05 - 05.mp3
زمان:
حجم:
455.8K
*🍃🍃🍃🌼🍃
خواهریا شبها قبل از خواب خواندن آیه الکرسی رو فراموش نکنید👌
🌸 آیه الکرسی 🌸
بسم الله الرحمن الرحیم
🍃اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَلاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ من ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ
منْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَ یَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ🍃
🍃لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللّهِ فقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ🍃
🍃اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ وَالَّذِینَ کَفَرُوا
أوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ🍃
❤️الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم❤️
🍃🍃🍃🌼🍃
🌈 رنگارنگ🌈
#در_جستجوی_آرامش #گلاویژ موهامو شونه زدم و نشستم جلوی آینه آرایش کنم که عماد دستم رو گرفت و گفت:
#در_جستجوی_آرامش
#گلاویژ
بعداز صبحونه به پروانه کمک کردم و به اصرار زیاد ظرف هارو شستم و داشتم آخرین دونه استکان رو آب میکشیدم که عماد درحالی که لباس بیرونی پوشیده بود آماده ی رفتن بود اومد سمتم..
_کجا؟ جایی میخوای بری؟
_میرم بیرون یه قرار کاری دارم عشقم.. ممکنه واسه ناهار نرسم به عزیز سفارشتو کردم اما به خودتم میگم، فکرکن خونه خودته و معذب نباش.. تامن میام مراقب خودت باش، باشه خانومم؟
ناراضی ازاینکه تنهایی معذب میشدم گفتم:
_نمیشه منم باخودت ببری؟ خجالت میکشم!
_عع؟ خجالت چیه دختر؟ عزیز رو مثل مادرخودت بدون.. نمیتونم باخودم ببرمت قرار کاریه!
_البته که مثل مادرم میدونم.. اماخب روم نمیشه چیکار کنم.. خب منم جز همکارتون به حساب میام دیگه.. چرا منو نمی بری؟
اخم هاشو توکشید وگفت:
_نمیشه گفتم! اونجا همه مرد هستن خوش ندارم زنم تو اون جمع باشه!
با این جمله اش وکلمه ی (زنم ) تودلم کارخونه ی قند وشکر راه افتاد اما سعی کردم خودمو جمع کنم..
باشه ای زیرلب گفتم و ادامه دادم:
_پس زودتر برگرد باشه؟
با خنده ادای منو درآورد و با لب های آویزون گفت:
_باشه عشق من زود برمیگردم.. چیزی نمیخوای از بیرون بیارم؟
_عماد؟ خیلی لوسی! من اونجوری حرف میزنم؟
بازهم به تقلید ازمن باهمون حالتش گفت:
_نه عشقم تو خیلی بدترازاین حرف میزنی حتی!
اومدم آب بریزم روش وخیسش کنم که بالحن زنونه جیغ کشید و فرار کرد!
باخجالت به عزیز که اومدتوی آشپزخونه نگاه کردم و عماد بجای من گفت:
_عزیز حواست به این جوجه رنگی باشه بامن برمیگردم!
_برومادر خیالت راحت.. خداپشت وپناهت#
╔═🍃♥️🍃══════╗
@ajayeb_rangarangg
╚══════🍃♥️🍃═╝
یه دیالوگِ خوبی تو یه فیلمی بود که با تموم
وجودم حسش کردم و بهش معتقدم میگفت:
گاهی نداشتن یک حمایتگر قوی
میتونه کمک کنه که حمایت گر بهتری
برای خودت و دیگران بشی . . .🪄🌹
࿐჻❥⸙🦋⸙❥჻࿐
https://eitaa.com/joinchat/770310263C8c5629a060
2.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آقایان موقعی که عاشق می شوند.....
࿐჻❥⸙🦋⸙❥჻࿐
https://eitaa.com/joinchat/770310263C8c5629a060