هدایت شده از 💠 اخـلاق الـهـی 💠
❄️ ذکر زیبای روز سهشنبه ❄️
صد مرتبه
💞💞 یـا أَرحـمَ الـرّاحـمیـن 💞💞
💚 ای مهربانترین مهربانان 💚
✨کانال اخلاق الهی ✨
💟 @akhlagh_elahi
#حدیث_روز
✨امام باقر (عليه السلام):
نيكى و صدقه دادن پنهانى، فقر را از بين مىبرند، عمر را زياد و هفتاد مرگِ بد و ناگوار را دفع مىكنند.
📚 ميزان الحكمه ج۱، ص۵۳۳
✨کانال اخلاق الهی ✨
💟 @akhlagh_elahi
9.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱 ذکری برای درمان درماندگی و ناتوانی در دنیا و آخرت
🎙 حجتالاسلام دکتر رفیعی
✨کانال اخلاق الهی ✨
💟 @akhlagh_elahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 چگونه غمخوار #امام_زمان باشیم؟
🎙 استاد شجاعی
#سهشنبههای_مهدوی 💚
✨کانال اخلاق الهی ✨
💟 @akhlagh_elahi
CQACAgQAAx0CVc35HwABAQABW2Yiqz_aYmS3CtGG95YBpZlNag6AAAK4FwACyZQQUU9_G8qAPicFNAQ.mp3
5.18M
💠 جوانی که امام زمان علیهالسلام هفت روز مهمان خانهاش شد! 💠
📚 النجم الثاقب، ج۲، ص۷۹۱.
#اللھمعــــجلݪوݪیــــڪاݪفــــࢪج
✨کانال اخلاق الهی ✨
💟 @akhlagh_elahi
#حدیث_روز
✨ امیرالمومنین علی علیه السلام:
بزرگترین نادانی این است که آنچه را برای تو نمیماند و تو برای آن نمیمانی، زیاد جمع کنی.
📚 غرر الحکم: ۴۵۷۶
✨کانال اخلاق الهی ✨
💟 @akhlagh_elahi
#چراغ_هدایت
💠 آشنایی با عارف و فقیه بزرگ شیعه ملا حسینقلی همدانی
«ملا حسینقلی همدانی» (۱۲۳۹-۱۳۱۱ ق)، از عرفا و فقهای بزرگ شیعه در قرن سیزدهم و چهاردهم قمری و از شاگردان شیخ مرتضی انصاری و ملا هادی سبزواری بود. او به توصیه استاد دیگرش سید علی شوشتری، محور اصلی فعالیتهای خود را بر ایجاد مکتب اخلاق و عرفان قرار داد و عرفای بزرگی چون شیخ محمد بهاری، میرزا جواد آقا ملکی تبریزی و سید احمد کربلایی را تربیت نمود.
ملاحسینقلی همدانی در سال ۱۲۳۹ ه.ق در روستای «شوَند درگزین» از توابع همدان دیده به جهان گشود. نسب آخوند همدانی به جابر بن عبدالله انصاری، صحابی مشهور پیامبر اسلام (ص) میرسد.
در کتاب «بزرگان و سخن سرایان همدان» آمده است: در زادگاه وی، شوَند درگزین جمع زیادی از نوادگان جابر زندگی میکنند. نزد آنان جامهای از حضرت امام علی علیه السلام است. هرگاه مرض طاعون در آن منطقه و روستاهای اطراف پیدا میشده آن جامه را در آبی شستشو میدادند و به عنوان تبرک از آن آب مینوشیدند... کسانی که از آن آب مینوشیدند، به طاعون مبتلا نمیشدند. آن گاه که شاه عباس صفوی از این موضوع مطلع گردید، مقداری از این لباس را جهت تبرک از آنان گرفت. این جامهای است که علی علیه السلام آن را به جابر، جد اعلای آخوند همدانی هدیه کرده است.
🔹 تحصیلات و اساتید
آخوند ملا حسینقلی پس از گذراندن دروس ابتدایی، برای ادامه تحصیلات به تهران رفت. وی دروس سطح را در حوزه علمیه تهران آموخته و در مدرسه مروی، در درس آیت الله شیخ عبدالحسین طهرانی (شیخ العراقین) شرکت کرد. بعد از اقامت چند ساله در تهران، عشق و علاقه به حکمت و علوم عقلی او را به شهر سبزوار کشاند و در مکتب فیلسوف بزرگ و پرآوازه ایرانی، ملا هادی سبزواری شرکت کرد و از خرمن پرفیض آن حکیم عارف بهره برد.
