eitaa logo
اخبار رهبر انقلاب
26.8هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
7.9هزار ویدیو
44 فایل
《بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ》 ✍نشر بیانات،تصاویر و سخنرانی‌های رهبر انقلاب 💠خادم کانال: @abozar_zaman کانال وابسته به هیچ نهادی نیست 💠تبلیغات👇 http://eitaa.com/joinchat/2123169822Cc0f10b760f
مشاهده در ایتا
دانلود
🌼یک نسخه‌ى در جیب بغلتان داشته باشید ✍رهبر انقلاب: در آن دوران طاغوت، من در جلسات و درس قرآن داشتم؛ به جوانانى که مى‌آمدند، مى‌گفتم که هر کدام از شماها یک نسخه‌ى قرآن در جیب بغلتان داشته باشید؛ اگر در جایى منتظر کارى مى‌ایستید و فراغتى پیدا مى‌کنید، یک دقیقه، دو دقیقه، پنج دقیقه، نیم ساعت ، قرآن را باز کنید و به تلاوت آن مشغول شوید، تا با این کتاب انس پیدا کنید. انس با قرآن، معرفت عمومی یک کشور را بالا می‏ برد. قرآن، همه چیز ماست؛ نور است. این جوانان ما از وقتی که با قرآن مأنوس شدند، وضعیت خیلی فرق کرد. ما در طول هشت سال جنگ، زیر آتش توپ و تفنگ، جوانانى را در جبهه‌ها داشتیم که به مجردى که بر زمین مى‌نشستند و اندک فراغتى پیدا مى‌کردند، قرآنشان را باز مى‌کردند و مشغول تلاوت مى‌شدند؛ یا مثلاً اگر در اتوبوس و یا کامیون نشسته بودند و داشتند مى‌رفتند، قرآنشان را درمى‌آوردند و بنا مى‌کردند به خواندن. 1370/11/3 💠 @akhbar_rahbar
🚨ما منتظر بودیم! 💠 برای قضیه ، ما در دفتر مانده بودیم. شب با یکی از دوستانِ دفتر، به نمازِ رفتیم. بعد از نماز، آقا فرمودند: چطور شما این موقع (موقع افطار) در دفتر هستید؟ گفتیم: برای استهلال مانده‌ایم. فرمودند: خیلی خب، را برویم منزل ما. ما هم دلمان می‌خواست که برای افطار منزل آقا برویم، ولی هم می‌کردیم. گفتیم: نه آقا در دفتر غذا تهیه کردند. فرمودند: بیایید برویم! ما هم رفتیم. این آقای که پذیرایی می‌کند، مقداری و و و آورد. ما مقداری نان و پنیر یک مقدار هم حلوا خوردیم ولی بودیم که غذا را بیاورند بالاخره افطار است و با غذایی باید ادامه پیدا کند. چون ما کنار نشسته بودیم ایشان چشمشان توی چشم ما نمی‌افتاد، مقداری آزادتر بودیم. این آقای حاج ناصر که می‌آمد ، من یک جوری علامت دادم که چیزی ادامه دارد یا نه؟ که اگر ادامه ندارد ما همین را بخوریم و گرسنه نباشیم. اگر ادامه دارد خب خودمان را به اینها سیر نکنیم. علامتی دادم و ایشان گفت: نه ادامه ندارد. ما هم همان نان و حلوا و نان و پنیر را خوردیم، ولی اگر دفتر می‌آمدیم ، قطعاً غذایی که در دفتر درست کرده بودند، برای همین پرسنلی که شیفت کاری داشتند از غذای حضرت آقا بود. 💠 بعد که افطار کردیم و حضرت آقا تشریف بردند داخل، ما به آقای حاج ناصر عرض کردیم که این چه افطاری بود؟! اگر ما دفتر بودیم یک غذای حسابی به ما می‌دادند. ایشان گفت که خانواده حضرت آقا مشرف شدند و قبل از رفتن، یک قابلمه بزرگ از این حلواها درست کردند. به اندازه این سه چهار شب، افطارمان هرشب حلوا است و با حضرت آقا نان و پنیر و حلوا می‌خوریم. گفتم چه کار می‌کنید؟ ایشان گفت: برای سحر، ما درست می‌کنیم و به اندازه ، برای حضرت آقا آبگوشت می‌دهیم و بقیه اش را هم خودمان می‌خوریم. 📚به نقل از حجت الاسلام والمسلمین احمد مروی 💠 @akhbar_rahbar
