد و منو با شدت داخل اتاق انداخت و چیزی گفت که از شنیدنش جیغ زدم.....😱😱
https://eitaa.com/joinchat/279511303C936a1e40c9
هدایت شده از تبلیغات دخترونه💜
من #فرگل ی #دختر_خیلی_خوشکل که داخل ی عمارت بزرگ زندگی میکردم. هرچی که یادم میاد زندگی خیلی سختی داشتم. پدرم راننده بود یروز تصادف کرد یکنفرو کشت چون ماشینش بیمه نداشت مجبور شد همهی زندگیمونو بفروشه و دیه بده و خودشم بعد ی مدت دق کرد مُرد ما تو فقر دست و پا میزدیم و من مجبور شدم برای کمک به مادر و خواهرم داخل ی عمارت خدمتکار شبانه روزی بشم.اقای عمارت مُرد و عمارت رسید به پسراش روز چهلم اقای عمارت که همه داخل مراسم بودن پسر کوچیکه که ی پسر #خیلی_خوشتیپ و #جدی بود برگشت عمارت و گفت باید به عقدش در بیام هرچی سوال پرسیدم جواب نداد فقط گفت ساکت باشم و منه از همجا بیخبر رو به عقد خودش دراورد بمحض اینکه عقد تمام شد برگشتیم خونه دستمو گرفت.کشید سمت یکی از اتاقا در اتاقو محکم باز کرد و منو با شدت داخل اتاق انداخت و چیزی گفت که از شنیدنش جیغ زدم😱😱👇👇
https://eitaa.com/joinchat/279511303C936a1e40c9