eitaa logo
⛅ امام زمان (عج)
3.1هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
12.9هزار ویدیو
373 فایل
اقا جانم از خدا میخواهیم پرده های جهل و غفلت از دیدگان ما کنار رود تا جمال دلربای شما را بنگریم 🌥اللهم عجل لولیک الفرج تعجیل در ظهور اقا #صلوات ⚘ 🌟حتما به کانال کودک مهدوی سر بزنید: @montazer_koocholo تبادل: @tabadolmahdavi
مشاهده در ایتا
دانلود
@alamatha_210920221009.mp3
1.67M
۱ ▫️اگربه فرمایشات اهل بیت(ع) دقت کنیم و عمیق باشیم دیگه اصل دینمون که امام زمانه غریب نمیمونه... 🏴🏴🏴 @mahdisahebazman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ▪️(٢) وجوب فقهی شناخت نشانه های حتمی ظهور ✅ برخی از فقهاء، یادگیری نشانه های ظهور را از باب جلوگیری از سقوط در وادی هلاکت و ضلالت عصر غیبت و رفع ضرر محتمل ، واجب دانسته اند. ✅آیۀ الله صافی گلپایگانی، در کتاب ارزشمند منتخب الأثر في الإمام الثاني عشر، چنین می فرمایند: ❓آیا شناخت و معرفت نشانه های ظهور، واجب است؟ تا اینکه هنگام وقوع نشانه ها، علم و آگاهی به آن حاصل شود و بین حق و باطل، تمییز و تشخیص قائب شوند؟ آری. ظاهر بر وجوب یادگیری و تعلیم نشانه های ظهور است تا اینکه در ضلالت و گمراهی عصر غیبت، دچار نشویم. علاوه براین، دفع ضرر احتمالی ناشی از عدم شناخت نشانه های ظهور، واجب است. ✅ بدین‏سان، پیشوایان معصوم، برای ظهور امام مهدی، نشانه های فراوانی را بیان فرموده اند و از طرح و ذکر آنها، اهدافی داشته اند و محال است در کلمات معصومین، حرف لغو و بی هدفی، وجود داشته باشد. همچنین، نشانه‌های ظهور، می‌توانند در هنگام جهل یا سیطره شبهات، مفید بوده و کارکرد سلبی نیز داشته باشند. در پرتو کارکرد سلبی آن می‌توان مدعیان دروغین را شناخت. ادامه دارد... 🏴🏴🏴 @mahdisahebazman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺 ‏انتشار خبر نسل کشی با آنفولانزا از تلویزیون جمهوری اسلامی ایران! 🔻 به مراحل حساس بزرگترین بیولوژیکی نزدیک می شویم. 🏴🏴🏴 @mahdisahebazman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(4) ⭕️ویژگی های مشترک مدعیان دروغین 👈از دیگر ویژگی های مشترک مدعیان دروغین، استفاده از قرآن با شگرد تأویل گرایی و استفاده از عمومیات قرآن است این شگرد تقریباً در میان تمام مدعیان وجود دارد. منظور از تأویل گرایی این است که یک تفسیری از آیه‌ای انجام دهند بدون اینکه هیچ مستندی در آن باشد به عنوان مثال در حال حاضر جریانی مانند احمد اسماعیل بصری که ادعای یمانی بودن کرده و در عراق فعالیت‌های خود را دارد و مریدانی هم پیدا کرده است، او بدون هیچ مبنا و دلیلی برای اینکه بتواند بر اشتباهات خود در کتاب هایش سرپوش بگذارد و اگر منتقدان به او اشکالی وارد کردند، بگوید که یک معصوم هم می‌تواند خبط و خطا داشته باشد یا مثلاً یک معصوم هم می‌تواند ظلمت و تاریکی داشته باشد. احمد الحسن به دروغ آیه قرآن إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ را اینطور تفسیر و تأویل کرده که مصداق بارز این آیه امیرالمومنین است که دچار خسران شده و تاریکی‌هایی در عملکرد او وجود دارد، در صورتی که در تفسیر اصلی این آیه انسان در خُسْرٍ ابولهب و ابوجهل و دشمنان اهل بیت (ع) هستند. یا مثلاً دوره‌ای علی محمد شیرازی، شارع آئین بابیه و نویسنده کتاب بیان می‌گوید کتابش فرستاده خداست، در حالی که منتقدین علی محمد شیرازی بیان می‌کنند که هیچ یک از ائمه و انبیاء نام چنین کتابی را نیاورده است در صورتی که کسی که ادعای امامت، نبوت و جایگاهی می‌کند باید انبیا و ائمه گذشته نامی از او برده باشند، مثلا در قرآن بشارت‌هایی که به پیامبر و قرآن داده شده است. علی محمد در برابر این سوال از شگرد تأویل گرایی استفاده می‌کند و این جمله را ذکر می‌کند که قرآن در سوره الرحمن نامی از کتاب بیان آورده و فرموده، الرَّحْمَنُ، عَلَّمَهُ الْبَیَانَ؛ در حالی که معنای کلمه بیان در سوره الرحمن ربطی به کتاب علی محمد شیرازی ندارد.