🔰 | ماجرای تحصن بیمارستان امام رضا (علیه السلام) مشهد از زبان حضرت آیت‌الله خامنه‌ای - ۱ 📝«ما در مجلس روضه بودیم و من را پاى تلفن خواستند، من رفتم تلفن را جواب دادم و من دیدم از است و چند نفر از دوست و آشنا و غیر آشنا از آن طرف خط دارند با کمال دستپاچگى و سراسیمگى مى‌گویند حمله کردند، زدند، کشتند و به داد برسید... بچه‌هاى شیرخوار را زده بودند. من آمدم آقاى طبسى را صدا زدم آمدیم این اطاق، عده‌اى از علما در آن اطاق جمع بودند، یک چند نفر از معاریف مشهد هم بودند و روضه هم در منزل یکى از معاریف علماى مشهد بود. من رو کردم به این آقایان گفتم که وضع در بیمارستان اینجورى است و رفتن ما به این صحنه احتمال زیاد دارد که مانع از ادامه‌ى و حمله‌ى به بیماران و اطباء و پرستارها و اینها بشود و من قطعاً خواهم رفت و آقاى طبسى هم قطعاً خواهند آمد. ما با ایشان قرار هم نگذاشته بودیم... گفتم ما قطعاً خواهیم رفت اگر آقایان هم بیایید خیلى بهتر خواهد شد و اگر هم نیایید ما به‌هرحال مى‌رویم. لحن توأم با عزم و تصمیمى که ما داشتیم موجب شد که چند نفر از علماى معروف و محترم گفتند که ما هم مى‌آییم از جمله آقاى حاج میرزاجواد آقاى تهرانى و آقاى مروارید و بعضى دیگر، ما گفتیم پس حرکت کنیم. حرکت کردیم و راه افتادیم به طرف بیمارستان و گفتیم هم پیاده مى‌رویم.» ۱۳۶۳/۱۱/۱۱ 💠 @akhbar_rahbar
رهبر انقلاب آخرین بار چه زمانی به کربلا مشرف شده‌اند؟ 🔸اولین زیارت اولین زیارت توسط رهبرانقلاب در سال ۱۳۲۵ (۷سالگی) بوده: «پدرم... بنا بود ما را ببرد عتبات، بگذارد، خودش برود مکه و برگردد. [اما]نتوانست گذرنامه‌اش را درست کند. گذرنامه عتبات را هم نتوانست بگیرد. شب‌های سختی گذراندیم... در بصره گمان می‌کردیم که دیگر تقریباً از خطر جسته [ایم]. منزل یکی از علمای آن‌جا وارد شدیم. یکی دو روز آن‌جا ماندیم. بعد بلیت گرفتند. رفتیم نجف. چند ماهی نجف بودیم. کربلا بودیم. کاظمین و سامرا بودیم...» 🔹آخرین دیدار سفر دیگر ایشان به در حدود ۱۸سالگی انجام‌گرفته است. در سال ۱۳۳۶ در درس علما و مدرسان حوزه علمیه نجف حضور می‌یابند، ولی به خواست پدر پس از حدود دوماه به بازمی‌گردند. محرم سال ۱۳۴۷ بار دیگر ایشان قصد زیارت کربلا کردند، اداره گذرنامه درخواست ایشان را به فرستاد اما ساواک مخالفت کرد و این ممنوعیت خروج از کشور تا زمان پیروزی انقلاب باقی بود. 🔸پس از پیروزی انقلاب نیز تاکنون فرصتی برای کربلای معلی برای ایشان فراهم نشده است. 💠 @akhbar_rahbar