خدایا
همه از تو میخواهند بدهی من از تو میخواهم بگیری
خدایا
این همه حس دلتنگی را از من بگیر...
💠🦋
╭━━━⊰ 💠 ⊱━━━╮
@Aksneveshteheitaa
╰━━━⊰ 💠 ⊱━━━╯
از خدا میخوام
هیچوقت طعم تلخ احتیاج رو نچشید
چه مالی، چه غیر مالی...
💠🦋
╭━━━⊰ 💠 ⊱━━━╮
@Aksneveshteheitaa
╰━━━⊰ 💠 ⊱━━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔥استوری موشن | "عهد اگه عهده....عهد یه مرده..."
#سردار_دلها
▪️به مناسبت سالگردشهادت سردار شهید حاج قاسم سلیمانی
#مرد_میدان #حاج_قاسم
💠🦋
╭━━━⊰ 💠 ⊱━━━╮
@Aksneveshteheitaa
╰━━━⊰ 💠 ⊱━━━╯
هر چیزی که بهت حس خوبی
نمیده پاک کن!
چه در فضای مجازی،
چه در زندگی و چه در ذهن....
رها شو!
سلام روزتون بخیر ❤️
💠🦋
╭━━━⊰ 💠 ⊱━━━╮
@Aksneveshteheitaa
╰━━━⊰ 💠 ⊱━━━╯
🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸
🌸🍃🌸
🍃🌸
❣️ #سلام_امام_زمانم❣️
بی #اذن_تو هرگز عددی صد نشود
بر هر که نظر کنی دگر #بد نشود
#زهرا تو دعا کن که بيايد #مهدی
زيرا #تو اگر دعــا کنی رد نشود ..
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🌹تعجیل درفرج #پنج صلوات🌹
💠🦋
╭━━━⊰ 💠 ⊱━━━╮
@Aksneveshteheitaa
╰━━━⊰ 💠 ⊱━━━╯
#رمان
#سجده_بر_غرور_مردانه_ام
#پارتصدهفتم
پیرمرد با مهربانی نگاهم کرد و گفت: دیدی بابا همیشه بهت می گفتم قلب تو خیلی لطیفه....؟ فقط خنجر روزگار روش یه خط بزرگ کشیده بود که آزردش کرده بود...... اما الان میبینم که اون خط بزرگ رفته رفته محو شده....... به گمونم گرفتار شدی بابا...... قلبت دوباره اسیر دست سرنوشت شده...... اما اینبار اگر دنبال دلت رفتی سعی کن اختیارت رو کامل به دست دلت ندی و از عقلت هم کمک بگیری...... چشمان بارانیم را به صورت خندانش دوختم...... لبخند پیرمرد عمیق تر شد...... دستش را به گرمی روی شانه ام فشرد و گفت: .بلند شو بابا..... بلند شو برو دنبالش تا دیر نشده ...... غمگین نگاهش کردم و گفتم :کجا برم ...همه جا رفتم اما نیست که نیست....؟ انگار آب شده رفته توی زمین...... بخدا دیگه دارم دیوونه می شم .....دیگه امیدی به زندگی ندارم...... پیرمرد میان حرفم آمد...... اخمی ساختگی روی پیشانیش نشست و گفت: از ناامیدی نگوکه خیلی ناراحت می شم....... بلند شو برو .....تو می تونی بهراد ...... یه بار دیگه شانستو امتحان کن...... شاید بردی و یه عمر طعم شیرین خوشبختی رو چشیدی..... پس پاشو برو دنبال دلت .....اینو بدون هرجا که دلت تو رو برد می تونی ردی از خوشبختی پیدا کنی...... فاصله ی تو با خوشبختی تنها یک قدمه...... پس از فرصتت استفاده کن تا دیر نشده....... با این حرف پیرمرد انگار توی تصمیمم مصمم شدم...... شاید دنبال تلنگری بودم که حرکت کنم....... حالا که بهانه ی این حرکت به دستم امده بود پس دیگر تعلل جایز نبود....... با این فکر از جا کنده شدم و از در بیرون زدم...... حتی یک ثانیه تاخیر هم توی اون شرایط جایز نبود...... باید هرطور شده پیداش کنم..... اره من می تونم..... نباید به این زودی ها ناامید بشم...... پاهای خسته ام از حرکت ایستادند..... به نفس نفس افتاده بودم...... درد بدی توی سیـ ـنه ام پیچیده بود...... چندین ساعت بود که همینطور یک نفس دویده بودم...... دیگه جونی برام نمونده بود...... پاهای خسته ام دیگه توان حرکت نداشتند...... چشمانم را بستم و بی توجه به بچه های کوچکی که مقابلم فوتبال بازی میکردند روی صندلی ولو شدم...نوک انگشتانم عصبی توی موهای پریشانم فرورفت...... خدایا خودت کمکم کن .....چقدر دیگه بگردم.....؟ کجا برم ....از کی سراغشو بگیرم؟ خدایا من یه بار بخاطر یه زن احمق همه ی هستیمو از دست دادم اما حالا اگه اونو نداشته باشم یه بار دیگه همه چیمو از دست می دم...... اون زندگی منه .....من بدون اون می میرم ...... جداشدن ازش مساوی مرگمه ....... خدایا بهرادت داغونه خودت کمکش کن....... _خانم.....خانم ....تروخدا دوتا لواشک به منم بده .....بیا اینم پولش...... صدای پسربچه ی کوچکی که با التماس چیزی را از کسی می خواست باعث شد که هوشیار بشم...... چشمامو آروم باز کردم...... هیکل ظربفش حتی از پشت سر هم به خوبی مشخص بود..... لب هایم بی اختیار به لبخندی از هم باز شد..... سرم را رو به آسمان گرفتم و گفتم: خدایا شکرت....... خودت کمکم کن .....الهی به امید خودت......
