eitaa logo
اخبار ایذه
3هزار دنبال‌کننده
7.4هزار عکس
3.3هزار ویدیو
135 فایل
🔰 شما رسانه ما هستید! برای پوشش بهتر واقعیت‌های شهرمان، به صدای شما نیاز داریم. لطفاً نظرات، اخبار، سوژه‌ها و مشکلات مردمی را از طریق آی‌دی زیر برای ما ارسال فرمایید: @admin_akhbar_izeh #اخبار_ایذه #سیاسی | #فرهنگی | #اجتماعی | #ورزشی | #صدای_مردم
مشاهده در ایتا
دانلود
به نام خدا تاریخ انقلاب اسلامی /خاطره سوم 🔸گوینده خاطره آقای قندری /// ساکن مشهد 🔹حدودا 10 ساله بودم که یک روز پدرم مرا فرستاد به قصابی محل، تا چند سیر گوشت بگیرم، آنزمان چون یخچال نبود، مردم گوشت را به مقداری که برای همان روز لازم داشتند می گرفتند، رفتم قصابی ، گوشت را گذاشت لای روزنامه و داد به من ، چون آن روزها مثل امروز، پلاستیک های دسته دار رسم نبود . 🌀به طرف خانه حرکت کردم که یک ماشین جلوی پایم ترمز کرد و گفت این گوشت را از کجا خریدی گفتم از این قصابی، گوشت را از من گرفت و وارد قصابی شد و گفت تو داخل نیا. ♨️بعد از چند دقیقه دیدم که آن مرد از قصابی در آمد در حالی که لباسها و سر وضعش را که بهم ریخته بود، درست می کرد، سوار ماشین خودش شد و رفت. 🌀رفتم داخل قصابی دیدم اوضاع به هم ریخته است، قصاب هم شدیدا ناراحت و نگران بود کم مانده بود به گریه بیفتد، گفتم چی شد اینها کی بودند؟ 💥گفت این ها می گفتند چرا داخل روزنامه ای که عکس شاهنشاه دارد گوشت گذاشتی ، به شاه بی احترامی کردی، با مشت و لگد افتادند به جون من، بعدهم جواز کسبم را برداشتند و گفتند بعدا برو از صنف بگیر. 🌀تازه فهمیدم که بابا چه خبره تو دنیا ! چند روزی گذشت هنوز مغازه اش تعطیل بود و دنبال میرفت تا جوازش را بگیرد، چه برخوردهای دیگری با او کردند معلوم نیست! تدوین: سید محمد حسین مرکبی