eitaa logo
آخرت زیبا
1.3هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
2.2هزار ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️ درویشی با شاگرد خود دو روز بود که در خانه گرسنه بودند. شاگرد شبی زاری کرد و درویش گفت: «صبور باش، فردا خداوند غذای چربی روزی ما خواهد کرد.» فردا صبح به رفتند. بازرگانی دیدند که در کاسه‌هایی عسل و بادام ریخته و به درویش‌های مسجد می‌داد. به هر یک از آنها هم کاسه‌ای داد. درویش از بازرگان پرسید: «این هدیه‌ها برای چیست؟» بازرگان گفت: «هفت روز پیش مال‌التجاره عظیم و پرسودی از هندوستان در دریا می‌آوردم. به ناگاه طوفان عظیمی برخواست و ترسیدم. بادبان‌ها کم بود بشکند و خودم با ثروتم طعمه ماهی‌های دریا شویم. دست به دعا برداشته از خدا خواستم باد را فرو نشاند تا من به سلامت به ساحل برسم و صد درویش را غذایی شاهانه بدهم. دعای من مستجاب شد و باد خاموش شد و این آن روز طوفانی است. ☀️درویش رو به شاگرد خود کرد و گفت: «ای پسر! یقین کن خداوند اگر بخواهد شکم من و تو را سیر کند، طوفانی چنین می‌فرستد بعد فرو می‌نشاند تا ما را شکم سیر کند. بدان برای او روزی رساندن سخت نیست.» @akherate_ziba🙌🙌
📝 🌹 ( این نامه هم اکنون در نگهداری میشود)👇 👈این ماجرای واقعی در مورد شخصی به نام است که در زمان ،دانش اموزی در مدرسه ی مروی تهران بود و بسیار بسیار آدم فقیری بود. 👈یک روز نظرعلی به ذهنش میرسد که برای خدا نامه ای بنویسد. نامه ی او در موزه ی گلستان تهران تحت عنوان "نامه ای به خدا" نگهداری میشود.👌 مضمون این نامه : بسم الله الرحمن الرحیم خدمت جناب خدا ! سلام علیکم ، اینجانب بنده ی شما هستم. از آن جا که شما در قران فرموده اید : "و ما من دابه فی الارض الا علی الله رزقها" «هیچ موجود زنده ای نیست الا اینکه روزی او بر عهده ی من است.» من هم ای هستم از جنبندگان شما روی زمین. در جای دیگر از قران فرموده اید : "ان الله لا یخلف المیعاد" مسلما خدا نمیکند. بنابراین اینجانب به چیزهای زیر نیاز دارم : ۱ - همسری زیبا و ۲ - خانه ای وسیع ۳ - یک خادم ۴ - یک کالسکه و سورچی ۵ - یک باغ ۶ - مقداری پول برای تجارت ۷ - لطفا بعد از هماهنگی به من اطلاع دهید. مدرسه مروی-حجره ی شماره ی ۱۶- نظرعلی طالقانی نظرعلی بعد از نوشتن نامه با خودش فکر کرد که نامه را کجا بگذارم؟ میگوید، خانه ی خداست. پس بهتره بگذارمش توی مسجد. می رود به مسجد در بازار تهران(مسجد آن زمان) نامه را در پشت بام مسجد در جایی قایم میکنه و با خودش میگه: حتما خدا پیداش میکنه! او نامه را پنجشنبه در پشت بام مسجد میگذاره. ناصرالدین شاه با درباری ها میخواسته به شکار بره کاروان او از جلوی مسجد میگذشته،😊 از آن جا که(به قول ) "نقش هستی نقشی از ایوان ماست آب و باد وخاک سرگردان ماست" ناگهان به اذن خدا یک بادتندی شروع به وزیدن میکنه نامه ی نظرعلی را از پشت بام روی پای ناصرالدین شاه می اندازه و ناصرالدین شاه نامه را میخواند و دستور میدهد که کاروان به کاخ برگردد.👌 او یک پیک به مدرسه ی مروی میفرستد، و نظرعلی را به کاخ فرا میخواند. وقتی نظرعلی را به کاخ آوردند دستور میدهد همه وزرایش جمع شوند و میگوید: نامه ای که برای خدا نوشته بودید ،ایشان به ما فرمودند پس ما باید انجامش دهیم. و دستور میدهد همهٔ خواسته های یک به یک اجراء شود. این نامه الآن در موزه گلستان موجود است و نگهداری میشود.☺️👌 👈این مطلب را میتوان درس واقعی نامید. یادت باشه وقتی میخوای پیش خدا بری فقط باید صفای دل داشته باشی😍👌 @akherate_ziba🙌🙌
