🔰 #خاطره | شهید رجایی و پروندههایی که مثل كوه روی میز وزیر جمع شده بودند!
📝 «مدیر خوب این نیست كه زیر بار پروندهها خم بشود. مرحوم شهید رجایی میگفت كه در زمان نخستوزیری وارد اتاق وزیری شدم، دیدم كه پروندههای بسیاری مثل كوه روی میز آن #وزیر جمع شده است و آن شخص اصلًا دیده نمیشود! آن روزها زرنگهایی كه از سابق در دستگاهها مانده بودند، بلد بودند كه وزرای انقلابی را چطور زمینگیر كنند. همینطور مرتب پرونده میبردند و كارهای بیربطِ چرند را جلویشان میگذاشتند؛ او هم كه بیتجربه بود، در این پروندهها غرق میشد و اصلًا تمام نیرویش را روی اینگونه كارها میگذاشت!
🔸مدیر خوب كسی است كه در اتاق خود، باشد و نباشد. نباشد، یعنی اینكه در دستگاه، دایم در حال گردش و دَوَران باشد.» ۱۳۷۰/۱۰/۱۲
➕ به مناسبت هفته دولت و ایام شهادت شهیدان #رجایی و #باهنر
💠 @akhbar_rahbar
🔰 #خاطره | حادثهی انفجار دفتر نخستوزیری به روایت حضرت آیتالله خامنهای
📝 «من بیمار بودم و تازه از بیمارستان خارج شده بودم و در منزلی استراحت میکردم. مرحوم شهید #رجائی و شهید #باهنر و برادران دیگر، مسائل را با من در میان میگذاشتند، ولیکن خود من شرکت فعالی در جریانات نمیتوانستم انجام بدهم. در این اواخر که تدریجاً حالم بهتر شده بود، گاهی در جلسات شرکت میکردم؛ کمااینکه در شب قبل از حادثه، من در جلسهای در اتاق خود مرحوم رجائی شرکت کردم؛ بنابراین از محلّ حادثه دور بودم و بعدازظهر هم بود، من هم بیمار بودم و خوابیده بودم.
از خواب که بیدار شدم، برادرهای پاسدار گفتند که یک بمب در #نخستوزیری منفجر شده و رجائی و باهنر هم آنجا بودهاند؛ من فوقالعاده نگران شدم. با حال بسیار ضعیف و ناتوانی که داشتم، بنا کردم اینجا و آنجا تلفن کردن، اما خبرها همه متناقض و نگرانکننده بود. تا اوایل شب خبر درستی به من نرسیده بود، تا بالاخره مطلب برایم روشن شد.
💠 @akhbar_rahbar
🔰 #خاطره | رفیق قدیمی: ماجرای آشنایی و رفاقت آیتالله خامنهای با شهید باهنر
📝 «من در سال ۱۳۳۶ با مرحوم باهنر آشنا شدم و این آشنایی بعد از گذشت مدتی در سال ۳۸ یا ۳۹ به یک رفاقت نزدیک تبدیل شد. در جریان #مبارزات هم که وارد شدیم ایشان یک عنصر فعال بود. در سالهای ۴۴ به بعد ارتباطمان به صورت یک پیوند کاری و مبارزاتی درآمد.
در سال ۱۳۴۴ یا ۴۵ در تهران چندین جلسه به طور مخفیانه تشکیل میشد که ادارهی کلی آن جلسات به عهدهی شهید باهنر بود. مرحوم #باهنر مسئول هماهنگی این جلسات و تعیین سخنرانها و مدرسینی برای این جلسات بود. یکیدو تا از این جلسات را خودش تدریس میکرد، یکیدو تایش را من تدریس میکردم. این کار مشترک ما بود که آنجا شروع شد و همینطور کار مشترک ما ادامه پیدا کرد.» ۱۳۶۱/۰۵/۲۶
💠 @akhbar_rahbar