eitaa logo
اخبار لفور
1.9هزار دنبال‌کننده
24.5هزار عکس
28.4هزار ویدیو
234 فایل
هرچیزی که درباره #لفور بایدبدانید #لفور جایی که بایدرفت ودید اخبار و مطالب ارسالی شما👇 @Ab_Azizi #تبلیغات پذیرفته می‌شود👆 کانال ایتا @akhbarelafoor گروه ایتا eitaa.com/joinchat/131203086C0505ea2121 کانال تلگرام t.me/akhbarelafoor
مشاهده در ایتا
دانلود
🔵 واژه شناسی تبری ( مازندرانی ) مربوط به اصطلاحات خانوادگی : 🔹 مار = مادر 🔹 پِیِر / پی یِر / پی اِر = پدر 🔹 گَت پِر / بِبا = پدر بزرگ 🔹 گَت مار / گَت نا / گت نِنا / نِنا = مادر بزرگ 🔹 وَچِه = فرزند , به بچه ها و کودکان هم میگویند وچه 🔹 چِلّیک = به بچهِ تازه بدنیا آمده تا بچه تقریبا پنج ماهه رو میگن چلیک / به خیار و کدو و اینجور میوه ها هم که تازه از گُل جدا شده و ریز هست میگویند چلیک مثلا خیار چلیک یعنی خیاری که تازه از گُل جدا شده و داره رشد میکنه 🔹 بِرار = برادر 🔹 خاخِر = خواهر 🔹 بِرار زا = برادر زاده 🔹 خِر زا = خواهر زاده 🔹 کیجا = دختر , جنسیتِ مونثِ باکره را در کل میگویند کیجا 🔹 دِتِر = همان دختر ولی اکثرا پدر و مادرها به فرزند دختر خود میگویند دتر ولی به دختر دیگران میگویند کیجا . واژه دتر در اصل خودمانی تر هست . 🔹 ریکا = پسر 🔹 زِنا = مردها به همسر خود یا به همسرِ دیگر مردان میگویند زِنا / مثلا مِه زِنا یعنی زن من , خانم من / یا غِلامعلیِ زِنا یعنی خانمِ غلامعلی , زنِ غلامعلی 🔹 شی / shi = شوهر 🔹 بِرَی زن / زن داش = زن داداش / زنِ برادر 🔹 عاروس = عروس 🔹 پِسِر زن = زنِ پسر , که عاروس هم میگویند . 🔹 خِش = داماد / شوهر خواهر و شوهر دختر را میگویند خِش . 🔹 کَسِ خِش kase khesh = خانواده و فک و فامیل های نزدیکِ عروس یا دامادِ خود را کَسِ خش میگویند 🔹 دِداش = اصولا به داداش میگویند و بعضیا هم به پدر خود بجای بابا میگویند دِداش 🔹 میزداش = مخفف میرزا داداش که برای مردهای بستگان و فامیل بکار میرود و برای احترام گذاشتنِ طرف اینو صدا میزنن . 🔹 گُلداش goldash یا گِلداش geldash = این هم برای احترام به مردهای خانواده و فامیل مثلا برای برادر بزرگتر یا شوهرخاله یا شوهر عمه .. بکار میره . 🔹 اَن دوسّی / دوسّی = برای زن عمو بکار میرود / عمو زن و عامی زن هم میگویند 🔹 عَمبِه = عمه 🔹 کَل پِر = نا پدری 🔹 خُردِه مار = نا مادری 🔹 خالغازی = دختر خاله 🔹 خالغالی = پسر خاله 🔹 عَمغازی = دختر عمه 🔹عمغالی = پسر عمه 🔹 داغازی = دختر دایی 🔹 داغالی = پسر دایی 🔹 عامی دِتِر = دختر عمو 🔹 عامی پِسِر = پسر عمو 🔹 عَمبه شی = شوهر عمه 🔹 خاله شی = شوهر خاله 🔹 باجی , آجی = بیشتر برای احترام به خواهرِ بزرگتر بکار میرود که اسم خواهر را صدا نمیزنن و میگن باجی یا بعضا میگن آجی ولی بعضیا هم مادر خود را باجی صدا میزنن , کلا برای جنسیت زن کاربرد داره 🔹 دَدِه = این واژه هم بیشتر برای احترام به خواهر بزرگتر بکار میره ولی بعضیا مادر خود را دده صدا میزنن , کلا برای جنسیت زن کاربرد داره . 