eitaa logo
اخلاق رحمانی
170 دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
3.4هزار ویدیو
31 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
اگر ذكر حقيقي باشد موانع و حجابها بين بنده و خدا كنار مي رود و قساوتي در قلب بنده باقي نمي ماند. نه تنها موانع مرتفع مي شود بلكه در عالم ملكوت به روي انسان باز مي شود و باطنا در لطف و رحمت خدا باز مي شود و دريافتهاي من حيث لا يحتسب خواهد داشت . مهم اينست كه در دل بنده حق حضور داشته باشد و تنها لاشه ذكر بر زبان نباشد هر چيزي كه غير حق است مرده است و فقط خدا زنده است و وقتي هر غير حقي در دل ما حضور پيدا كند گويا با مرده انس گرفته ايم . كل شيء هالك الا وجهه همه چيز در حال از بين رفتن است مگر وجه خدا (جلوه تام خدا كه در وجود مقدس معصومين جلوه گر شده است) حكيمي مي گويد : هر چه غير خدا معدوم و نيست است و شما برايش يك وجود مجازي قائل هستيد. اگر كسي واقعا ذاكر باشد عاشق خدا مي شود و نه دنيا مي بيند نه آخرت و ترك كونين مي كند . هر دو عالم را به دشمن ده كه ما را دوست بس اجمالا توصيه شده ذكر بايد در دل زنده باشد دل زنده ، دلي است كه غير خدا در آن نيست خود ذكر موجب زنده دلي است هر چقدر با قلب به خدا توجه مي كنيم نشانه زنده دلي است
عارفي مي گويد: خدا مي فرمايد:وقتي بين بنده ها محبت است ، من عاشق هر دوي آنها هستم يعني خدا محب عاشق و معشوق مي شود زيرا آنان ابتدا به خدا و فرمان او مبني بر عشق ورزي به يكديگر توجه كردند سپس عاشق هم شده اند عاشقم بر همه عالم كه همه عالم از اوست البته درجه محبوبيت مردم نزد خدا متفاوت است زيرا درجه حب بين بنده ها متفاوت است مثلا شدت حب پيامبر(ص) به امت خود بسيار بالاتر از محبت بين من و همسرم است بنابراين خداي سبحان هم بيشترين درجه حب را به پيامبر(ص) دارد . كسي كه محبوب مطلق مي شود ديگر محجوب نيست و به اندازه محبوبيت واصل است و پيامبر(ص) كه بيشترين محبوبيت را دارد ، واصل مطلق است . حال به سوال حضرت موسي از خدا بر مي گرديم كه گفت؟ چه كسي در حمايت تو است روزيكه فقط حمايت تو كارساز است؟ خدا فرمود: كسي كه ذاكر من باشد و همديگر را در راه من دوست داشته باشد موسي مي خواست بفهمد صاحبان وصال چه كساني هستند تا وظيفه اش را بطور كامل انجام دهد لذا خدا فرمود: دو گروه به وصال من مي رسند: ١-كساني كه به من توجه دائم دارند و ذاكر هستند ٢-آنهايي كه در راه من نسبت به يكديگر محبت دارند و نتيجه آنكه آنهايي كه در راه خدا به يكديگر محبت مي كنند در واقع ذاكر خدا هم هستند زيرا وجود هريك براي ديگري حجاب و مانع نيست . پس محب و محبوب يك ويژگي دارند و آن ذاكر بودن كه ثمره اش محبت به يكديگر است. وقتي خدا به ما توجه مي كند ، دوستانش را به ما مي شناساند و ما هم در راه رضايت الهي به دوستان خدا محبت خواهيم داشت لذا اين دوستان حجاب و مانع وصال به حق نمي شوند و كساني هستند كه خدا بواسطه وجودشان از مردم عذاب را بر مي دارد و به مردم مصونيت مي بخشد.
