eitaa logo
امامت و امارت
186 دنبال‌کننده
85.5هزار عکس
47.9هزار ویدیو
4.3هزار فایل
گزارش شخصی امامت وامارت پردیسان
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷🌷🌷شهیدی که بعداز گذشت ۳۴ سال هنوز سالم بود 🌷🌷🌷 🌷🌷🌷🌷🌷 🌷🌷🌷🌷🌷 🌱به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، سپهبد شهید قاسم سلیمانی در دوران هشت سال دفاع مقدس فرماندهی لشکر ۴۱ثارالله را بر عهده داشت که متشکل از رزمندگان کرمان بود. شهید حسین یوسف الهی یکی از دوستان و همرزمان نزدیک شهید سلیمانی بود که طبق وصیتش او را در جوار این شهید در گلزار شهدای کرمان به خاک سپردند. 🌱اما این تدفین ماجراهای خاص خودش را داشت 🌷🌷🌷به روایت شاهدان عینی پیکر شهید یوسف الهی هنوز بعد از گذشت ۳۴سال از شهادتش سالم مانده 🌷🌷🌷 🌱شهید محمدحسین یوسف الهی متولد سال ۱۳۴۰ در شهر کرمان بود. او در خانواده‌ای فرهنگی بزرگ شد. با حضور در مساجد و جلسات مذهبی با اسلام و قران آشنا شده و علاقه زیاد و ارتباط عمیق شهید محمد حسین یوسف الهی با نهج‌البلاغه نیز ریشه در همین دوران داشته است. شهید محمدحسین یوسف الهی فعال دوران انقلاب و هشت سال دفاع مقدس در لشکر ۴۱ثارالله کرمان در واحد اطلاعات و عملیات که بعد‌ها نیز به عنوان جانشین فرمانده این واحد انتخاب شد. 🌴در طول جنگ تحمیلی، پنج مرتبه به شدت مجروح شد و در نهایت در عملیات والفجر۸ در ۲۷ بهمن ماه سال ۱۳۶۴ به دلیل مصدومیت حاصل از بمب‌های شیمیایی در بیمارستان لبافی‌نژاد تهران به شهادت رسید. 🥀سردار شهید حاج قاسم سلیمانی درباره نحوه شهادت شهید حسین یوسف الهی گفت: هنگامی که آنها در اتاق عملیات بودند دشمن در عملیات والفجر۸ دست به حمله شیمیایی می‌زند، او یاران خود را از سنگر خارج کرد و نجات داد وخودش شیمیایی شدوبه شهادت رسید. 🌴سردار شهیدسلیمانی در خاطراتش با این شهید بزرگوار می‌گوید: یک روز با حسین به سمت آبادان می‌رفتیم. عملیات بزرگی درپیش داشتیم. چندتا از کار‌های قبلی با موفقیت لازم انجام نشده بود و از طرفی آخرین عملیاتمان هم لغو شده بود. من خیلی ناراحت بودم. به حسین گفتم: چندتا عملیات انجام دادیم، اما هیچکدام آن‌طور که باید موفقیت‌آمیز نبود. این یکی هم مثل بقیه نتیجه نمی‌دهد. گفت: برای چی؟ گفتم: چون این عملیات خیلی سخته و بعید می‌دانم موفق بشویم. گفت: اتفاقاً ما در این کار موفق و پیروزیم. گفتم: حسین دیوانه شده‌ای. در عملیات‌هایی که به آن آسانی بود و هیچ مشکلی نداشتیم نتوانستیم کاری از پیش ببریم آنوقت در این یکی که کلاً وضع فرق می‌کنه و از همه سخت‌تر است، موفق می‌شویم! ؟ حسین خنده‌ای کرد و با همان تکه‌کلام همیشگی‌اش گفت: حسین پسر غلامحسین به تو می‌گویم که ما در این عملیات پیروزیم.