🔻🔻🔻🔻🦋🔻🔻🔻🔻
#رمان
#سجدهبرغرورمردانهام
#خانوادگی
#عکسنوشتهایتا
#منمحمدرادوستدارم
http://eitaa.com/joinchat/2141257747Cf0d228eefd
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
#بانوی_چشمه
#برگدهم
ــ سلام بر آقاى نويسنده و همسفر خوبش!
ــ سلام بر شما، برادر!
ــ خوش آمديد، من مَيْسِره، خادم بانو هستم. خوش آمديد.
ــ خيلى ممنون.
همراه با مَيْسِره وارد خانه مى شويم، خوب است به قسمت پشت بام برويم، آنجا خيلى باصفاست. زير خيمه آبى مى نشينيم. نسيم مىوزد. هوا خنك مى شود.
مَيْسِره براى ما نوشيدنى مى آورد. گلويى تازه مى كنيم. بعد از لحظاتى سفره غذا پهن مى شود. بوى غذا به مشام مى رسد. اوّلين كسى كه سر سفره مى نشيند، من هستم.
چه غذاهاى خوشمزه اى!
ــ چرا جلو نمى آيى؟ غذا از دهن مى افتد.
ــ نه، من غذا نمى خورم.
ــ مگر گرسنه نيستى؟
ــ چرا، ولى تو به من گفتى كه مردم اين شهر وقتى گوسفندى مى كشند، نام بت ها را بر زبان جارى مى كنند. من چگونه غذاى آنها را بخورم؟
ــ فراموش كردم برايت بگويم كه خديجه مثل بقيّه مردم نيست. او فقط به خداى يكتا ايمان دارد. او از نسل ابراهيم(ع)است.
وقتى اين سخن را مى شنوى، برمى خيزى و سر سفره مى نشينى...
💖💖💖💖🌻💖💖💖💖
#بانوی_چشمه
#حضرت_خدیجه_سلامالله
#ایام_فاطمیه
#شهادت_حضرت_زهرا_سلامالله
#شهداءومهدویت
#کمال_بندگی
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#نشر_حداکثری
#کپی_آزاده
#چهارمینمسابقه
@shohada_vamahdawiat
@hedye110
حرف های تیکه دار .......
💠🦋
╭━━━⊰ 💠 ⊱━━━╮
@Aksneveshteheitaa
╰━━━⊰ 💠 ⊱━━━╯
حرف های تیکه دار .......
💠🦋
╭━━━⊰ 💠 ⊱━━━╮
@Aksneveshteheitaa
╰━━━⊰ 💠 ⊱━━━╯
حرف های تیکه دار .......
💠🦋
╭━━━⊰ 💠 ⊱━━━╮
@Aksneveshteheitaa
╰━━━⊰ 💠 ⊱━━━╯
حرف های تیکه دار .......
💠🦋
╭━━━⊰ 💠 ⊱━━━╮
@Aksneveshteheitaa
╰━━━⊰ 💠 ⊱━━━╯
حرف های تیکه دار .......
💠🦋
╭━━━⊰ 💠 ⊱━━━╮
@Aksneveshteheitaa
╰━━━⊰ 💠 ⊱━━━╯
حرف های تیکه دار .......
💠🦋
╭━━━⊰ 💠 ⊱━━━╮
@Aksneveshteheitaa
╰━━━⊰ 💠 ⊱━━━╯
Delam Gerefte - Artiman.mp3
8.92M
◉━━━━━━───────
↻ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ⇆
💠🦋
╭━━━⊰ 💠 ⊱━━━╮
@Aksneveshteheitaa
╰━━━⊰ 💠 ⊱━━━╯
هر که در عشق، سر از قله برآرد هنر است؛
همــــه تا دامنهی کوه تحمل دارند 🌟
💠🦋
╭━━━⊰ 💠 ⊱━━━╮
@Aksneveshteheitaa
╰━━━⊰ 💠 ⊱━━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستانی جالب
شیخ احمد کافی
#غیرت_شیعی
➖➖➖➖➖➖➖
امـــــامـ زمـــانـــے شــــو
#کانالمنتظرانظهور در
@Aksneveshteheitaa
🔸🔶🔹🔷💠🔷🔹🔶🔸
@hedye110
🔸🔶🔹🔷💠🔷🔹🔶🔸