#درازایمرگپدرم🪴
#قسمتنود🦋
🌿﷽🌿
با لبخند گفت :خب پس بیا بالا یه ذره با هم باشیم دلم
برای دخترم تنگ شده اونم حسابی
چشمی گفتم و به همراه بابا به سمت بالا راه افتادم با
دیدن پاکان که با نگاه خیره اش به من زل زده
بود با عصبانیت سرمو پایین انداختم و رو به بابا گفتم :برم
شام آماده کنم
بابا سریع گفت :نه آیه جان خسته ای امشب رو شام از
بیرون میگیریم
سریع امتناع کردم و به سمت آشپزخونه راه افتادم بعد از
آماده شدن غذا بالاجبار از آشپزخونه
خارج شدم و دوباره بی توجه به نگاه خیره ی پاکان رو به
بابا گفتم :شام حاضره بابا بفرمایید
پاکان سریع گفت :الان منظورت اینه که فقط بابا بیاد شام
بخوره و من نخورم هووم ؟
با بی تفاوتی فقط گفتم :هرجور میل خودتونه
و به سمت آشپزخونه برگشتم صدای بابا اومد که رو به
پاکان پرسید :دوباره چیکار کردی که حرص
آیه رو در آوردی
صدای پاکان که با حرص غرید اومد :چیکارش کردم
دختره ی لوس رو؟اصلا این دختر خانومت
از اول هم با من لج بود معلوم نیست چشه
با حرصی که از شنیدن حرفهای پاکان تو وجودم شروع به
جوشش کرده بود با صدایی نیمه بلند
گفتم :بابا شام سرد شد
بابا در حالی که ریز ریز میخندید وارد شد و پشت سرش
هم پاکانی که گره ی کوری به ابروهاش
داد بود با عصبانیت وارد اشپزخونه شد
در حال خوردن شام بودیم و سکوت بینمون رو صدای
برخورد قاشق و چنگال به بشقاب ها
میشکست که بابا گفت :آیه بابا امروز با فرنوش کجا رفته
بودید بهتون خوش گذشت ؟
قبل از اینکه حتی فرصتی برای چرخوندن زبونم داشته
باشم پاکان گفت :اوو بابا کجای کاری حسابی
خوش گذروندن مخصوصا با آقا فرهود جانشون
بابا نگاه بهت زده و متعجبش رو به من دوخت و پرسید :با
آقا فرهود رفتین بیرون
با بغضی که گلوم رو خراشیده بود و صدای دورگه شده ی
ناشی از بغضم گفتم :به فرنوش گفته
بودم که تنهایی بریم ولی وقتی سوار ماشین شدم دیدم آقا
فرهود هم هستن حسابی با فرنوش دعوا
کردم ولی فرنوش بیچاره گناهی نداشت مثل اینکه آقا
فرهود همینکه فهمیده بود منم همراه
فرنوش هستم به زور اومده بود و هیچ فرصتی هم برای
مخالفت به فرنوش نداده بود وگرنه اگه من
خودم میدونستم آقا فرهود هستن اصلا راضی نبودم که
برم
پاکان با لحن نیش داری نیش زد :آره از اون لبخند هات
کاملا مشخص بود که اصلا راضی نبودی
با صدایی که از کنترلم خارج شده بود جیغ زدم :اولا که
دلیلی نداره که وقتی میرم بیرون با اخم و
تخم برم و خوشی رو به خاطر یه اتفاقی که از کنترل من
خارج بوده هم به خودم و هم به دوستم
زهر کنم دوما اینکه من به این خانواده مدیونم و دلیلی
برای بدرفتاری باهاشون نمیبینم آقا فرهود
هم اینقدر مرد بود که چیزی رو به روی من نیاورد سوما
اصلا به شما هیچ ربطی نداره که خودتو تو
همه ی کارهای من دخیل میدونی ودر مورد همه چی
نظر میدی و منو بازخواست میکنی مگه من
ازت سوال میپرسم که امروز اون دختری که بغلت بود کی
بود یا دیشب که به بهونه ی پیش
دوستت بودن رفتی پیش دوست دخترت چیکار کردی ؟
با افتادن قاشق و چنگالی توی ظرف و بلند شدن صدای
ناهنجارش سریع سرمو به سمت بابا
چرخوندم که نگاه غمگین و بهت زده اش به سمت پاکان
بود پاکانی که نگاه دریده اش منو نشونه
گرفته بود نگاهی که برای اولین بار می شد حس درونش
رو خوند حس نفرت حسی که به راحتی
میتونستم درک کنم که فقط منتظر فرصتیه تا زنده زنده
منو بسوزونه و زجر بده بابا با کمری که به
راحتی میتونستم خمیدگی اش رو حس کنم از صندلی
اش بلند شد سریع به سمتش رفتم که با
دست بهم اشاره کرد که فقط تنهاییه که میتونه اندک
کمکی به آروم شدن ذهن متلاتمش کنه
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
🦋
🌹🦋
🌹🌹🦋
🌹🌹🌹🦋
🌹🌹🌹🌹🦋
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🌻❤️🌻
روانشاسا میگن:
وقتی بدون هیچ دلیلی
حالت روحی شما خوب نیست
دلتنگ کسی هستید ...
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
●○●
خیره بر هر چه شدم
خاطره ای زد به سرم ...
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
●○●
پرنده هایی که در قفس به دنیا میان
فکر میکنن پرواز یه بیماریه ...
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
●○●
به علت تنهایی
سمت هر آدمی نرید
گرسنگی دلیل خوبی برای خوردن
هر آشغالی نیست
#تیکهدار
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
●○●
شما نجنگیدین بردین
ما جنگیدیم باختیم
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
●○●
قاضی نیستم ولی
پرونده خیلیا رو
واسه همیشه بستم !
#تیکهدار
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
●○●
+دیگه دوسش نداری؟
- دارم
+پس چرا برای داشتنش نمیجنگی؟
- من فهمیدم دوست داشتن من
چیزی رو عوض نمیکنه
عشق باید دو طرفه باشد
#تیکهدار
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
●○●
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🐳
هیچی اندازه کار پیدا کردن برای بقیه به زندگی ادم برکت نمیده
🐳
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
●○●
┄┅─✵💝✵─┅┄
با نام و یاد خــدا
میتوان بهترین روز را
براے خـود رقم زد
پس با تمام وجـود بگیم
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
خـدایا بہ امید تو
نه بہ امید خلق تو
➥ @hedye110
●➼┅═❧═┅┅───┄
🇮🇷🇮🇷🏴🏴🇮🇷🇮🇷
#سلام_امام_زمانم🧡🌱
🥀 دِلـــــم تَنگ أست این روزهـــــا...
یَقین دٰارم که میدٰانی
صـِــــدای غُربـــــت مَن را؛
أز احسٰاسم تُو میخٰوانی
🥀 شُدم أز دَرد تنهـــــایی،
گُلی پَژمـُــــرده و غَمگین
بیٰا ای أبـــــر پٰاییزم،
که دَردم رٰا تُو میدٰانی
#امام_زمان(عج)
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضرت زینبکبرۍسلاماللهعلیها🖤🍃
🥀 ای داغدار اصلیِ این روضه ها بیا
صاحب عزای ماتم كرب و بلا بیا 🥀
◾▪◾▪
🍃 اَللّهُــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــکَ الفَــرَج 🍃
#التماس_دعا_برای_ظهور
➥ @emame_mehraban
🕊🕊🕊🕊