۴ ۴ 💥 اثار سوء نگاه : طبیعتا نگاه اثار سوء فرواني در ابعاد فردي و اجتماعي خواهد داشت در شرايط كنوني نگاه اسیب های اندکی نخواهند داشت. ⚠️ یکی از اثار سوء عدم توسعه فرهنگ اصیل مهدویت در جامعه بشریت است. وقتی ما سطحی نگاه کردیم و تئوري هاي حكومت امام زمان را به صورت علمي بيان نكرديم، و تحليل عالمانه از موضوع مهدويت و منجي ارائه نداديم، كم كم اين موضوع به يك امر خرافه و خيالي تبديل شده و مانند يم بزرگ میشود که نتوانیم فرهنگ اصیل انتظار را بویژه در میان نخبگان اشاعه دهیم. و ذهن را به طور دقیق متوجه این موضوع کنیم. در این شرایط خیلی ها موضوع مهدویت و منجی را به دلیل غیر عقلانی بودن نخواهند پذیرفت. اندیشمندان و نخبگان مهدویت را موضوعی موهوم و غیر عقلانی تلقی خواهند کرد و ترویج به محافل مذهبی و مساجد محدود شده، دين و دنيا از همديگر جدا شده است. کما اینکه هم اکنون میبینم جامعه ما بخاطر جدی نگرفتن امر ظهور و حکومت امام زمان در دانشگاه ها و بین نخبگان و مجامع علمي رنج میبرد. درحالیکه که ما میتوانیم با تامل جدی در شیوه حکومت حضرت، به رفع مشکلات و بهبود برنامه ریزی ها در جامعه کمک کنیم. ✨ سخن گفتن اندیشمندان و سياسيون از حكومت مهدوي شروع خوبی است، اما اگر این اغاز با تامل جدی در شیوه حکومت امام زمان همراه نباشد افات و اسیب های جدی به همراه خواهد داشت. ادامه دارد.... برگرفته از کتاب نوشته. استاد 🏴🏴🏴 @mahdisahebazman
1_350923918.mp3
1.58M
اگرچه تمام هفته دل ما کربلاست..... ولی جمکران صفای دیگری دارد... 🌹 التماس_دعا.... 🏴🏴🏴 @mahdisahebazman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔥 🔥 قسمت هفتم رمضان از نیمه گذشته بود ... اونها شروع به برنامه ریزی، تبلیغ و هماهنگی کردن ... پای بعضی از گروه های صلیب سرخ و فعالان حقوق بشر به مسجد باز شده بود ... توی سالن جلسات می نشستند و صبحت می کردند ... یکی از این دفعات، گروهی از یهودی ها با لباس ها و کلاه های عجیب اومده بودند ... به شدت حس کنجکاویم تحریک شده بود ... رفتم سراغ سعید ... سعید پسر جوانی بود که توی مسجد با هم آشنا شده بودیم ... خیلی خونگرم و مهربان بود و خیلی زود و راحت با همه ارتباط برقرار می کرد ... به خاطر اخلاقش محبوب بود و من بیشتر رفتارهام رو از روی اون تقلید می کردم ... رفتم سراغش ... اینجا چه خبره سعید؟ ... . همون طور که مشغول کار بود ... هماهنگي های روز قدسه... و با هیجان ادامه داد ... امسال مجمع یهودی های ضد صهیون هم میان چی هست؟ چی؟ همین روز قدس که گفتی. چیه؟ با تعجب سرش رو آورد بالا ... شوخی می کنی بعد از کلی توضیح، با اشتیاق تمام گفت: تو هم میای؟ سر تکان دادم و گفتم: نه ... من تازه دارم زندگی می کنم سرم رو به جواب نه، تکان دادم ... . من چیزی در مورد این جور مسائل نمی دونستم ... اون روز سعید تا نزدیک غروب دریاره فلسطین و جنایات و ظلم های اسرائیل برام حرف زد ... تصاویر جنایات و فیلم ها رو نشونم می داد ... بچه های کوچکی که کشته شده بودند ... یا کنار جنازه های تکه تکه شده گریه می کردند ... بعد از کلی حرف زدن با همون اشتیاق همیشگی گفت: تو هم میای؟ ... کی هست؟ روز جمعه ... سری تکون دادم و گفتم: نه سعید، روز جمعه تعطیل نیست ... باید تعمیرگاه باشم ... خیلی جدی گفت: خوب مرخصی بگیر ... . منم خیلی جدی بهش گفتم: واقعا با تشنگی و گرسنگی، توی این هوا راهپیمایی می کنید؟ این دیوونگیه ... این اعتراض ها جلوی کسی رو نمی گیره فقط انرژی تون رو تلف می کنید ... با ناراحتی خم شد و از روی زمین جعبه ها رو برداشت ... یه مسلمان نمیگه به من ربطی نداره ... باید جلوی ظلم و جنایت ایستاد ... ساکت بمونی، بین تو و اون جنایتکار چه فرقی هست؟ هنوز چند قدم ازم دور نشده بود ... صدام رو بلند کردم و گفتم: یه نفر رو می شناختم که به خاطر همین تفکر، بی گناه افتاد زندان ... بعد هم کشتنش و گفتن خودکشی کرده ... من تازه دارم زندگی می کنم ... چنین اشتباهی رو نمی کنم ... برگشت ... محکم توی چشم هام زل زد ... تو رو نمی دونم... انسانیت به کنار ... من از این چیزها نمی ترسم ... من پیرو کسیم که سرش رو بریدن ولی ایستاد و زیر بار ظلم نرفت ... اینو گفت از انباری مسجد رفت بیرون ... هرگز سعید رو اینقدر جدی ندیده بودم ... روز قدس بود ... صبح عین همیشه رفتم سر کار ... گوشی روی گوش، مشغول گوش دادن قرآن، داشتم روی ماشین یه نفر کار می کردم ... اما تمام مدت تصویر حنیف و حرف های سعید توی سرم بود ... ازش پرسیدم:از کاری که کردی پشیمون نیستی؟ خیلی محکم گفت:نه، هزار بار هم به اون شب برگردم، بازم از اون زن دفاع می کنم ... حتی اگر بدتر از اینم به سرم بیاد... ولی من پشیمون بودم ... خوب یادمه ... یه پسر بیست و دو سه ساله، ماشین کارل رو ندید و محکم با موتور خورد بهش... در چپش ضربه دید ... کارل عاشق اون ماشین نو بود ... اسلحه اش رو از توی ماشین در آورد ... نمی دونم چند تا گلوله توی تنش خالی کرد ... فقط یادمه کف خیابون خون راه افتاده بود ... همه براش سوت و کف می زدن ... من ساکت نگاه می کردم ... خیلی ترسیده بودم ... فقط 15 سالم بود ... . شاید سرگذشت ها یکی نبود ... اما اون بچه هایی رو که مسلمان ها شعارش رو می دادن ... من با گوشت و پوست و استخوانم وحشت، تنهایی و بی کسی شون رو حس می کردم ...  ترس، ظلم، جنایت، تنهایی، توی مخروبه زندگی کردن ... اینها چیزهایی بود که سعی داشتم فراموش شون کنم ... اما با اون حرف ها و تصاویر دوباره تمامش برگشت ... . اعصابم خورد شده بود ... آچار رو با عصبانیت پرت کردم توی دیوار و داد زدم ... لعنت به همه تون ... لعنت به تو سعید ... رفتم توی رختکن ... رئیس دنبالم اومد کجا میری استنلی؟ ... باید این ماشین رو تا فردا تحویل بدیم. همین جوری هم نیرو کم داریم همین طور که داشتم لباسم رو عوض می کردم گفتم:نگران نباش رئیس، برگردم تا صبح روش کار می کنم ... قبل طلوع تحویلت میدم ... می تونم بهت اعتماد کنم؟ اعتماد؟اولین بار بود که یه نفر روم حساب می کرد و می خواست بهم اعتماد کنه ... محکم توی چشم هاش نگاه کردم و گفتم: آره رئیس، مطمئن باش می تونی بهم اعتماد کنی ...