🔹 نِکِه نوه = تعدادی از نوه و نتیجه را کلی میگویند نکه نوه 🔺🔺 👆این واژه ها با این گویش محلی مربوط به بخش بابلکنار بابل هست و ممکن است در مناطق دیگر مازندران با گویش های دیگری باشد. ✍ گردآورنده : بانو " شعله " از بخش بابلکنار بابل / مازندران ⭐️ به کانال بپیوندید 👇👇👇 @akhbarelafoor 📱 رسانه باشید کانال ما رو به دوستانتون معرفی کنید 👆👆👆👆👆👆👆
✳️ نامهای ( کاس کَچِه ) به زبان تبری ( مازندرانی ) در بخش بابلکنار بابل و شاید دیگر مناطق مازندران ! : 🔺 قسمت نخست 🔺 👈 کاس کچه = انواع ظرفهایی که یکجا جمع شده باشد , مثلا چاشتِ کاس کچه یعنی ظروفی برای ناهار که شامل قاشق و بشقاب و پارچ آب و ووو باشد. 🔺خیلی از این ظرفها دیگر وجود ندارد و یا استفاده نمیشود ! این ظرفها از جنس چوب / برنز / مس / آهن / چدن و گِل بودند 🔺بعدها با پیدایش پلاستیک و استیل و روی و سرامیک , بعضی این ظرفها از این جنس هم ساخته شدند. 🔺به ظرفِ جنس برنز میگفتن برنجی و به ظرف جنس مس میگفتند مِرس و یا مرسِ پَر . ظروف برنزی را برای براق و تمیز کردن , با کمی آب نارنج می شستن. 🔹 تَشتِک = tash tek / ظرفی از جنس برنز بود که همان قندان امروزی بود و گاها داخلش شکر سفت نیشکر ( لَلِه شکِر ) , بشتزیک, توت خشک, کشمش و این قبیل چیزها که با چای میخورن میریختن . این ظرف در دو سایز بزرگ و کوچک بود. شکلش حالت گرد بود ولی مثل کاسه زیاد گود نبود. هم ساده و هم طرح دارش وجود داشت. 🔹 زیر دَسّی : از جنس برنز بود . از نعلبکی بزرگتر و در شکلهای مستطیل , مربع , بیضی بود . و استکان چای که گرم بود را توی زیردستی میذاشتن ( البته استکان با نعلبکی باهم ) زیردستی را بیشتر برای مهمون ها بعنوان احترام میذاشتن و روزمره در منزل زیاد استفاده نمیشد . 🔹 لَوِه = قابلمه کوچک که روزمره داخلش برنج یا خورشت درست میکنن. 🔹 دیگ = قابلمه بزرگ که اصولا در مراسم ها و جشنها مثل عروسی و عزایی استفاده میشد این دیگ ها طبق وزن برنجی که داخلش پخت میشود نام دارد مثلا دیگِ پنج مِنِ پَج , یعنی دیگی که داخلش 5 مَن برنج میشود پخت کرد . 🔹 لاقِلی = امروزه میگویند تابه که سایزهای مختلفی داشت و دسته اش خیلی بلندتر از دسته تابه های امروزی بود چون قدیم روی آتش غذا میپختن دسته را بلند میساختن تا هور و شعله آتش قسمت انتهای دسته نرسد و آشپز بتواند راحتتر حمل و نقلش کند. 