آخوند ملا حسینقلی همدانی بعد از کسب علم و معرفت و حکمت از محضر ملا هادی سبزواری، برای ادامه تحصیلات راهی نجف گردید و در حوزه علمیه نجف به حلقه درس شیخ مرتضی انصاری پیوست. او سخنان استاد در درسهای فقه و اصول را به رشته تحریر کشید. آخوند همدانی تا پایان زندگی آن استاد فرزانه، در درس او شرکت میکرد. او در مکتب شیخ انصاری به آن پایه از مقام فقهی رسید که او را از «اکابر فقهاء شیعه» قلمداد کردند.
آخوند ملا حسینقلی همدانی علاوه بر تحصیل فقه و اصول و علوم رایج حوزه، به تهذیب نفس و کسب کمالات معنوی پرداخت و در درس آقا سید علی شوشتری که بزرگترین مربی اخلاق و عرفان آن عصر بود، شرکت کرد. ملا حسینقلی همدانی از همان جلسه اول، مورد عنایت ویژه استاد قرار گرفت و در زمره شاگردان خصوصی آن بزرگوار محسوب شد.
آخوند همدانی در مکتب عرفان سید شوشتری، به مراتب عالی سیر و سلوک معنوی نائل شد. استاد به او علاقه ویژهای داشت. علاقه استاد به او چنان بود که وقتی آخوند در مدرسه سلیمیه به مرض صعب العلاجی دچار میشود، صد تومان به پزشک حاذقی میدهد که او را درمان کند. در آن زمان ثروت کمتر کسی در نجف به صد تومان میرسید.
آخوند همدانی پس از رحلت شیخ انصاری، تصمیم جدی گرفته بود که تدریس خارج فقه و اصول را به صورت گسترده و همگانی آغاز کند و برای همین منظور به تنظیم و تکمیل تقریرات درس شیخ همت گماشت، اما تدبیر الهی سرنوشت دیگری برای او رقم زده بود. زیرا در همان ایام، نامهای از طرف استادش، سید علی شوشتری به او رسید که او را از تدریس فقه و اصول به صورت گسترده و همگانی بازداشت.
استادش به او توصیه نمود که محور اصلی فعالیتهایش را بر ایجاد مکتب اخلاق و عرفان قرار دهد.
بر این اساس، آخوند ملا حسینقلی همدانی توصیه استاد را نصبالعین قرار داد و تربیت نفوس مستعد را آغاز نمود.
او با گردآوردن عالمانی مجاهد و مؤمنان مخلص، مشغول تربیت و تهذیب اخلاق و ریاضت آنان گردید تا آنها را از تنگنای ظلمتکده دنیا به فراخنای عالم قدس الهی بکشاند.
او توانست عارفان بزرگی را پرورش دهد که جزو افتخارات تشیع بشمار میآیند. حوزه پربرکت عارف همدانی که حدود ۳۰ سال دوام یافت، آن چنان پربار بود که امروزه بعد از گذشت یک قرن از رحلت آن عارف کامل، شاهد آثار و برکات معنوی مکتب تربیتی او هستیم.
این عارف بلندهمت با این که بیشترین همت خویش را در زمینه تدریس معارف صرف نمود، ولی از آن جا که یکی از شاگردان ممتاز فقه و اصول درس شیخ مرتضی انصاری بود، از پرداختن به فقه و اصول غفلت نورزید. او صبحگاهان به تدریس اخلاق و عرفان همت گماشته و سپس بر اساس تقریرات درس شیخ انصاری، به تدریس فقه و اصول میپرداخت.
محفل درس او حال و هوای دیگری داشت و فضای آن آکنده از عطر معنوی و روحانیت بود. آن مربی عارف گاهی در اثنای درس از بیم آن که سخنان علمی و لذت تدریس او را از یاد یار و فیض حضور بازدارد و از مبدأ هستی غافل سازد، لحظاتی را به سکوت میگذرانید.
#ادامهدارد...