💚 چہ شود فرصٺ ديدار بہ ما هم فیض هم صحبتے یار بہ ما هم آن قَدر بر در این خانہ گدا لقب نوڪرِ دربـار بہ ما هم شبت بـــخـ🌹ـیـرهمه داروندارم شبتون مهدوی
بسم الله الرحمن الرحیم
1_14676328.mp3
1.21M
صبح می رسد .... وهمچنان جای خالی تورا به رخ مان میکشد... کجایی!؟عزیزدل زهرا (س) امام غریبم !..... امروز محکم تر سربازی و یاریم را تمدید میکنم. 🌤الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🌤 🏴🏴 @mahdisahebazman
🌹روز به نام و و و علیهم السلام است. زیارت آن بزرگواران: السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا أَوْلِیَاءَ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا حُجَجَ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا نُورَ اللهِ فِی ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ السَّلامُ عَلَیْکُمْ صَلَوَاتُ اللهِ عَلَیْکُمْ وَ عَلَى آلِ بَیْتِکُمْ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ بِأَبِی أَنْتُمْ وَ أُمِّی لَقَدْ عَبَدْتُمُ اللهَ مُخْلِصِینَ وَ جَاهَدْتُمْ فِی اللهِ حَقَّ جِهَادِهِ حَتَّى أَتَاکُمُ الْیَقِینُ فَلَعَنَ اللهُ أَعْدَاءَکُمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ أَجْمَعِینَ وَ أَنَا أَبْرَأُ إِلَى اللهِ وَ إِلَیْکُمْ مِنْهُمْ یَا مَوْلایَ یَا أَبَا إِبْرَاهِیمَ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ یَا مَوْلایَ یَا أَبَا الْحَسَنِ عَلِیَّ بْنَ مُوسَى یَا مَوْلایَ یَا أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ یَا مَوْلایَ یَا أَبَا الْحَسَنِ عَلِیَّ بْنَ مُحَمَّدٍ أَنَا مَوْلًى لَکُمْ مُؤْمِنٌ بِسِرِّکُمْ وَ جَهْرِکُمْ مُتَضَیِّفٌ بِکُمْ فِی یَوْمِکُمْ هَذَا وَ هُوَ یَوْمُ الْأَرْبِعَاءِ وَ مُسْتَجِیرٌ بِکُمْ فَأَضِیفُونِی وَ أَجِیرُونِی بِآلِ بَیْتِکُمُ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ.
