آیت الله شیخ عباس اخوان
#حدیث_اولی_الالباب
خطابات حضرت #امام_کاظم علیهالسلام به #هشام_بن_حکم پیرامون #اولی_الالباب
«يا هشام بئس العبد عبد يكون ذا وجهين و ذا لسانين يطري أخاه إذا شاهده، و يأكله إذا غاب عنه، إن اُعطي حسده و إن ابتلى خذله» #بحارالأنوار ج۱ص۱۵۰
ابتلاء و بیچارگی انسان به اندازهای است که خود را آماده برای #زندگی مناسب نکرده است مثل #معاشرت با دیگران که میتواند #منفعت و یا #ضرر به دنبال داشته باشد که همگی معلق به مقدماتی است/یکی از عوارض مبتلابه انسان ابتلای به #بدبینی #سوءظن به دیگران است که بر اثر عدم #توکل به خدای متعال رخ میدهد/بدبینی و سوءظن را باید برطرف کرد ولی اگر بهجای رفع آن انسان مشکلات خود را به گردن دیگران بیندازد همگی این موارد محصول #تکبر است که تکبر هم برخواسته از بی عرضگی انسان است/مضرات تکبر/ضرورت یادگیری و #علم آموزی برای نیل به #سعادت /کسیکه تکبر را کنار نگذاشت برای رفع ناکامی خود گاهی به #نمامی (دورو در فارسی و #منافق به معنای اینکه شخص #نمام پشت سر دیگران حرف میزند و بدگویی میکند)/ #رذیله نمامی و دورویی مثل بذر خبیثی است (=تکبر و #منیت ) که در ارض وجودی انسان روییده که شجره و میوهاش (=نمامی) هم خبیث است/تکبر ریشه همه بدی هاست!/ #تکبر به معنای خود را بزرگ و والا دانستن در جاییکه بزرگ و والا نیست
#سعدی مطالب حکمی و #نصایح را به صورت نظم و نثر در #بوستان و #گلستان به خوبی آورده است
وقتی افتاد فتنهای در شام
هر کس از گوشهای فرا رفتند
روستازادگان دانشمند
به وزیری پادشا رفتند
پسران وزیر ناقص عقل
به گدایی به روستا رفتند
#گلستان #سعدی
تکبر شخص را از مقام پذیرش و #تربیت باز میدارد/انسان اگر تن به تربیت بدهد باارزش میشود
«يا هشام بئس العبد عبد يكون ذا وجهين و ذا لسانين يطري أخاه إذا شاهده، و يأكله إذا غاب عنه، إن اُعطي حسده و إن ابتلى خذله»
«بئس العبد» (بد بندهای است) و البته این را هم میگوید که این بد #بندگی کرده که به اینجا رسیده است یعنی آنجاییکه باید میپذیرفت نپذیرفت و آنجاییکه نباید میپذیرفت پذیرفت و حالا که بدبخت شده دیگران را مقصر میداند
«یکون ذاوجهین» انسان دورو زیاد پیدا میشود که علل ناکامی خود را در دیگران جستجو میکند/هر انسان موفقی زحمت کشیده که به جایی رسیده/ #مدارا کردن #انوشیروان ( #نوشیروان ، #نوشین_روان ) با جناب #بزرگمهر ( #بوذرجمهر ) که معلم و #مؤدب او بوده است و حکایت توصیه همیشگی بزرگمهر به انوشیروان «قربان، سحرخیز باش تا کامروا شوی» #ضرب_المثل
انسان به بیعاری به جایی نمیرسد و هرچه به دست آورد به تلاش و #زحمت کشیدن است؛ يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَىٰ رَبِّكَ كَدْحًا فَمُلَاقِيهِ #الانشقاق :۶/انسان تا زنده است #بازنشستگی ندارد/خود #استراحت یک نوع فعالیت برای آمادگی برای موفقیتهای بعدی است و تنپروری نیست/انسان شأنش این است که تا زنده است باید منشأ اثر باشد؛ جریان چهار سال زندانی بودن مرحوم آیتالله #سیدمحمدتقی_خوانساری در زندان #انگیس ها/
«يا هشام بئس العبد عبد يكون ذا وجهين و ذا لسانين يطري أخاه إذا شاهده، و يأكله إذا غاب عنه»
#مدح در هنگام غیبت شخص و #غیبت و خوردن او در هنگام نبودنش؛ وَلَا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضًا أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ #الحجرات :۱۲/علت #غیبت کردن عجز غیبت کننده است؛ الْغِيبَةُ جُهْدُ الْعَاجِزِ #نهج_البلاغه
«إن اُعطي حسده و إن ابتلى خذله»
#حسد در هنگام مشاهده نعمت دیگری و اگر #ابتلاء در دیگران دید او را خوار کند؛ وظیفه انسان در قبال موفقیت دیگران #شاد بودن است و اگر مشکل دیگران را دید باید از آنان #دستگیری کند/ این شخص مورد نظر در روایت هم بد بندهای است و هم باید از او حذر کرد چون به تو صدمه میزند و اگر مجبور به معاشرتی باید بهگونهای معاشرت کنی تا گرفتار نشوی
صلی الله علیک یا مولانا یا صاحب العصر و الزمان
بر جان، شرار عشقت، خوش میکشد زبانه
باور نداشت بختم، این دولت از زمانه
دیشب دل پریشم، تا صبح، شکوه میکرد
گاهی ز دست زلف، گاهی ز دست شانه
خواهم که چون سکندر، گرد جهان بگردم
شهد لبت بنوشم، آب بقاء بهانه
فرهاد، بهر شیرین، گر کَند جوئی از شیر
من کردهام ز دیده، سیلاب خون روانه
وقت صبوحی آمد ای ساقی سحر خیز
برخیز تا بنوشیم، از این می شبانه
#شاطرعباس_صبوحی
یابن الحسن یابن الحسن
یابن الحسن یابن الحسن
السلام علی الشیب الخضیب
السلام علی الخد التریب
روضه حضرت #سیدالشهداء علیهالسلام
وَ الشِّمْرُ جَالِسٌ عَلَی صَدْرِكَ وَ مُولِغٌ سَیْفَهُ عَلَی نَحْرِكَ قَابِضٌ عَلَی شَیْبَتِكَ بِیَدِهِ ذَابِحٌ لَكَ بِمُهَنَّدِهِ #بحارالأنوار ج۹۸ص۳۲۲
حسین جان حسین جان
حسین جان حسین جان
۱۴۰۱٫۸/۲۲
#شیخ_عباس_اخوان
https://eitaa.com/akavan110