✨کانال اخلاق الهی ✨
💟 @akhlagh_elahi
به هنگام تدریس، شاگردانش آن چنان تحت تأثیر سخنان او قرار میگرفتند که خویش را از یاد میبردند و ساعتها محو روحانیت کلام استاد میشدند.
علامه طباطبایی نقل میکند: «مرحوم آقا سید علی قاضی میفرمود: در ایام تشرفم به نجف اشرف، روزی در معبری فردی را دیدم که کنترل کافی بر خویش نداشت. از یکی پرسیدم: آیا این مرد اختلال فکر و حواس آرد؟ در پاسخ گفت: خیر، او هم اکنون از جلسه درس اخلاق آخوند ملا حسینقلی همدانی برخاسته است و این از خود بیخودی که در او مشاهده میشود، تأثیر کلام و تصرف روحی آن جناب است».
ملاحسینقلی همدانی نقطۀ عطفی در تاریخ رویکرد معنوی و عرفانی در حوزههای علمیه بود. بدون شک درک محضر حکیم سبزواری، و تبحرش در فقه پس از بهرهمندی از محضر شیخ انصاری، تأثیری بسزا در تعمیق معارف سید علی شوشتری داشته است. او با تسلط برمعارف عقلی و فقاهت، راه استادش (شوشتری) را چنان گسترش داد که پس از او نوعی مکتب تربیتی در نجف شکل گرفت.
شیوۀ سلوک ملاحسینقلی مبتنی بر معرفت نفس، التزام به مراقبه و اهتمام ورزیدن در مراتب چهارگانۀ آن است. بدین ترتیب که در اولین مرحله، سالک باید واجبات شرعی را به جا آورد و از محرّمات بپرهیزد. وی بر این موضوع چندان تأکید داشت که میتوان شاخصترین مؤلفۀ سلوکی وی را حفظ حدود شریعت دانست. از میان چند نامهای که از او در تذکرةالمتقین آمده است، این رویکرد به وضوح دریافت میشود. وی التزام به شرع را در تمام لحظات، تنها راه قرب به حق میدانست و معتقد بود که محبت الهی با ارتکاب به معاصی جمع شدنی نیست و اول و آخر و ظاهر و باطن دین همان ترک معصیت است.
وی در دومین مرحله به سالک توصیه میکند که هر کاری را تنها برای رضای خدا انجام دهد تا این حالت در او ملکه شود. در مرحلۀ سوم باید خدا را پیوسته ناظر برخود بداند و در مرحلۀ چهارم برای آنکه خداوند را حاضر و ناظر در هر لحظه بداند و هر چه غیر حق است را از ذهن دور کند، باید به نفی خواطر بپردازد.
از روشهای نفی خواطر در مکتب تربیتی ملاحسینقلی، ذکر، تلاوت قرآن، عبادت، توسل به معصومین علیهمالاسلام، و البته بهترین و سریعترین روش نفی خواطر، توجه به نفس است، بدین معنا که سالک در شبانه روز نیم ساعت یا بیشتر به نفس و به ارتباط آن با حق توجه کند تا به تدریج خواطر از آن نفی و معرفت نفس حاصل شود...