🔹مَجمِعه = در قدیم چون زیاد بشقاب نبود , برنج را یکسره داخل مجمعه میریختن و خورشت را روی برنج میریختن و پدر و مادر و بچه ها دور مجمعه می نشستن و هر کدام از گوشه سمت خود شروع به خوردن غذا میکردن. مجمعه گرد بود و دورش عاج دار بود که برنج از داخلش نریزد بعدها بشقاب مد شد . 🔹 دوری = بشقاب چون بشقاب های قدیم همه گرد بود آنرا دوری میگفتند , دوری یعنی دور تا دورِ یک شیِ گرد 🔹 کَچِه = اغلب جنس چوب بود . و کار قاشق امروزی را انجام میداد. 🔹 کِترا = ket ra اغلب جنس چوب بود و از کچه بزرگتر بود / هم به ملاقه و هم به کفگیر امروزی , یکسره کترا میگفتند . 🔹 پیعَلِه / جام = همان کاسه امروزی . تلفظش احتمال همان مخفف پیاله در زبان پارسی ست. 🔹 جامبِلیک = یعنی جام کوچک که نمونه امروزی آن همان کاسه ماست است که برای هر شخص داخلش ماست میریزن و روی سفره غذا میگذارند 👌👌👌 ✍ گردآورنده : بانو " شعله " از بخش بابلکنار بابل / مازندران ⭐️ به کانال بپیوندید 👇👇👇 @akhbarelafoor 📱 رسانه باشید کانال ما رو به دوستانتون معرفی کنید 👆👆👆👆👆👆👆
✳️ اصطلاحات و واژگان مختلف در زبان شیرین مازندرانی : 🛠 وسیله ها : مِقراض : قیچی کَمِل : کاه برنج بینج : شلتوک ، برنج با پوست سپوس : پوست برنج گرواز : نوعی ابزار برای کشاورزی فوکا : وسیله ای برای کشاورزی چنگگ : وسیله ای برای نرم کردن خاک برای زراعت چاقاله : وسیله ای جهت گودکی کوچک برای کاشت داز: وسیله ای برای بریدن شاخه های کوچک درخت دَرِه : وسیله ای برای درو در کشاورزی تاشه : تیشه تور : تَبِر درزن : سوزن کَلوش : نوعی کفش محلی سرپایی : دمپایی قوا : کت جِرِب : جوراب تُنِکِه : شورت جِمِه : پیراهن شونه : شانه میرکا : دانه تسبیح کوفا : انباشته شدن محصولات کشاورزی چلکوم : چوب هایی که بر روی زمین مرتب بکارند فیهه : وسیله برای کشاورزی بَلو : وسیله برای کشاورزی لت کش : وسیله ای برای جابجا کردن گل و خاک سمبار : سماور گوآلدوج : سوزن بزرگ برای بستن روی کیسه ها کیله : وسیله برای پیمانه برنج یا گندم کیله : نهر کوچک برای عبور آب تِلِم : وسیله برای تولید دوغ و کره دِشون : وسیله برای تولید دوغ و کره سازه : جارو گلیما سازه : نوعی جارو ساخته شده با گیاه محلی فنر : فانوس لَمپا : چراغ گرد سوز قلیون : قلیان سرنا : نوعی ساز سنتی لَلِوا : نِی کش دمبک : نوعی ضرب کرفا : وسیله ماهی گیری پیلکا : ظرف سفالی چراغ سوتکه : وسیله قدیمی برای روشنایی منزل لَوِه : دیگ پلوپزی ⭐️ به کانال بپیوندید 👇👇👇 @akhbarelafoor 📱 رسانه باشید کانال رو به دوستانتون معرفی کنید 👆👆👆👆👆👆👆
