هرشب ساعت ٢٣ یک داستان کوتاه
📚اعتقاداتتان راچند می فروشید؟
مقیم لندن بود، تعریف می کرد که یک روز سوار تاکسی می شود و کرایه را می پردازد. راننده بقیه پول را که برمی گرداند 20 پنس اضافه تر می دهد!
می گفت :چند دقیقه ای با خودم کلنجار رفتم که بیست پنس اضافه را برگردانم یا نه؟ آخر سر بر خودم پیروز شدم و بیست پنس را پس دادم و گفتم آقا این را زیاد دادی ...
گذشت و به مقصد رسیدیم .
موقع پیاده شدن راننده سرش را بیرون آورد و گفت آقا از شما ممنونم . پرسیدم بابت چی ؟ گفت می خواستم فردا بیایم مرکز شما مسلمانان و مسلمان شوم اما هنوز کمی مردد بودم. وقتی دیدم سوار ماشینم شدید خواستم شما را امتحان کنم .
با خودم شرط کردم اگر بیست پنس را پس دادید بیایم . فردا خدمت می رسیم!
راننده میگفت و من تمام وجودم دگرگون میشد حالی شبیه غش به من دست داد .
من مشغول خودم بودم در حالی که داشتم تمام اسلام را به بیست پنس می فروختم!!
#در_خانه_بمانیم
#داستان_بخوانیم
@AkhbareFori
هرشب ساعت ٢٣ یک داستان کوتاه
📚توریست و تسویه حساب بدهکارها
در شهری توریستی در گوشه ای از دنیا درست هنگامی که همه در یک بدهکاری بسر می برند و هر کدام برمبنای اعتبارشان زندگی را گذران می کنند و پولی در بساط هیچکس نیست، ناگهان، یک مرد بسیار ثروتمندی وارد شهر می شود. او وارد تنها هتلی که در این شهر ساحلی است می شود، اسکناس ۱۰۰ یوروئی را روی پیشخوان هتل می گذارد و برای بازدید اتاق هتل و انتخاب آن به طبقه بالا می رود.
صاحب هتل اسکناس ۱۰۰ یوروئی را برمی دارد و در این فاصله می رود و بدهی خودش را به قصاب می پردازد. قصاب اسکناس ۱۰۰ یوروئی را برمی دارد و با عجله سراغ دامداری می رود و بدهی خود را به او می پردازد.
دامدار، اسکناس ۱۰۰ یوروئی را با شتاب برای پرداخت بدهی اش به تامین کننده خوراک دام که از او برای گوسفندانش یونجه و جو خرید کرده می دهد.
یونجه فروش برای پرداخت بدهی خود، اسکناس ۱۰۰ یوروئی را با شتاب به شهرداری می برد و بابت عوارض ساخت و سازی که انجام داده به شهرداری می پردازد.
حسابدار شهرداری اسکناس را با شتاب به هتل می آورد. زیرا شهرداری به صاحب هتل بدهکار بود و هنگامی که چند کارمند و بازرس از پایتخت به شهرداری این شهر آمده بودند یک شب در این هتل اقامت کرده بودند.
حالا دوباره هتل دار اسکناس را روی پیشخوان خود دارد. در این هنگام توریست ثروتمند پس از بازدید اتاق های هتل برمی گردد و اسکناس ۱۰۰ یوروئی خود را برمی دارد و می گوید از اتاق ها خوشش نیامد و شهر را ترک می کند.
#در_خانه_بمانیم
#داستان_بخوانیم
@AkhbareFori
🔻۱۰ علامت رایج که خبر از ابتلای احتمالی شما به کرونا میدهند
🔹تب، سرفه و تنگی نفس در بیشتر موارد Covid-۱۹ مشاهده شده اما علائم دیگری از ویروس وجود دارد که برخی از آنها بسیار شبیه سرماخوردگی یا آنفولانزا و برخی موارد غیرمعمولتر است
🔹سرفه یکی از نشانه های اصلی کرونا است؛ اکثرا این سرفه به صورت خشک خود را نشان میدهد اما طبق یک تحقیق، بیش از یکسوم مبتلایان به Covid-۱۹، همراه با خلط سرفه کرده اند
#زندگی_بهتر
#در_خانه_بمانیم
اینجا بخوانید👇
khabarfoori.com/detail/1797188
♦️نام سریال: هم گناه
ژانر: درام،خانوادگی
کشور سازنده: ایران
سال تولید: ۲۰۲۰
🔹خلاصه سریال:خانواده صبوری خانواده ای بزرگ و قدیمی است که سال هاست در کار صادرات و واردات گل و گیاه است. آنها در خانه ای قدیمی همچنان در آرامش با هم زندگی میکنند، ورود جوانی به این خانواده زندگی همه خانواده را دستخوش تغییراتی میکند که…
#در_خانه_بمانیم
#فیلم_ببینیم
با کلیک روی این متن قسمت اول این سریال رو رایگان ببینید
@AkhbareFori
هرشب ساعت ٢٣ یک داستان کوتاه
📚خرما
در زمان پیغمبر اکرم (ص ), طفلى بسیار خرما مى خورد.
هر چه اورا نصیحت مى کردند که زیاد خوردن خرما ضرر دارد, فایده نداشت .
مادرش تصمیم گرفت او را به نزد پیغمبر(ص ) بیاورد تا او را نصیحت کند.