💠 کمالات معنوی
🔹الف) نفوذ کلام:
بدون تردید، یکی از رمزهای موفقیتهای این فقیه عارف، سرعت تأثیر او در نفوس مستعد است. تأثیر کلام او چنان بود که با یک سخن، مخاطب خویش را تحت تأثیر قرار میداد. علت این نفوذ کلام را میتوان در روح بلند او جستجو کرد. او در پیمودن راه حقیقت و سلوک در طریق الهی، دارای عزمی راسخ و همتی والا بود. به همین جهت، کلام و نگاهش هر شنونده و بینندهای را متأثر میساخت. در این زمینه حکایتهای متعددی نقل شده است که به بعضی از آنها اشاره میکنیم:
🔸 ۱- اسرار حق:
آیت الله نجابت شیرازی در شرح گلشن راز مینویسد: «حاج شیخ علی قمی، که رضوان خدا بر او باد، در مقدس بودن، نمره یک بود و همه در تقدس او متفق الکلمه بودند. آقا شیخ مجتبی لنکرانی یک زمانی برای بنده نقل کرد که شیخ علی قمی با پدر من همدرس بود. آن دو از خوشپوش های حوزه نجف محسوب میشدند. یعنی بهترین لباس ها را این ها میپوشیدند. چون درسشان هم خیلی خوب بود، در حوزه نجف مشارالیه بودند که درس را خوب میفهمند. به هیچ کس هم اعتنایی نمیکردند. یک روز آخوند ملا حسینقلی رضوان الله تعالی علیه در صحن نشسته بود. در این اثنا، آقا شیخ علی قمی از در قبله وارد حرم میشود. چشم مبارک آخوند ملا حسینقلی به او میافتد، شیخ علی بسر میدود تا میآید پهلوی آقا. آخوند ملا حسینقلی یک دقیقه در گوش او صحبت میکند. چه گفت؟ خدا میداند: دیگران هم نفهمیدند. شیخ علی قمی عقب عقب برمیگردد میرود. با فاصله اندکی، تمام لباس هایش را عوض میکند، توی درس هم قفل میزند به دهنش، یعنی این لذت سخن گفتن در درس از سرش پریده بود، لذت لباس های پاک و پاکیزه و گران قیمت از سرش پریده بود، تا آخر عمرش که او را میدیدیم، تمام لباسهایش کرباس بود.
🔸 ۲- اشعار ناقوسیه:
آخوند ملا حسینقلی همدانی در یکی از سفرهای خود، با جمعی از شاگردان به عتبات عالیات میرفت. در بین راه، به قهوه خانهای رسیدند که جمعی از اهل هوی و هوس در آن جا میخواندند و پایکوبی میکردند. آخوند به شاگردانش فرمود: یکی برود و آنان را نهی از منکر کند. بعضی از شاگردان گفتند: اینها به نهی از منکر توجه نخواهند کرد. فرمود: من خودم میروم. وقتی که نزدیک شد، به رئیسشان گفت: اجازه میفرمایید من هم بخوانم، شما بنوازید؟
#ادامهدارد...
✨کانال اخلاق الهی ✨
💟 https://t.me/akhlagh_elahi
💟 اخلاق الهی در ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/1515388948Ce1ae743294
رئیس گفت: مگر شما بلدی بخوانی؟ فرمود: بلی.
گفت: بخوان.
آخوند شروع به خواندن اشعار ناقوسیه حضرت امیرمؤمنان علیه السلام کرد. آن جمع سرمست از لذتهای زودگذر دنیوی، وقتی این اشعار را از زبان کیمیا اثر آن عارف هدایتگر شنیدند به گریه درآمده و به دست ایشان توبه کردند. یکی از شاگردان میگوید: وقتی که ما از آن جا دور میشدیم، هنوز صدای گریه آن ها به گوش میرسید.
🔸۳- مهر خوبان:
عبدفرار، از اراذل و اوباش نجف اشرف بود که مردم او را در ظاهر، احترام میکردند تا از آزار و اذیت او در امان بمانند. این فرد شرور اگر میل به چیزی پیدا میکرد یا دوستدار مالی میشد، کسی نمیتوانست او را از دستیابی به خواستهاش بازدارد. مردم نجف از دست او در آزار بودند. در یکی از شب ها که آخوند ملا حسینقلی همدانی از زیارت حضرت امیرالمومنین علیه السلام بازمیگشت، عبد فرار در مسیر راه او ایستاده بود. عارف همدانی بدون هیچ توجهی از کنار او گذشت. این بیتوجهی آخوند بر عبد فرار سخت گران آمد. از جای خود حرکت کرد تا این شیخ پیر را تنبیه کند. دوید و راه را بر او سد کرد و با لحنی بیادبانه گفت: هی! آشیخ! چرا به من سلام نکردی؟! عارف همدانی ایستاد و گفت: مگر تو کیستی که من باید حتماً به تو سلام میکردم؟ گفت: من عبد فرارم. آخوند ملاحسینقلی به او گفت: عبد فرار! افررتَ من اللهِ ام من رسولهِ؟ تو از خدا فرار کردهای یا از رسول خدا؟ و سپس راهش را گرفت و رفت. فردا صبح، آخوند ملا حسینقلی همدانی درس را تمام کرده، رو به شاگردان نمود و گفت: امروز یکی از بندگان خدا فوت کرده هر کس مایل باشد به تشییع جنازه او برویم. عدهای از شاگردان آخوند به همراه ایشان برای تشییع حرکت کردند. ولی با کمال تعجب دیدند آخوند به خانه عبد فرار رفت. آری او از دنیا رفته بود. عجبا! این همان یاغی معروف است که آخوند از او به عنوان بنده خدا یاد کرد و در تشییع جنازه او حاضر شد؟! به هر حال تشییع جنازه تمام شد. یکی از شاگردان آخوند به نزد همسر عبد فرار رفته و از او سؤال کرد: چطور شد که او فوت کرد؟ همسرش گفت: نمیدانم چه میشد؟ او هر شب دیروقت با حال غیرعادی و از خود بیخود منزل میآمد، ولی دیشب حدود یک ساعت بعد از اذان مغرب و عشا به منزل آمد و در فکر فرورفته بود و تا صبح نخوابید و در حیاط قدم میزند و با خود تکرار میکرد: عبد فرار تو از خدا فرار کردهای یا از رسول خدا؟! و سحر نیز جان سپرد. عدهای از شاگردان آخوند فهمیدند این جمله را آخوند ملا حسینقلی همدانی به او گفته است.