⭕️ که پنج نفر را می خورد ✍ (ص) فرمودند: در روز قیامت، از داخل جهنم عقربی خارج می شود که سر آن عقرب در آسمان هفتم است و دُمش در ته زمین و دهانش هم از تا است. آن عقرب مےگوید : «أَینَ مَن حارَبَ اللهَ و رَسُولَه؟» آنهایی که با خدا و پیامبر خدا داشتند کجا هستند؟😏😏 ❇️ فرود می آید و می پرسد: «چه کسانی را می خواهی؟ مقصودت از کسانی که با خدا و پیامبر خدا در جنگ بودند چه کسانی است؟» عقرب می گوید: آنها پنج نفرند و من می خواهم آنها را ببلعم: 1⃣ اول تارِکُ الصَّلوة:  آن کسی که بی از دنیا رفته است، مخصوصاً اگر هم بوده و نماز را قبول نداشته که دیگر هیچ! این عقرب می گوید من ارادۀ تارک الصلوة را دارم. او با خدا و پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در جنگ بوده است.😱 2⃣ دوم مانِعُ الزَّکاة:  کشاورزی که گندم داشته اما را نمی داده،گاو و گوسفندش در بوده زکات نمی داده، به میزان بیست داشته زکاتش را نمی داده، این عقرب می گوید: من به دنبال کسانی هستم که در دنیا زکات نمی دادند.😳 3⃣ سوم آکِلُ الرِّبا: کسانی که می خوردند. در زمان ما هستند کسانی که پول می دهند و نزولش را سر ماه می گیرند. چه قدر گناه دارد.😱 4⃣‌ چهارم شارِبِ الخَمر: کسانی که می خورند، چهارمین گروهی هستند که آن عقرب به دنبالشان هست.😱 5⃣ پنجم قَومٌ یُحَدِّثُونَ فِی المَسجِدِ حَدیثَ الدُّنیا: مردمی که در می نشینند و به جای اینکه کنند، درس بخوانند، دعا بخوانند، حرف آخرت و و قرآن و مفاتیح بزنند، از دنیا صحبت می کنند: امروز دلار چند بود؟ طلا مظنه اش چه قدر بود؟😒 شنیده ام بالا رفته؟! این حرف ها جایش در مسجد نیست. آن عقرب به دنبال کسانی است که در مسجد از دنیا حرف بزنند.😱 @akherate_ziba🙌🙌
༻🌸༺ 🔷🔹ســــه‌ دستـــه‌ شڪایت‌ ڪننده‌ در 🔹🔷 🌷قال الصادق علیه السلام: سه چیز نزد خدا شکایت می کنند: ۱)👈🏻 ویرانه ای که مردم در آن نماز نمی گذارند؛ ۲)👈🏻 که درمیان مردم نادان قرار دارد؛ ۳)👈🏻 که برای زیبایی  در منزل گذاشته شده که گرد و خاک روی آن نشسته است و کسی آن را نمی خواند. ─═🍃🌸🍃═─ 📚، ج۱ ، ص۱۴۲ @akherate_ziba🍃🤲🍃
🔴 را دیدم! ✍ در است که در سال قحطی، در مسجدی واعظی روی منبر بود و می‌گفت: کسی که بخواهد صدقه بدهد هفتاد شیطان به دستش می چسبند و نمی گذارند، صدقه بدهد. پای منبر این سخنان را شنید تعجّب کنان به رفقایش گفت: صدقه دادن که این چیزها را ندارد، اینک من مقداری گندم در خانه دارم، می روم و برای فقرا به خواهم آورد و از جایش حرکت کرد. وقتی که به خانه رسید و زنش از قصدش آگاه شد. شروع به سرزنش او کرد که در این سال قحطی رعایت زن و بچّه و خودت را نمی کنی؟ شاید قحطی طولانی شد، آن وقت ما از گرسنگی بمیریم و… خلاصه به قدری او را کرد که آن مرد مؤمن دست خالی به مسجد نزد رفقا برگشت. از او پرسیدند چه شد؟ هفتاد شیطانی که به دستت چسبیدند، را دیدی؟ پاسخ داد: من شیطان ها را ندیدم لکن مادرشیطان را دیدم که نگذاشت. انسان می خواهد در برابر شیاطین کند اما شیطان به زبان زن یا رفیق و… مصلحت بینی می کند و نمی گذارد.😱 📚 ص۱۵۵ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌@akherate_ziba🍃🤲🍃