eitaa logo
🥀عکس نوشته ایتا🥀
3.5هزار دنبال‌کننده
19.2هزار عکس
5.1هزار ویدیو
47 فایل
😘همه چی تواین کانال هست😘 ⬅تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران➡ 💪تأسیس:1398/05/3💪 مدیر⤵️⤵️ @yazahra1084 @kamali220👈شنوای حرفاتونیم🎶🎶🎶 ادمین تبادلات⤵️⤵️ @Yare_mahdii313 تعرفه های کانالمون⤵️⤵️ https://eitaa.com/joinchat/4183359543C72fc8331a5
مشاهده در ایتا
دانلود
┄┅─✵💝✵─┅┄ خرد هرکجا گنجی آرد پدید ز نام خدا سازد آن را کلید به نام خداوند لوح و قلم حقیقت نگار وجود و عدم خدایی که داننده رازهاست نخستین سرآغاز آغازهاست الهی به امید تو💚 @hedye110 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
تو ای رازِ نهان کی خواهی آمد؟ عزیزِ شیعیان کی خواهی آمد... شبِ بی حاصلِ ما را سحر کن مرادِ عاشقان کی خواهی آمد؟ به حقِ ناله های دردمندان تو ای صاحب زمان کی خواهی آمد؟ 🔸شاعر:هستی محرابی فرج مولا صلواتـــــــ @emame_mehraban            🕊🕊🕊🕊
🪴 ♻️ 🌿﷽🌿 غلت می زنم و به پھلو می خوابم. چشمم می افتد به عکس سه نفری مان روی دیوار. من بین شان ایستاده ام و سرم را به طرف بابا خم کرده ام. ھر سه لبخند می زنیم. لباس ھایم را می کنم. به دستشویی می روم و وضو می گیرم. سجاده ام را باز می کنم و شروع می کنم به خواندن نماز. به رکوع می روم. -سبحان ربی الع. وقتی مامان و استاد راسخی با ھم گل می گفتند و گل می شنیدند به من ھم فکر می کردند؟!. کسی آن وسط عذاب وجدان ھم داشت؟!. دستھایم را بالا می گیرم. -ربنا اتنا فی الدنی. مامان چرا باید به مرد دیگری فکر کند؟!. من بسش نبودم؟!. نیستم؟!. بابایم را گرفتی صبوری کردم. ولی دیگر مامان نه. چرا خدایا؟!. واقعا چرا؟!. دستم را می اندازم. نمازم را نیمه رھا می کنم. پنجره اتاقم را باز می کنم و نگاه می دوزم به گنبد فیروزه ای مسجدی که چند خیابان آن طرف تر است. اصلا چرا باید نماز بخوانم وقتی ھیچ چیز زندگی باب میلم نیست؟!. چرا؟! کِی جوابم را میدھی؟!. دمق و بی حوصله به آشپزخانه می روم. بسته ای گوشت خورشی از فریز بیرون می کشم و داخل آب داغ می اندازم. پیاز سرخ می کنم. بوی پیاز داغ که بلند می شود، حس زندگی در خانه می پیچید. حس اینکه کدبانویی در خانه است. صدای کلید می آید. می دانم مامان است. به روی خودم نمی آورم. گوشت ھا را با پیاز تفت می دھم. کمی دارچین می ریزم. بوی عطرش بلند می شود. صدای مامان را از پشت می شنوم. -سلام. از روی شانه نیم نگاھی بھش می اندازم. آرام می گویم. -سلام. "خسته نباشید" ی در کار نیست. لپه ھا را قاطی مواد می کنم. مامان صندلی بیرون می کشد و رویش می نشیند. -چه خبر؟!. پس به گوشش رسیده. شانه بالا می اندازم. -امروز یه قرار بی مزه داشتم. سکوتش را نمی شکند. از کتری جوش آمده آب داخل زودپز می ریزم و زیرش را زیاد می کنم. بر می گردم. -خوب؟!. ادامه اش؟!. مامان می پرسد. به سینک ظرفشویی تکیه می دھم و دست به سینه می شوم مثل یک بازجو. -بچه ھای استاد راسخی رو دیدم. ساکت است و نگاھم می کند. من ھم سکوت می کنم. به ھمدیگر زل زده ایم. چرا چیزی نمی گوید؟!. چرا نمی گوید آنھا برای خودشان حرفی زده اند، تو چرا باور می کنی؟!. 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 🦋 🌹🦋 🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🌹🦋                    @Aksneveshteheitaa                🌻❤️🌻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بوی صبحانه مےآید عطرچایے صفای سفره صبح چند لقمه زندگے کافیست تا انرژی جاودانگے در وجودمان شکوفا شود صبحتون بخیر روزتون شـــــــاد                    @Aksneveshteheitaa                🌹🌻🌹
                   @Aksneveshteheitaa                🌹🌻🌹
                   @Aksneveshteheitaa                🌹🌻🌹
                   @Aksneveshteheitaa                🌹🌻🌹
                   @Aksneveshteheitaa                🌹🌻🌹
                   @Aksneveshteheitaa                🌹🌻🌹
                   @Aksneveshteheitaa                🌹🌻🌹
┄┅─✵💝✵─┅┄ با نام و یاد خدا میتوان بهترین روز را برای خود رقم زد... پس با عشق وایمان قلبی بگویی خدایا به امید تو💚 ❌نه به امیدخلق تو   @hedye110 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
خدا کند که رضایم فقط رضای تو باشد هوای نفس نباشد، همه هوای تو باشد خدا کند که گذارت فتد بہ منظر چشمم که سجده‌ گاه نمازم، جای پای تو باشد @emame_mehraban            🕊🕊🕊🕊