چون از او سؤال کردند، ایشان فرمودند: «من میخواستم او را آدم کنم و این کار را نیز کردم، ولی نتوانستم او را در این دنیا نگه دارم».
🔹 ب) عفو و گذشت:
کرامت نفس و بزرگواری ایشان از جمله خصلتهایی است که در شاگردان و یاران او نفوذ کرده بود. در این مورد، علامه طهرانی از نوه آخوند نقل میکند: «در یکی از سفرهای زیارتی که آخوند با اصحابشان پیاده به کربلا مشرف میشدند، در راه، راهزنان بیابانی اموال ایشان را غارت کرده و هر چه دارند، میربایند. سپس که عارف همدانی را میشناسند، به حضورشان آمده و هر چه ربوده بودند، تقدیم کرده و معذرت میخواهند. آخوند ملا حسینقلی فقط کتابهای وقفی را که ربوده بودند، پس میگیرد و بقیه کتب و اموال را نمیگیرد و میفرماید: «به مجرد سرقت، من ایشان را حلال کردم؛ چو راضی نشدم به واسطه من خداوند کسی را در آتش دوزخ بسوزاند و نمیخواهم به خاطر من لقمه حرام از گلوی کسی پائین برود و موعظه در او بیاثر باشد».
🔹 ج) صبر و بردباری:
آیت الله حسن زاده آملی(ره) میفرماید: «حضرت آیت الله ملا حسینقلی همدانی بعد از ۲۲ سال مجاهده با نفس و صبر و بردباری، نتیجه گرفت و آنها که دیر نتیجه میگیرند، پختهتر میشوند. باید صابر بود و یکی از کمالات آخوند، صابر بودن اوست».
🔹 د) تواضع و فروتنی:
آیت الله آقا سید علی عرب که حدود ۱۱ سال ملازم محضر آخوند ملا حسینقلی همدانی بود، در مورد حالات و کمالات استاد خویش میگوید: «روزی به قصد زیارت ابی عبدالله الحسین علیه السلام، همراه آن بزرگوار وارد حرم مقدس شدیم. آخوند ملا حسینقلی همدانی مشغول نماز زیارت شد. به علت ازدحام جمعیت، بدن آخوند هنگام نماز مقداری تکان میخورد. آن جا آقا شیخی از اهل مازندران بود که آخوند را نمیشناخت، گفت: این آقا چرا موقع نماز طمأنینه لازم را ندارد؟ من در پاسخ گفتم: ایشان پیرمرد است، نماز هم که نماز مستحب است. او قانع نشد و تصمیم داشت مطلب خود را به خود آقای آخوند متذکر شود. رفت خدمت آقا و عرض کرد: آقا! هنگام نماز، بدنتان طمأنینه لازم را نداشت! آخوند متوجه شد که او با زحمت حرف خود را بیان میکند، به او فرمود: «چرا تذکر خود را با مشکل بیان میکنی؟ شما باید به من بگویید:
#ادامهدارد
✨کانال اخلاق الهی ✨
💟 @akhlagh_elahi