"خوف به جهت قصور انسان و رجاء به جهت فياضيت حضرت حق است" امام خميني در پاسخ كساني كه رجاء را مختص عالم برزخ و قيامت مي دانند ، مي فرمايند: اينكه رجاء را مختص برزخ و قيامت بدانيم با معني رجاء سازگار نيست. ضمنا بحث خوف مختص مقامات متوسطين است و در مورد اولياء اتفاق نمي افتد زيرا خوف اولياء از مشاهده عظمت خداي سبحان است كه احساس مي كنند طاعات آنها در مقابل عظمت بسيار نا چيز است و اين مشاهده عظمت در همه عوالم دنيا و برزخ و قيامت وجود دارد. در قيامت همه از شدت عطمت قائمند گر چه قيام به بندگي نباشد اما در مقابل عطمت خاضع اند و خوف دارند. آيا كساني كه در بهشت برزخي اند باز هم خائفند ؟ امام مي فرمايند: بله در بهشت شهود عظمت وجود دارد پس باز خوف از عظمت حاكم است نه شهود عقاب . فرد بهشتي از اين خوف لذت مي برد چون شهود و عظمت بيشتري را ادراك مي كند . اين خوف در دنيا هم باعث مي شود افراد ذره ايي تخطي نكنند . خوفي كه اولياء ندارند ، خوف از عقاب است چون مي گويند: به تيغم گر زند دستش نگيرم اگر تيرم زند منت پذيرم و از طرفي خوف از عقاب مخصوص مقامات متوسطين است و حال آنكه اولياء در مقامات متعالي تر قرار دارند. بنابراين خوف از عظمت حق جزء فضايل نفسانيه است اما خوف از عذاب حق جزء فضايل نفسانيه نيست . خوف از مشاهده عظمت خدا از جنس كمال است پس در كمّل بيشتر است ، لذا اميرالمومنين اين خوف را بيش از همه داشتند.
امام خميني به روايت زير اشاره مي فرمايند: من اخلص لله اربعين صباحا جرت ينابيع الحكمه من قلبه الي لسانه... اگر كسي چهل صبح خود را براي خداي سبحان خالص كند ، چشمه هاي حكمت خود بخود از دل او بر زبانش جاري مي شود. بنابراين اولين اثر اخلاص، در كلام و زبان انسان ديده مي شود. امام رضا عليه السلام به نقل از مولي اميرالمومنين فرمودند: طوبي لمن اخلص ليله العباده والدعا.... اميرالمومنين هميشه مي فرمودند: خوشا بحال كسي كه بندگي را خالصانه براي خدا انجام مي دهد و درخواستهاي او هم خالصانه است و از خدا غير خدا را طلب نمي كند طبق بيان مولي وقتي كسي مخلص شد در زندگي يك كارفرما دارد و هميشه به او خوش مي گذرد(طوبي) امام خميني مي فرمايند: مرگ بر بنده ايكه خدا را به اسماء و صفات قسم مي دهد اما از خدا شهوات و رذايل حيواني و تسلط بر عباد و رياسات بيهوده و باطل را طلب مي كند . چنين فردي از خدا مي خواهد منيتش ظهور كند و در شهوات كامروا باشد تو را ز كنگره عرش مي زنند صفير/ ندانمت در اين دامگه چه افتاده است/ ادامه روايت: زندگي خوش براي بنده ايكه بندگي خالصانه كرده (نه براي ورود به بهشت و دوري از جهنم) و غير خدا هيچ چيز به چشمش نمي آيد و مشتري امور دنيوي نيست و مقامات اخروي هم نمي خواهد بلكه فقط وصل به خداي سبحان را خواهان است . امام خميني مي فرمايند: قيمت تمام اعمال انسان به اخلاصش است و اگر در قيامت كوهي از اعمال به غباري تبديل شود ، نشانه عدم اخلاص است . امام خميني مجددا تأكيد مي كنند: اخلاص يعني غير خدا را از جايگاه خدا خارج كنيد قلب ما جايگاه خداست و وقتي غير خدا را از آن اخراج كرديد، مخلص شده ايد.
5.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
«وصیتی از پدری پیر که عمری به بطالت گذرانده و توشه‌ای برای زندگی ابدی برنداشته و قدمی خالص برای خداوند منان نگذاشته و از هواهای نفسانی و وساوس شیطانی نجات نیافته، لکن از فضل و کرم خداوند کریم مأیوس نیست و به عفو و عطوفت او دل بسته و همین تنها زاد راه اوست، به فرزندی که از برخوردار است و فرصت برای و در دست دارد...» بخشی از نامه قدس‌سره به سیداحمدآقا رحمه‌الله، اردیبهشت۱۳۶۱🌹🍃🍀🌸🌹🍃🍀🌸🌹🍃🍀🌸🌹🍃🍀🌸🌹🍃🍀🌸🌹🍃🍀🌸 @akhaghrahmany