هر صبح که عهدم را با حضرت موعود تازه می‌کنم به هنگامه‌ی فراز [اللَّهُمَّ أَرِنِي الطَّلْعَةَ الرَّشِيدَةَ] چشمانم آغشته به اشکِ حسرت می‌شوند، که سال‌هاست در انتظار آن [اَلْغُرَّةَ الْحَمِيدَة]، آرزوی سرمه کشیدن نگاهِ آن یگانه را به گوشه‌ی چشمانِ دنیا، در پشت پلک‌هایی غبارآلود به دوش می‌کشند؛ تا در لحظه‌ای که نزدیک‌تر از نزدیک است بیاید و نفس‌های دنیا را عطرآگین کند... 🏴🏴🏴 @mahdisahebazman
۲۴ ⭕️ حرفه ای نگاه کن 🔹 حالا که کمی با رسانه و اهمیت سواد رسانه ای آشنا شده اید (با مطالعه مطالب قبلی)، لازمه تا کمی با نکات مهم «الزامات مهندسی رسانه مهدوی» آشنا بشیم. 🔸 اولین مورد:نگاه سیستماتیک به مهدویت است؛ نگاه سیستماتیک یعنی نگاه جامع و کل نگر. ما می‌توانیم با نگاه جامع به یک موضوع، نکات مهمی را دریابیم. درنگاه سیستماتیک و کلی نگر نباید از اهمیت دادن به اجزا غافل شویم. یعنی باید برای شناخت کل مجموعه و موضوعی، به تک تک اجزای آن اهمیت بدهیم. 🔺 نگاه ما به مهدویت هم باید سیستماتیک باشد؛ یعنی مهدویت را مانند صفحه پازلی ببینیم که موضوعات آن مانند تکه های پازل است و باید در زمان مناسب، در جای خود قرار بگیرد و مطرح شود. نداشتن نگاه سیستماتیک در حوزه تولید محتوای مهدوی، باعث تکرار محتوا و خستگی مخاطب می‌شود. 📚 مقاله مهدویت و رسانه، علیرضا 🏴🏴🏴 @mahdisahebazman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 ▪️غمش زانویِ زینب(س) را چه لرزاند... ▪️سرِخاکش «گلی گم کرده ام» خواند... ▪️برادر؛ زیر نیزه، کنجِ «گودال»... ▪️برادرزاده در «ویرانه» جاماند! ▪️🕊رقیه جان ، می‏روی و کوچکی دنیا را به طالبانش وامی‏گذاری. اندوهت را بر صورت خرابه می‏پاشی و می‏گذری تا به لبخندی ابدی بپیوندی.▪️🕊 سلام الله علیها، سه ساله‌ی مظلوم اباعبدالله برشیعیان تسلیت باد
@alamatha_220920194210.mp3
1.8M
۲ 💚 تقدیر خاص حضرت زهرا سلام الله علیها از مادر عالمی که نوشتن کتابی درباره امام عصر علیه السلام را شروع کرده بود! 🏴🏴🏴 @mahdisahebazman
1_477384585.mp3
37.06M
🔊 #سخنرانی استاد #رائفی_پور 📝 موضوع: «حضرت رقیه (س)» 📆 تاریخ : ۱۳۹۲/۹/۱۷ - مشهد مقدس
۵ قسمت پنجم اثار سوء نگاه : 🔹 یکی دیگر از اثار سوء اين نگاه عامیانه فراهم امدن بستری است که برای انحراف و بهره برداری دشمنان مهدویت پدید می اید. 🔸 یکی از این انحرافات که ممکن است در بحث منجی پیش بیاید این است که مردم را صرفا بر روی بحث شخصی عاطفی با امام زمان متمرکز کنند . ✨ این رابطه خوب است و باید بیشتر هم بشود که البته با کسب معرفت و دقت در انجام وظایف الهی رابطه عاطغی بیشتر هم خواهد شد اما این که صرفا توجه دادن به این رابطه عاطفی و اینکه تمام ارمان منتظران را را یک دیدار مخفیانه و رسیدن به خدمت ان حضرت قرار دادن بدون لوازم و حقیای اجتماعی ان یک بستر است. انحرافی که از دورنش میتواند بسیاری ضدیت ها با مرام امام زمان که همان ناب است بیرون بیاید 🌸🌸 حضرت ایت الله بهجت فرمودند لازم نیست ادم به محضر حضرت مشرف شود بلکه ۲ رکعت نماز و توسل و تمسک به ان حضرت بهتر از تشرف است زیرا حضرت همه اعمال و عبادات ما را میبند و عبادت در زمان افضل از عبادت در زمان است. 