📗 #داستان_آموزنده :
👈 #مدح_حضرت_امام_سجاد_توسط_فرزدق :
فرزدق که شاعر دلباخته اهل بیت علیهم السلام بود، وقتی کبر و غرور هشام بن عبدالملک را در جوار خانه کعبه دید; با سرودن آن قصیده مشهور خویش: چنین به معرفی امام پرداخت:
هذا الذی تعرف البطحاء وطاته
والبیت یعرفه والحل والحرم
🔷«عبدالرحمن جامی » شاعر شیرین سخن پارسی گوی اهل سنت قصیده فرزدق را چنین زیبا به نظم آورده است:
آنکس است اینکه مکه و بطحا
زمزم و بوقبیس و خیف و منی
حرم و حل و بیت و رکن و حطیم
ناودان و مقام ابراهیم
مروه، مسعی، صفا، حجر، عرفات
طیبه و کوفه، کربلا و فرات
هریک آمد به قدر او عارف
بر علو مقام او واقف
قرة العین سیدالشهداست
زهره شاخ دوحه زهراست
میوه باغ احمد مختار
لاله داغ حیدر کرار
چون کند جای در میان قریش
رود از فخر بر زبان قریش
که بدین سرور ستوده شیم
به نهایت رسیده فضل و کرم
ذروه عزت است منزل او
حامل دولت است محمل او
از چنین عز و دولت باهر
هم عرب، هم عجم، بود قاصر
جد او را به مسند تمکین
خاتم الانبیاست نقش نگین
از حیا نایدش پسندیده
که گشاید به روی کس دیده
حب ایشان دلیل صدق و وفاق
بغض ایشان نشان کفر و نفاق
گر بپرسند ز آسمان بالفرض
سائلی من خیار اهل الارض؟
به زبان کواکب و انجم
هیچ لفظی نیاید الا «هم »
ذکرشان سابق است بر افواه
بر همه خلق، بعد ذکرالله
🔹هشام بن عبدالملک که آبروی خود را بر باد رفته دید، بسیار غضبناک شد و دستور داد فرزدق را به زندان اندازند و مستمری او را از بیت المال قطع کنند
🔸هنگامی که فداکاری و دفاع جانانه فرزدق و نیز زندانی شدن و قطع مستمری او به گوش امام زین العابدین علیه السلام رسید، دوازده هزار درهم برای او فرستاد،
ولی فرزدق قبول نکرد و گفت:
«این اشعار را به خاطر صله و جایزه نسرودم، بلکه این اشعار ذخیره آخرت من است .»
امام علیه السلام نیز در پاسخ وی بیانی دارد که شاعر شیرین سخنی چنین به نظم کشیده است:
گفت: ما اهل بیت احسانیم
آنچه دادیم باز نستانیم
ابر جودیم بر نشیب و فراز
قطره از ما، به ما نگردد باز
آفتابیم بر سپهر علا
نفتد عکس ما دگر بر ما
چون فرزدق به آن وقار و کرم
گشت بینا قبول کرد درم .
📒الارشاد، ج 2، ص 150 و 151
#شهادت_امام_سجاد
#محرم
🔰 به کانال اخبار #لفور بپيونديد 👇👇
@akhbarelafoor
👆 با ما همراه باشید