6.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اسمش را گذاشته بودیم امید لوکوموتیو
🔹امید با کلاه لبهدار عهد بوقی که از پدرش کش رفته بود بیشتر به سوزنبان فیلمها شباهت داشت تا فرمانده عملیات نظامی بیرون از لوکوموتیو قصه متفاوت شد...
📻با ما به دنیای کتاب ها سفر کنید
#رادیو_کتاب
@AkhbareFori
10.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
متأسفانه باید به اطلاعتان برسانم من یک آروبا دارم شما نمیدانید آروبا چیست؟...
📻با #رادیو_کتاب به دنیای کتابها سفر کنید.
@AkhbareFori
10.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دلم میخواست دختر خاکستر نشین باشم، زیبای خفته و سفید برفی، در انتظار شاهزادهام که کدو تنبلم را به کالسکهای زرین تبدیل کند و حس عشق را در من بیدار؛ و برایم قصری بسازد مجلل و زیبا، قصری که در آن از آشپزی و گردگیری و رختشویی خبری نباشد، قصری آنقدر بزرگ که شبها گریهی کودک شیر خوارهام از خواب بیدارم نکند.
با #رادیو_کتاب به دنیای کتابها سفر کنید.
@AkhbareFori
6.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اتوبوس ُپر شد و راه افتاد
آخرين نفری که سوار شد، يک گلدان چيني عتيقه و گرانبها در دست داشت و از روی احتياط در حالي که سعی میکرد تعادل خود را حفظ کند به طرف عقب ماشين رفت.
مردم عقب اتوبوس جابهجا شدند و اين نفر پنجمی را به زور جا دادند.
از وقتی که مردک نو نوار، گلدان به دست پهلويش نشست، تمام هوش و حواس او را جلب کرد و چشمش جز به دنبال آن گلدان نبود.
📻با #رادیو_کتاب به دنیای کتاب ها سفر کنید.
@AkhbareFori
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سهراب در پی چالش آن شیرزن به رزمگاه درمیآید و آن دو به پرخاش و نبرد درمیآیند.
گردآفرید شمشیر میکشد و با فرود آوردن آن نیزه سهراب را میشکند.
سرانجام میبیند که توان رویارویی با سهراب را ندارد و میکوشد سوی دژ بگریزد. اما سهراب به او میرسد و کلاهخودش را برمیگیرد؛ تازه میبیند که...
🔹با #رادیو_کتاب به دنیای داستانها سفر کنید.
@AkhbareFori
9.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در بندری در یکی از سواحل غربی اروپا مردی که لباس فقیرانهای به تن دارد در قایق ماهیگیری خود دراز کشیده که ناگهان توریستی شیک پوش از منظره اطراف عکس می گیرد تق بار دیگر تق و برای سومین بار تق صدای خصمانه دوربین ماهیگیر را بیدار میکند اما ناگهان ...
با #رادیو_کتاب به دنیای کتابها سفر کنید!
@AkhbareFori
9.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در بندری در یکی از سواحل غربی اروپا مردی که لباس فقیرانهای به تن دارد در قایق ماهیگیری خود دراز کشیده که ناگهان توریستی شیک پوش از منظره اطراف عکس می گیرد تق بار دیگر تق و برای سومین بار تق صدای خصمانه دوربین ماهیگیر را بیدار میکند اما ناگهان ...
با #رادیو_کتاب به دنیای کتابها سفر کنید!
@AkhbareFori
8.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نادیا میدانست که دو نفر او را دوست دارند اما او عاجز بود که بداند کدام یک را بیشتر دوست دارد او میکوشید تا این عشق را بسنجد و فرقی بین آن دو قائل شود پس شروع به نگارش نامه کرد ....
🔹با #رادیو_کتاب به دنیای کتابها سفر کنید.
@AkhbareFori
12.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
توی قطار ایستادم و منتظرم...
کمیته یک نفره استقبال از مادر زنم هستم بین این همه وسیله نقلیه مادر زنم قطار رو انتخاب کرده؛ به پدر زنم که نگاه میکنم با خودم میگم چنین آدم آرومی چطور سی و اندی سال با مادرزنم زندگی کرده
اما همسرم ...
🔹با #رادیو_کتاب به دنیای کتابها سفر کنید.
@AkhbareFori
16.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عمویم ویلیام میگفت: «اسب تاروزی که سرکش نشود اسب خوبی است و ساعت تاوقتی که به دسـت سـاعتسـاز سـپرده نشـودقابـل اسـتفاده است»
حق هم با اوبود زیرا این ساعت که در بدو امر آن را دویست دلار خریده بودم برای من هفتصد دلار خرج تراشیده وعاقبت هم به راه نیفتاد.
گمان میکنم که هرچه کفاش، نعلبند، مسگر و حلبیساز بیکار در این شهر پیدا میشود راه بهتری جهت امرار معاش جـز سـاعتسـازی پیـدا نمیکند.
🔹با #رادیو_کتاب به دنیای کتابها سفر کنید.
@AkhbareFori
8.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
میدان بهارستان مثل همیشه نبود جماعت منتظر بودند تا شاه بیرون بیاید و برایش کف بزنند.
بخار نفس اسبها بوی تخمه آفتابگردان میداد.
🔹با #رادیو_کتاب به دنیای کتابها سفر کنید.
@AkhbareFori
12.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
داستان امشب رادیو کتاب روایتی تخیلی از سالهای آینده است زمانی که تابلوی مونالیزا نه تنها به قیمت امروز خرید و فروش نمیشود بلکه آدمها صف میکشند تا بر روی آن تف بیندازند
چه چیزی در آینده رخ میدهد که منجر به چنین رویدادی میشود.
🔹به #رادیو_کتاب به دنیای کتابها سفر کنید
@AkhbareFori