📚 در محضر بهجت ج ۱، ص ۲۷۷ برگرفته از کتاب نوشته استاد 🏴🏴🏴 @mahdisahebazman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ الگوی واحد مهدویت‌ستیزی از روی سرمشق یهودیان آنوسی! از زمانی که یهودیان آنوسی به حیطه فرقه‌سازی آخرالزمانی وارد شدند، یک الگوی واحد برای مهدویت‌سیتزی ایجاد شده که بعد از آنها تداوم یافته است. کارشناس برنامه شبکه افق در این زمینه عقیده دارد این الگوها هم در مبانی و هم در اهداف و نتایج مشترک هستند 🏴🏴🏴🏴 @mahdisahebazman
قسمت هفتم بخش دوم روز عید فطر بود ... مرخصی گرفتم ... دلم می خواست ببینم چه خبره ... . یکی از بچه ها توی آشپزخانه مسجد، داشت قرآن تمرین می کرد ... مسابقه حفظ بود ... تمام حواسم به کار خودم بود که یکی از آیات رو غلط خوند ... ناخودآگاه، تصحیحش کردم و آیه درست رو براش خوندم ...  با تعجب گفت: استنلی تو قرآن حفظی؟  منم جا خوردم ... هنوز توی حال و هوای خودم بودم و قبلا هرگز هیچ کدوم از اون کلمات عربی رو تکرار نکرده بودم ... اون کار، کاملا ناخودآگاه بود .. سعید با خنده گفت: اینقدر که این قرآن گوش می کنه عجیب هم نیست ... توی راه قرآن گوش می کنه ... موقع کار، قرآن گوش می کنه ... قبلا که موقع خواب هم قرآن، گوش می کرد ... هر چند الان که دیگه توی مسجد نمی خوابه، دیگه نمی دونم .. حس خوبی داشت ... برای اولین بار توی کل عمرم یه نفر داشت ازم تعریف می کرد ... روز عید، بعد از اقامه نماز، جشن شروع شد .  سعید مدام بهم می گفت: تو هم شرکت کن. مطمئن باش اول نشی، دوم یا سوم شدنت حتمیه ... اما من اصلا جسارتش رو نداشتم ... جلوی اون همه مسلمان... کلماتی که اصلا نمی دونستم چی هستن ... من عربی بلد نبودم و زبان من و تلفظ کلماتش فاصله زیادی داشت مجری از پشت میکروفن، اسامی شرکت کننده ها رو می خوند که یهو ... سعید از عقب مسجد بلند گفت ... یه شرکت کننده دیگه هم هست ... و دستش رو گذاشت پشتم و من رو هل داد جلو ... برگشتم با عصبانیت بهش نگاه کردم ... دلم می خواست لهش کنم ... مجری با خنده گفت ... بیا جلو استنلی ... چند جزء از قرآن رو حفظی؟ ... جزء؟ ... جزء دیگه چیه؟ ... مات و مبهوت مونده بودم ... با چشم های گرد شده و عصبانی به سعید نگاه می کردم ... . سرش رو آورد جلو و گفت: یعنی چقدر از قرآن رو حفظی؟... چند بخش رو حفظی؟ چند تا سوره؟ سوره چیه؟ مگه قرآن، بخش بخشه؟ ... سری تکان دادم و به مجری گفتم: نمی دونم صبر کنید ... و با عجله رفتم پیش همسر حنیف ... اون قرآن ضبط شده، چقدر از قرآن بود؟ ... خنده اش گرفت ... همه اش رو حفظ کردی؟ ... آره ... پس بگو من حافظ 30 جزء از قرآنم .. سری تکان دادم ... برگشتم نزدیک جایگاه و گفتم: من 30 جزء حفظم ... مجری با شنیدن این جمله، با وجد خاصی گفت: ماشاء الله یه حافظ کل توی مسابقه داریم ... مسابقه شروع شد ... نوبت به من رسید ... رفتم روی سن، توی جایگاه نشستم ... ضربان قلبم زیاد شده بود ... داور مسابقه شروع کرد به پرسیدن ... چند کلمه عربی رو می گفت و من ادامه می دادم ... کلمات عربی با لهجه غلیظ انگلیسی ... همه در حالی که می خندیدند با صدای بلند ماشاء الله می گفتند ... آخرین بخش رو که خوندم، داور گفت: احسنت لطف می کنی معنی این آیه رو بگی ...؟ 🍁شهید_طاهاایمانی🍁 🏴🏴🏴🏴 @mahdisahebazman