وقتى او را به حضور پیغمبر آورد, از پیغمبر خواست تا به طفل بفرماید که خرما نخورد, اما آن حضرت فرمود: امروز بروید و او رافردا دوباره بیاورید.
روز دیگر زن به همراه فرزندش خدمت پیغمبر(ص ) حاضر شد. حضرت به کودک فرمود که خرما نخورد.
در این هنگام زن , که نتوانست کنجکاوى و تعجب خود را مخفى کند, از ایشان سؤال کرد: یارسول اللّه , چرا دیروز به او نفرمودید خرما نخورد؟
حضرت فرمود: دیروز وقتى این کودک را حاضر کردید, خودم خرما خورده بودم و اگر او را نصیحت مى کردم , تاثیرى نداشت .
#در_خانه_بمانیم
#داستان_بخوانیم
@AkhbareFori
تست روانشناسی تصویری؛ بگویید اولین چیزی که در این تصاویر میبینید چیست؟
🔹انجام این تست خوش بین یا واقع بین بودن شما، چپ مغز یا راست مغز بودن شما، جزئی نگر یا کلی نگری شما و سایر ویژگیهای روانیتان را مشخص میکند
#زندگی_بهتر
#در_خانه_بمانیم
♦️آزمون و تفسیرش را اینجا بخوانید👇
https://www.khabarfoori.com/detail/1756457
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
درباره فاصلهگذاری اجتماعی و تاثیر آن بر کنترل شیوع ویروس کرونا چه میدانید؟
#در_خانه_بمانیم
@AkhbareFori
♦️نام سریال: چاقوهای تیزر کرده
ژانر: جنایی، درام
کشور سازنده: آمریکا
سال تولید: ۲۰۱۹
🔹خلاصه سریال:خلاصه فیلم در مورد یک قتل مرموز در دنیای معاصر است و یک کارآگاه وظیفه دارد تا معمای این قتل را حل کند…
#در_خانه_بمانیم
#فیلم_ببینیم
با کلیک روی این متن فیلم را ببینید
@AkhbareFori
هرشب ساعت ٢٣ یک داستان کوتاه
📚آمادگی برای رفتن
صاحب دلی برای اقامۀ نماز به مسجدی رفت. نمازگزاران او را شناختند و خواستند که پس از نماز، بر منبر رود و آن ها را پند گوید. او نیز پذیرفت.
نماز جماعت تمام شد. چشم ها همه به سوی او بود. مردِ صاحب دل برخاست و بر پلۀ نخست منبر نشست.
گفت:”مردم! هرکس از شما که می داند امروز تا شب خواهد زیست و نخواهد مُرد، برخیزد.”
کسی برنخاست.
گفت:”حالا هرکس از شما که خود را آماده مرگ کرده است، برخیزد.”
باز کسی برنخاست!
سری تکان داد و گفت:”شگفتا از شما که به ماندن اطمینان ندارید، اما برای رفتن نیز آماده نیستید!”
#در_خانه_بمانیم
#داستان_بخوانیم
@AkhbareFori
♦️مصرف این ۵ ماده غذایی در دوران همه گیری کرونا الزامی است
🔹ریز مغذیهای ضروری برای مبارزه با کرونا شامل ویتامینهای A.، B.، C.، D. و E. و مواد معدنی آهن، سلنیوم و روی است
🔹ویتامین A. در روغن ماهی، زرده تخم مرغ، پنیر، آجیل، دانهها، غلات کامل و حبوبات یافت میشود
🔹ویتامین B9 در سبزیجات برگ سبز، حبوبات، آجیل و دانهها به وفور یافت میشود
🔹منابع خوب ویتامین C. شامل پرتقال، لیمو، لیمو، توت، کیوی، کلم بروکلی و گوجه فرنگی است
#زندگی_بهتر
#در_خانه_بمانیم
♦️اینجا بخوانید👇
khabarfoori.com/detail/1803040
هرشب ساعت ٢٣ یک داستان کوتاه
📚«درخت مشکلات»
نجار، یک روز کاری دیگر را هم به پایان برد. آخر هفته بود و تصمیم گرفت دوستی را برای صرف شام به خانهاش دعوت کند.
موقعی که نجار و دوستش به خانه رسیدند، قبل از ورود، نجار چند دقیقه در سکوت جلو درختی در باغچه ایستاد. بعد با دو دستش،شاخه های درخت را گرفت.
چهره اش بی درنگ تغییر کرد. خندان وارد خانه شد، همسر و فرزندانش به استقبالش آمدند، برای فرزندانش قصه گفت، و بعد با دوستش به ایوان رفتند تا نوشیدنی بنوشند.
از آن جا میتوانستند درخت را ببینند. دوستش دیگر نتوانست جلو کنجکاوی اش را بگیرد و دلیل این رفتار نجار را پرسید.
نجار گفت: آه، این درخت مشکلات من است. موقع کار،مشکلات فراوانی پیش می آید، اما این مشکلات، مال من است و ربطی هم به همسر و فرزندانم ندارد. وقتی به خانه میرسم، مشکلاتم را به شاخههای آن درخت میآویزم و سبک به خانه می آیم تا خانوادهام از فشارهای کاری من اذیت نشوند.
#در_خانه_بمانیم
#داستان_بخوانیم
@AkhbareFori