اخبار لفور
🔷 شعرخوانی دکتر برزگرنژاد از اصطلاحات و واژگان های زبان مازندرانی 🔰 به کانال اخبار #لفور بپيونديد
✳️ شعر : دکتر ایوب برزگرنژاد
✴️ برگردان به تبری : نجما نجار
🔶 معنی واژههای شعر به گویش مردم هزار جریب ترجمه شده است. دکتر برزگرنژاد اهل روستای سفیدکوه هزارجریب و خانم نجار اهل روستای لِند هزارجریب هستند.
هوکا: کج بیل
واش وِرین: داس
لَم چوقا: بالاپوش نمدی چوپانی
گِرماس پِلا: مخلوطی از برنج گرم دم کشیده، ماستسَر و شیر.
چیندکا: جوجه مرغ
وِشنا: گرسنه
گُرس پِلا: پلوی ارزن که غذای مردم فقیر بود
خمیر طِلا: نوعی شیرینی خانگی که با آرد و شکر، دوشاب خرمالوی وحشی در هزارجریب پخته می شود.
کَچه و کِترا: قاشق چوبی و کفگیر بزرگ
شوپه: نگهبانی، شب پایی در مزرعه برای محصولاتی مانند برنج، گندم و..
تِرسِکا: گاو ماده که هنوز مادر نشده.
بِشور بِپوشلا: پارچهای که در گذشته با آن لباس میدوختند و پس از شستن بلافاصله خشک میشد.
للَه وا: نی چوپانی مازندران
طالبا: نام یکی از مقامهای موسیقی مازندران
وَره: بره گوسفند
پئیزکا: برهای که در پاییز به دنیا بیاید
دره دوکا: چاله چوله (هَند یا هَندِلوم)
چپ چِپا: نوعی گل خودرو که در بهار میروید
زردِکیجا: نوعی قارچ وحشی خوراکی
اِنار شیش: ترکهای با چوب انار برای تنبیه کودکان در مکتب خانه های قدیم
یک لاقِوا: کنایه از آدم فقیر و تهیدست
اِجار - پاها: چوبی کلفت (پایه) و شاخههای نازک بلند که برای پرچیم (چپر) کردن استفاده میشود.
جوندِکا: گاو نر قوی، معمولا سه سال بیشتر سن و کوهانی بزرگ دارد
کَئیپِلا: برنج با کدو که پلوی سنتی مردم مازندران است.
وِشا: نوعی بید که الیاف پشمی را می خورد و ریز میکند.
چِراغ موشی - لَمپا: نوعی چراغ نفتسوز قدیمی.
اِسپِه حِلوا: نوعی حلوای خانگی و هزارجریبی
انجیر پََجِ ماه: نیمه دوم مرداد ماه و نیمه اول شهریور که انجیر میرسد.
ترنه چِِلِه صَنوبَر: ساقه تازه درخت صنوبر (کنایه از جوانی و قد رشید و رعنا)
کَمِر دِلا: کمر دولا، خمیده، پیر و ناتوانی که دولا دولا راه میرود.
دسر کوتِن - نِقاره: از سازهای کوبهای در موسیقی مازندران
سِرنا: از سازهای بادی باستانی ایران که از چوب ساخته میشود
لو: پاس سگ
جابَککا: بازی قایم باشک
سِه کال (کال سِه): سیب کال
تِلا - تیلا: چوبی با سر خمیده که با آن شاخه درخت را پایین میآورند تا میوه را راحتتر بچینند. چوبدستی چوپان.
پَتِک: تختههای نازک در ساخت خانه که زیر حلب برای میخزدن کاربرد دارد.
هِلا: چوبیهایی که زیر پوشش سقف خانه و نپارهای قدیمی استفاده میشد.
تِرش پِلی دو وا: آش ترش و آش دوغ
هَلی زِلکا: آلوچه وحشی که سبز و کال باشد
گوزَنگو: سوسک سرگین غلتان
بَکّا: حشرهای سیاه رنگ از خانواده سوسک
اِشکارگو: گوزن
تیکا: پرنده توکا
گننا: مادربزرگ
بِوا نِنا: پدر مادر
کِل: شخم زدن زمین
جِفت و وِرزا: ابزار چوبی که روی گردن گاونر قرار داشت و به ازال متصل بود.
وِرزا: گاو نری که زمین را شخم میزد
کَلیکا: روزنه کوچکی که روی دیوار خانههای قدیمی روستایی قرار داشت و نور وارد خانه میشد.
کِفا: دویدن به حالت تند دنبال چیزی
شوکا سیب: صدای مخصوص شوکا برای پیدا کردن شوکاهای دیگر در جنگل
کارما: مخفیگاه ساخته شده با چوب و برگ و در جهت مخالف باد برای استتار و شکار حیوانات
لِسه: مکان خوردن نمک دامها در ییلاق، نِمک لسه
نوکّا: آبشخور چوبی استوانهای شکل برای دام که به آن نو هم میگویند.
پِرچیم: چپر، پرچین
گِردِنا: قطعه چوبی که در دستگاه کرچال قرار میگیرد
اوِلتا: نخی که چوب زیر گردن ورزا را بهم وصل میکند.
کوله: چیدن چند دسته گندم یا جو روی هم.
کوپا: دستههای ساقه درو شده جو و گندم و برنج که در یکجا جمع و بصورت دایره و مخروطی شکل روی هم چیده شود.
اسکِلیم تَلی: تیغ درخت سیاه تَلی یا سیاه تَلو
اشکنی: سبزی خوراکی خودرو
تِلپا: سبزی آشی خودرو
مِرقی: قارچ وحشی خوراکی
مَرکلا: قارچ سمی
سیئو کِلش: بیماری سیاه سرفه
شِلا: دندان نیش حیوانات درنده
سِه پِتکا: سیب پخته و له شده برای پختن ترشی سیب
رونِکی: بندی چرمی که پالان اسب را از قسمت دم نگه میدارد.
قَمتِر: قطعهای فلزی که در دهان اسب قرار میگیرد و با ریسمان در دست سوارکار برای کنترل سرعت اسب کاربرد دارد.
کَشی: نوار پشمی یا چرمی برای بستن بار بر روی اسب و الاغ و قاطر.
دِنگِلا یا دِنگاله: ابزار چوبی به شکل عدد هفت بزرگ که بر پشت پالان اسب قرار گذاشته و هیزم در آن قرار میگیرد.
شِبِره، شِوره: شبنم. به کفشهای چرمی براق و نیمهبراق نیز شِورهکوش میگفتند.
#شعر
#دکتر_برزگرنژاد
#برگردان_شعر
#تبری
#نجما_نجار
🔰 به کانال اخبار #لفور بپيونديد 👇👇
@akhbarelafoor
👆 با ما همراه باشید