eitaa logo
نکته های خوب
124 دنبال‌کننده
580 عکس
884 ویدیو
1.1هزار فایل
یا وجیها عندالله اشفع لنا عندالله
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 💠 ادب را از بی ادبان آموختم از لقمان حکیم پرسیدند ادب را از چه کسی آموختی؟ در پاسخ گفت: از بی ادبان. هر چه از ایشان در نظرم ناپسند آمد از انجام آن پرهیز کردم. 🍂نگویند از سر بازیچه حرفی 🍂کزان پندی نگیرد صاحب هوش 🍂و گر صد باب حکمت پیش نادان 🍂بخوانند آیدش بازیچه در گوش 👌آری از سخنی هم که به شوخی و طنز گفته می شود هوشمند اندرزی می آموزد، ولی اگر صد فصل از کتاب را برای نادان بخوانی، همه را بیهوده می پندارد. 📗 ✍ محمد محمدی اشتهاردی یا مهدی ادرکنی: ✅ کانال نکته های خوب https://t.me/joinchat/AAAAAD6-XqFRfH2MhUjA3g
💠 زورمندی مکن بر اهل زمین در زمان های قديم، حاکم ظالمی بود که هيزم کارگرهای فقير را به بهای اندک می خريد و آن را به قيمت زياد به ثروتمندان می فروخت. صاحبدلی از نزديک او عبور کرد و به او گفت: 🍂ماری تو که هر که بينی بزنی 🍂يا بوم که هر کجا نشينی بکنی 🍂زورت ار پيش می رود با ما 🍂با خداوند غيب دان نرود 🍂زورمندی مکن بر اهل زمين 🍂تا دعايی بر آسمان برود حاکم ظالم از نصيحت آن صاحبدل، رنجيده خاطر شد و چهره در هم کشيد و به او بی اعتنايی کرد، تا اينکه يک شب آتش آشپزخانه به انبار هيزم افتاد و همه دارايی او سوخت و به خاکستر مبدل شد. از قضای روزگار، همان صاحبدل یک روز از نزد آن حاکم عبور می کرد، شنيد حاکم می گويد: نمی دانم اين آتش از کجا به سرای من افتاد؟ به او گفت: اين آتش از دل فقيران به سرای تو افتاد.يعنی آه دل تهيدستان رنج ديده، خرمن هستی تو را بر باد داد. 📗 ✍ محمد محمدی اشتهاردی ✅ کانال نکته های خوب https://t.me/joinchat/AAAAAD6-XqFRfH2MhUjA3g
💠 خوش بینی و ترک تجسس یکی از بزرگان از پارسایی پرسید: نظر تو در مورد فلان عابد چیست که مردم درباره او سخنها می گویند و در غیاب او از او عیبجویی می کنند؟ پارسا گفت: در ظاهر او عیبی نمی بینم و در مورد باطنش نیز آگاهی ندارم. 🍂هر که را، جامه پارسا بینی 🍂پارسا دان و نیک مرد انگار 🍂ور ندانی که در نهادنش چیست 🍂محتسب را درون خانه چکار؟ 📗 ✍ محمد محمدی اشتهاردی ✅ کانال نکته های خوب https://t.me/joinchat/AAAAAD6-XqFRfH2MhUjA3g
💠 عطایش را به لقایش بخشیدم یکی از پارسایان بشدت نیازمند و تهیدست شد، شخصی به او گفت: فلان کس ثروت بی اندازه دارد، اگر او به نیازمندی تو آگاه شود، بی درنگ در رفع نیازمندیت بکوشد. پارسا گفت: مرا نزد او ببر، آن شخص گفت: با کمال منت و خشنودی تو را نزد او می برم. سپس دست پارسا را گرفت و با هم نزد آن ثروتمند رفتند، هنگامی که پارسا به مجلس ثروتمند وارد گردید، دید او لب فرو آویخته و چهره در هم کشیده و ترشروی نشسته است، همانجا بازگشته و بی آنکه سخنی بگوید، آن مجلس را ترک نمود. شخص از پارسا پرسید: چه کردی؟ پارسا گفت: عطایش را به لقایش بخشیدم. (یعنی با دیدار چهره خشم آلود و درهم کشیده او، از بخشش او گذشتم، و از عطای او چشم پوشیدم) 🍂مبر حاجت به نزد ترشروی 🍂که از خوی بدش فرسوده گردی  🍂اگر گویی غم دل با کسی گوی 🍂که از رویش به نقد آسوده گردی 📗 ✍ محمد محمدی اشتهاردی ✅ کانال نکته های خوب https://t.me/joinchat/AAAAAD6-XqFRfH2MhUjA3g