eitaa logo
اخبار لفور
1.6هزار دنبال‌کننده
16.2هزار عکس
17.2هزار ویدیو
220 فایل
هرچیزی که درباره #لفور بایدبدانید #لفور جایی که بایدرفت ودید اخبار و مطالب ارسالی شما👇 @Ab_Azizi #تبلیغات پذیرفته می‌شود👆 کانال ایتا @akhbarelafoor گروه ایتا eitaa.com/joinchat/131203086C0505ea2121 کانال تلگرام t.me/akhbarelafoor
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5893199501006473202.mp3
12.31M
🎼 تصنیف زیبای " ببوگل (پدر) " 🎤 خواننده : اکبررستگار ✍ شاعر : کاظم صداقتی بورخانی 🎹 تنظیم : محمد زمان اسماعیلی آلبوم: ته خاطری 🔰 به کانال اخبار بپيونديد 👇👇 @akhbarelafoor 👆 با ما همراه باشید
اخبار لفور
🎼 تصنیف زیبای " ببوگل (پدر) " 🎤 خواننده : اکبررستگار ✍ شاعر : کاظم صداقتی بورخانی 🎹 تنظیم : محمد
🔶 کیست ؟ 🔷 جناب اکبر رستگار قطعه‌ای دارد بنام "ببوگل" که اکثر مخاطبان موسیقی تبری این قطعه را گوش داده‌اند و با این قطعه خاطرات خوبی برایشان شکل گرفته‌ است و مخاطب موسیقی باید بداند قطعه‌ای که گوش می‌دهد خالق آن کلام کیست. ✍ شاعر این قطعه جناب کاظم صداقتی‌ بورخانی می‌باشد، جناب صداقتی این شعر را برای پدر نوشته است، و ببوگل یعنی پدر. اما پدری که در این شعر حضور دارد پدری است که در ابتدای شعر در آخر فصل ییلاق (په کو) چشم به راه نشسته و چشم دوخته به "اَرسوک‌سی ( راه ورودی روستای لاکوم) برای آمدن فرزندش. اینجا دیگر نمی‌توان ورود کرد به احساسات شاعر،زیرا شاعر  در خاطراتی زندگی می‌کند که فقط بازتابش را ما می‌خوانیم و می‌شود اینگونه توصیف کرد ( تو را سنگ و کوه و گل و خار می‌شناسند، تو را ملج‌ها و نمدارها می‌شناسند، تو را دشت و زمین،حوضچه‌ها،برکه‌ها و ستاره‌های شب تار  می‌شناسند،به نگرانی و مهربانی) و در ادامه می‌خواهیم ببوگل را بیشتر معرفی کنیم، ببوگل گالش بود،و پسرش کاظم در زندگی بسیار از او درباره جنگل و مهر و آیین اجدادی آموخت و لمس کرد ،شاید اینگونه می‌توان گفت که از نگاه پدر به درختان و زمین و دشت انگار سخنانی که در دل جاری بود و به زبان نمی‌آمد را پسر درک و به شعر خلق کرد. (تروک بوسندی تن داشتی همیشه، تا من سر دارم و سامون و ریشه) و می‌رسیم به قسمتی که شاید آمیخته با اشک و ناله است برای پدر و می‌گوید با تمام سختی‌هایی که در زندگی کشیدی دلت برای دل غم دار من غمگین‌تر می‌شد و برای اینکه از چشمان من اشک نبارد عمر و سلامتی‌ات را برایم سوزاندی تا من سرافراز باشم و بدانم کیستم و با تمام این‌ محبت‌ها حالا در آخر فصل زندگی‌ات که خانه نشین شده‌ای چشم  دوخته‌ای به راه و به انتظار آمدنم نشسته‌ای و من می‌آمدم و برایت مثنوی‌ها می‌سرودم... و امروز هر نقطه از کوه و جنگل را که گذر میکنم صدای "اویای" تو را می‌شنوم و از کنار ایوان خانه‌ که رد میشوم تو را می‌بینم با آن چشمان پر از عشق و نگرانی‌ات و بارها بر "چهارسنگ منزل سر" متروکه‌مان  نشسته‌ام و بغضی به وسعت دلت از چشمانم جاری شد. در پایان... این قطعه موسیقی به اندازه‌ای قوی و پر از احساس بود که هر تبری زبانی که حتی تجربه زندگی در کوه و جنگل را ندارد یا ببوگل را نمی‌شناسد با آن عمیقا ارتباط برقرار کرده است زیرا همه‌ ما پدری سختی کشیده داشته‌ایم. و باید هم از شاعر و هم خواننده این قطعه سپاسگزار باشیم که برایمان اینگونه اثری جاویدان خلق کردند که هزار زبان آن را در دل خود برای مقام پدر زمزمه می‌کنند. 🖋 بلال اصغری 🔰 به کانال اخبار بپيونديد 👇👇 @akhbarelafoor 👆 با ما همراه باشید