📝 واژه های محلی تبری ( مازندرانی ) برای منزل , در منطقه بابلکنار بابل و شاید دیگر مناطق مازندران : 🔺 سِرِه : منزل 🔺 خِنِه : اتاق 🔺ایوون : اتاق پذیرایی 🔺 دالون : هال 🔺 کَل تِلار : جایی مخصوصِ نشستن در تراس خانه های قدیمی 🔺 دَروِن : تِراس / رِواق 🔺 سِـرِپـیش : حیاط 🔺 پِشتِ خِنه : پشت حیاط 🔺 طاقِ لو : روی طاقچه 🔺 بوم بِلو / بام بِلو : پشت بام 🔺 لوش : درِ ورودی منزل که با چوب ساخته میشود / الان دیگر برای منزل کاربرد ندارد چون همه از درِ آهنی استفاده میکنند. 🔺 دَروازِه : درِ ورودی حیاط که در شکل و ساختار ، با لوش فرق دارد و قدیما با چوب درست میشد و امروزه از آهن درست میشود . 🔺 کَت : دیوار منزل 🔺 وَر کَت : حیاطِ قسمتهای کناری دیوارهای منزل 🔺 دَسبِاب : دستشویی/سرویس بهداشتی 🔺 چاج : چهار گوشه بیرونِ سقف ( بین حلب و چوبِ چهارگوشِ منزل را چاج میگویند ) 🔺 خِنه سَرون : رویِ ( بالای ) حلب های سقف منزل 🔺 روجین : پنجره کوچک / پنجره خانه های قدیمی 🔺 زِلفین : زنجیر آهنی که در قدیم موقع ساختن در به قسمت بالای در کار میگذاشتن و سر این زنجیر کمی پهن تر بود و با آهن کوچکی که در قسمت بالای چهارچوبِ در کار می‌گذاشتند بعد از بستن در این دو را بهم وصل میکردن و بعد قفل میزدن. 🔺 کِندا / دَرِ کندا / کِندا بِن : چهارچوب در 🔺 رف : طاقچه 🔺گردآورنده : بانو شعله از بخش بابلکنار بابل / مازندران 🔰 به کانال اخبار بپیوندید 👇👇👇👇 @akhbarelafoor 👆 با ما همراه باشید
📝 نام اعضای بدن انسان و واژه هایی مرتبط با اعضای بدن به زبان تبری ( مازندرانی ) در منطقه بابلکنار ، بابل و شاید دیگر مناطق مازندران : 🔹می = مو 🔸کَـلِّـه = سر 🔹سوآل = پیشانی 🔸بِـرفِـه = اَبرو 🔹 مِجیک = مژه 🔸چِـش = چشم 🔹نَـنی = غوزه چشم 🔸وِنـی = بینی / دماغ 🔹 پاسکوت = جمع شدن گرد و غبار در بینی 🔸زِک = آب بینی که بیشتر موقع سرماخوردگی ایجاد میشود 🔹سیسِک = کک و مک روی صورت 🔸سِلیک = تراخم چشم 🔹 بِـرمِـه = گریه 🔸 حَصلی / اَسری = اشک 🔹چِشمِه غِـرو = نگاه کردن به طرف مقابل در جمع برای نهی از چیزی یا حرفی 🔸بِـج = اشاره کردن به یک نفر در جمع با چشم ، طوریکه فقط شخص مورد نظرِ اشاره ، این نگاه را میفهمد و اطرافیانش متوجه نمیشوند. 🔹زِمِـر = نگاه کردن با گوشه چشم با معنای خاص و تقریبا بحالت خشم 🔸غِلبِ چِش = چشم درشت 🔹مَمینِه = کاسه چشم 🔸دیم = صورت 🔹کِـتار / تِک / دِهون = دهان 🔸لوشه = لب 🔹چونِـه = چانه 🔸گَلی = گلو 🔹لامیزه = لوزه 🔸سِـقِـلمِـه = گیرکردن غذا در گلو 🔹باغمِه = بغض کردن 🔸 ریک = لثه 🔹 دَندون = دندان 🔸هِسِّـکا = استخوان 🔹ناک = سقف دهان 🔸خَـرِک = کتف 🔹بال = بازو 🔸اَلِسکین = غوزک ساق دست 🔹دَس = دست 🔸اَنـگوس = انگشت 🔹میس = مشت 🔸بِـتـیـم/ اِشـکِم = شکم 🔹کِنگ / کینگ = ماه تحت / کون 🔸کِنگِ تَل = سوراخ ماه تحت 🔹کَـپِّـل = باسن 🔸پوس = پوست بدن 🔹لینگ = پا 🔸چَـک = فاصله بین زانو تا پاشنه پا 🔹چَـکِ میون = لای پا 🔹کاب = پاشنه پا 🔸چِـنِک = معده 🔹کَـشِـه = بغل / آغوش 🔸 دوش = کول / دوش هَیته = کول کرد 🔹 کَـل تَـک = بالای سر / روی سر گردآورنده : بانو " شعله " از بخش بابلکنار بابل / مازندران 🔰 به کانال اخبار بپیوندید 👇👇 @akhbarelafoor 👆 با ما همراه باشید
