📝 شعر طنز مازندرانی "هم قسم " :
👈 تقدیم به همه آنهایی که با لبخند صورتشان را زیباتر میکنند .
یک روزی رفته بودم پشت خنه
تا ببینم کرک ما کرد مرغنه
همینطور راه میرفتم دیفاره په
اتا چیز مرا غلیز داد یک دفه
سر ره ول کردم دیدم روی بنه
یک لیسک بود قد یک غاز مرغنه
گفتم ای لیسک چه مِس مِس میکنی
گفت تو چرا خی واری فِس میکنی
گفتم ای لیسک ته دوندی من کیمه
گفت شه شاخ ره میزنم ته بِتِیمه
همینطی که إما داشتمی دعوا
اتا کنگلی اومد توی هوا
گفتمش وز وز نکن ای کنگلی
تو فک هکردی مرا نمیشه حالی
اومدی پشت خونه ما تو کردی کلی
الان آتیش میزنم من این کلی یاکنگلی
گفت ای هادی کلی ام را آتیش نزن
گفتمش پس تو هم مه ره نیش نزن
همونجه من و لیسک و کنگلی
گت قسم خوردیم به سبز انجیلی
که دیگه لیسک مه سر راه نیاد
یا وه ره لگد کردم نکشه داد
کنگلی هم گفت قسم به انجیلی
که دیگه ته چاچ بن نهیرم کلی
خلاصه إما سه تا شدیم رفق
خدا بگیرد امه دشمن هق
✍ شاعر : هادی اکبری وسطی کلایی
#شعرطنزمازندرانی
#کنگلی #لیسِک
🔰 به کانال اخبار #لفور بپيونديد 👇👇
@akhbarelafoor
👆 با ما همراه باشید