اخبار لفور
🏴🏴🏴🏴🏴🏴 إِنَّا لله و إِنّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ بقا مختص ذات اقدس الهی است . با نهایت تأثر و تالم درگ
🏴 روضه در عزای پدر :
امروز به یاد دخترای...این بابا
بسوز برای رقیه سه ساله حسین
برای یتیم باید خیلی گریه کنی خیلی زار بزنی
عزیزان شما خیلی دلخوشی ها دارین
اگر چه بابا از دست دادین اما کسی به شما بی احترامی نکرد
همه ی مردم اومدن به شما تسلیت گفتن
لحظه ای که پشت سر تابوت بابا میرفتی
پاهات رمق نداشت این خواهرا این مادرا
زیر بغلاتونو گرفتن شما رو تسلیت دادن
کسی شما رو تازیانه نزد
اما بمیرم برا سه ساله ی امام حسین ع
یه دختر بگه بابا اما سر بریده ی باباشو ببینه
آی مردم مگه قرآن سفارش بچه یتیمو نکرده
شما بگین مگه بچه یتیم رو سنگش میزنن
پس چرا رقیه ی سه ساله رو سنگش میزدن
دیدین یه دختر که باباش سفر میره یا فرزند شهید این عزیزان که بابا ندارن بعضی صبحها که پامیشن میگن مادر دیشب خواب بابا رو دیدم
آخ بمیرم رقیه هم سر رو خاک خرابه گذاشت
وقتی از خواب بیدار شد ظاهرا خواب باباشو دیده بود
دلش بهونه ی بابا گرفته اما سر بریده ی بابا رو براش آوردن
صدا زد عمه جان کمک کن تا که بردارم
سر بابام از روی زمبن
عمه جون دیگه دست و پام رمق نداره
آخ بمیرم سروگرفت رو سینه گذاشت
باهاش درد دل میکنه
بابا ی خوبم بابای مهربونم آخ کی رگهای گردنت رو بریده بابا بابا
خویی بابا بابا کی پیشونیتو شکسته بابا بابا
بابا چرا چند شب(وقته) خبر از بچه هات نگرفتی بابا..
عجب رسمیه. .....
مرگ بابا کمتر از آه دل یعقوب نیست
او پسر گم کرده بود و ما پدر گم کرده ایم
ای چراغ زندگانی ای پدر یادت بخیر
ای بهار جاودانی ای پدر یادت بخیر
روح پاکت ای پدر با امیرالمؤمنین محشور باد
خانه ی قبرت ز الطاف خدا پر نور باد
عزیزان ( مرحوم ....) شما هم داغ بابا دیدین اما بگین ببینم برای آخرین بار کجا بابارو دیدین
آخرین بار کجا با بابا وداع کردین
قربون بچه های حسین برم وقتی آقا برای آخرین بار اومد تو خیمه ها خداحافظیشو کرد
اومد سوار بر ذوالجناح شد هر چه کرد دید اسب حرکت نمی کنه چته ذوالجناح چرا حرکت نمی کنی
یه وقتی اسب آقا با سر اشاره ای به پایین کرد یعنی آقا یکی دست و پای منو گرفته
تا آقا نگاه کرد دید سکینه دختر نازدانه اش است
آخه مردم دختر خیلی باباییه
همه عالم میدونن که دخترا بابا ییند
بابا نیاد نمی خوابند منتظر لالائیند
گفت باباجون نمیزارم بری بابا
بابا بیا برای آخرین بار منو رو زانوت بنشون بابا
دست نوازش به سرم بکش بابا
آخه امروز یه جور دیگه خداحافظی میکنی بابا
گذشت ماجرا
رقیه ،خواهرا ،عمه ها ،هم نشسته بودن
یه وقتی صدای ذوالجناح بابا رو شنیدن
همه به خبال این که باباشون اومده
از خیمه بیرون اومدن آخ بمیرم
خدا امید هیچ کسی رو ناامید نکنه
همچین که اومد دید اسب بابا اومده اما بابا نیومده یال اسب بابا خونیه
ای وای ای وای...
بی مهر رخت روز مرا نور نمانده است
وز عمر مرا جز شب دیجور نمانده است
هنگام وداع تو ز بس که گریه کردم
دور از رخ تو چشم مرا نور نمانده است
#روضه_پدر
🔰 به کانال اخبار #لفور بپیوندید 👇👇👇
@akhbarelafoor
👆 با ما همراه باشید