🔴سيدعبدالكريم كفاش هر هفته به ملاقات مولا توفيق حضور می يافت.
❓❓پرسیدند چه كردهای؟ گفت: "شبی پيامبر(ص) را در عالم رؤيا ديدم. تقاضای ملاقات با #امام_زمان نمودم.
✅فرمودند: شبانهروز دو مرتبه برای فرزندم حسین(ع) #گريه كن. بيدار شدم و یکسال اين برنامه را اجرا کردم تا به خدمت امام زمان مشرف شدم"
#استاد_آقاتهرانی
#تشرفات
#یا_صاحب_الزمان_عج
#تشرفات
⭕️ عنایت حضرت مهدی(علیه السلام) به عاشقان و زوّار جمکران
🌹یکی از خدمتگذاران مسجد جمکران می گوید: در یکی از روزهایی که قصد تشرّف به مسجد جمکران را داشتم تنها بودم و مسافر دیگری نیز در مسیر نبود از این رو ماشین های کرایه و تاکسی مرا سوار نمی کردند تا اینکه بالأخره اتومبیلی جلوی پای من ترمز کرد.
🌸 پس از سوار شدن و سلام و احوال پرسی از راننده سؤال کردم چرا با وجود اینکه مسافرانت تکمیل نیست مرا سوار کردی؟
🌼گفت: حاج آقا تا نام جمکران را می شنوم زانوهایم سست می شود و قدرت نه گفتن را ندارم از آقا خجالت می کشم مسافرانش را به مسجد نرسانم.
🌹من که از حالت او تعجّب کرده بودم، پرسیدم مگر چه شده است؟ نذری داری؟ با حضرت عهد بسته ای؟
🌸 گفت: چندی پیش ساعت یک بعد از نیمه شب خانواده ای را دربست به جمکران آوردم.به خانه برگشتم ساعت حدود دو نیمه شب بود که خسته و کوفته خوابیدم.
🌼در عالم خواب صدایم زدند و گفتند برخیز و به جمکران برو، کیف پول مسافرها زیر صندلی عقب ماشین افتاده است و الان در اضطراب و ناراحتی هستند.
🌹از بستر برخاستم، زیر صندلی ماشین را جستجو کردم و کیف پول را پیدا کردم. خدای من! پانزده میلیون(چک پول) داخل آن بود. سراسیمه راهی جمکران شدم. مقابل درب شماره ی پنج یعنی همان جایی که مسافرهایم را پیاده کرده بودم ایستادم و آن خانواده را ندیدم.داخل مسجد رفتم.
🌸 آنها را دیدم که غرق در غصّه و ناراحتی بودند. کیف را نشان دادم ،از خوشحالی در پوست خود نمی گنجیدند.
🌼برایم یقین شد که هر کس به عشق صاحب الزّمان(علیه السلام) به این مسجد بیاید مورد عنایت و لطف حضرت قرار می گیرد و از آن موقع هرکس برای رفتن به جمکران جلوی ماشین مرا بگیرد بدون هیچ چشم داشتی و فقط برای امام زمان(علیه السلام) او را سوار می کنم.
🍃🌹🌸🍃🌹🌸🍃🌹
#یا_صاحب_الزمان_عج
@Elteja -کانال اِلتجا72-Tasharofe Haj ali baghdadi.mp3
زمان:
حجم:
7.81M
#تشرفات
🔸 شب جمعه،
با عجله راهی بغداد بود.
بین راه سیّدی ناشناس اما نورانی دید.
شنید:
«شب جمعه است.
میخواهی با من بیایی زیارت؟!»
دلش ریخت.
ناخودآگاه قبول کرد.
چند دقیقه بعد خودش را در حرم دید! ...
📚 نجمالثاقب باب 7 حکایت31.
#امام_زمان
🇮🇷@akharinbaran
ابراهیم افشاری4_6048418223219541732.mp3
زمان:
حجم:
9.54M
#تشرفات
🔺 داستان تشرف مرد صابونی به محضر #امام_زمان ارواحنافداه
🎙️ابراهیم افشاری
✅@akharinbaran
╔ ⃟🌸❥๑•~---------------
✅@akharinbaran