📝 اصطلاحات و واژگان مازندرانی : 🔹تِه خِنا بِدون = خانه ات آباد باد 🔸تِه دِل پاره بَوِّه = نوعی نفرین دلت پاره بشه 🔹تِه لِه بورده بینجِمه = معادل کوچیکتم فارسی 🔸تِه مخلِصِمِه = مخلصتم 🔹دَرِک کِه = به درک 🔸بیستا بَواش = ساکت شو 🔹تِه دَخیلِمِه = متوسل شدن به کسی 🔸زَنمار بَمِرد = مادر زن مرده 🔹تِه فِدا = فدای تو 🔸جوونی سر خیر بَوینی = خیر از جوونیت ببینی 🔹گت خی = نوعی ناسزا - 🦛خوک بزرگ 🔹تِه سر دور گِردِمه = دورت بِگردم 🔸همه عزبونه بَوِّه = عروسی همه مجردا بشه 🔹تِه آقایی کم نَوِّه = آقائیت کم نشه 🔸چِه دومِّه = چه میدونم 🔹زَوّاری خرج بَوِّه = خرج زیارت بشه 🔰 به کانال اخبار بپیوندید 👇👇 @akhbarelafoor 👆 با ما همراه باشید
✳️ اصطلاحات مازندرانی با برگردان فارسی : 🔷 چاشت گِدِر : موقع ظهر 🔶 چاشت : ظهر 🔷 نِماشون : غروب 🔶 شو : شب 🔷 شونیشت : شب نشینی 🔶 پِر توم نِیه : خیلی وقت نیست 🔷 کِلِش : سرفه 🔶 اَپچه : عطسه 🔷 وَل و ویاز : دهن دره 🔶 وِشنا : گرسنه 🔷 تِشنا : تشنه 🔶 دَکِت : افتاده 🔷 زالتو : تب شدید 🔶 گِس دَکِتِ : حالت ناراحت 🔷 وارش : باران 🔶 مِیاه : ابری 🔷 ورفی : برفی 🔶 مِرغِنه : تخم مرغ 🔷 رَندی : ته دیگ 🔶 خِرمِنی : خرمالو 🔷 پشته زیگ : نوعی شکلات محلی از دشو و گردو 🔶 کئی پلا : کدو برنج 🔷 باکله : باقلا 🔶 لینگ لو : لگدمال 🔷 چِمِر : صدا 🔶 وَنگ : صدازدن 🔷 شونگ : فریاد زدن 🔶 تی تی : شکوفه 🔷 تَلی : تیغ 🔶 چکر : برآمدگی روی چوب 🔷 کپتِل : پرتاب کردن 🔶 وَرز : شخم زدن 🔷 کتِل : به درازا 🔶 سَما : رقص 🔷 اوخار : آخور 🔶 لَچِک : سربند 🔷 پِچِلیک : ویشگون 🔶 گِذلاق : قلقلک 🔷 کِلِن : خاکستر آتش 🔶 لَم لَوار : بوته خاردار 🔷 آپچین : نایلون 🔶 ملیجه : مورچه 🔷 لل : پشه 🔶 نِسُّوم: سایه 🔷 جُول : گود ، عمیق 🔶 گِلام : برگ دوخت 🔷 ماشه : انبر آتشگیر 🔶 تندیر : تنور 🔷 شاب : قدم 🔶 سییو : سیاه 🔷 سِرخ : قرمز 🔶 کَهو : کدر رنگ تیره 🔷 گَلِی : گلو 🔰 به کانال اخبار بپيونديد 👇👇 @akhbarelafoor 👆 با ما همراه باشید
📝 اصطلاحات و گویش و کلمات مختلف در زبان شیرین مازندرانی (به همراه برگردان فارسی) 🗓 زمان ها و اوقات ؛ 🔶 اِسا : حالا ، اکنون 🔷 پینه ماز : عصر 🔶 صِواحی : صبح 🔷 چاشت گِدِر : موقع ناهار 🔶 چاشت : ناهار 🔷 نِماشون : غروب 🔶 شو : شب 🔷 شو نیشت : شب نشینی 🔶 پِر توم نِیهِه : خیلی وقت نیست ✅ حرکات ظاهری بدن : 🔷 کِلِش : سرفه 🔷 اَپچِه : عطسه 🔰 به کانال اخبار بپيونديد 👇👇 @akhbarelafoor 👆 با ما همراه باشید