eitaa logo
🥀عکس نوشته ایتا🥀
3.4هزار دنبال‌کننده
18.8هزار عکس
5هزار ویدیو
47 فایل
😘همه چی تواین کانال هست😘 ⬅تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران➡ 💪تأسیس:1398/05/3💪 مدیر⤵️⤵️ @yazahra1084 @kamali220👈شنوای حرفاتونیم🎶🎶🎶 ادمین تبادلات⤵️⤵️ @Yare_mahdii313 تعرفه های کانالمون⤵️⤵️ https://eitaa.com/joinchat/4183359543C72fc8331a5
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_270538606995571405.mp3
1.22M
آغاز روز با دعای عهد👆 التماس دعا 🙏🙏🙏🙏🙏 https://eitaa.com/hebye110
سر صبحی رخ دلدار عجب می‌ چسبد یک عدد چای شکردار عجب می‌ چسبد در کنارت بنشیند، دمی آن راحتِ جان بعدِ آن، روز پر از کار عجب می‌ چسبد ..... @aksneveshteheitaa
دو روز بعد از اینکه بهش گفتی دوست دارم😒😂😂👍👍 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ به ما بپیوندید⚡️⚡️⚡ ..... 👩‍🎤 👚👉 @aksneveshteheitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
غیرت ایرانیو ببینید👌 اگه ایرانیابه جای کوفیان بودن هیچوقت قضیه ی درودیواروکوچه اتفاق نمیفتاد😔😔😔😔 وای مادرم ارتباط باادمین @yazahra1084 تبادل @kamali220 @aksneveshteheitaa
🎄🌷🎄🌷🎄🌷🎄🌷🎄🌷 😍✋️ ماشین رو خاموش کرد و پرید وسط حرفم_پیاده شو رسیدیم! مهلت نداد حرفم رو تموم کنم و سریع از ماشین پیاده شدو من هم ناچار با کلی حرص خوردن پیاده شدم ...نور زرد چراغ , کوچه قدیمی و کاهگلی رو کامل روشن کرده بود...امیر علی زودتر ازمن جلوی در کوچیک کرمی رنگ وایستادو با نگاه زیر افتاده و دستهای توی جیب شلوارپارچه ای خاکستری رنگش منتظر من بود...مثل همیشه ساده پوشیده بود ولی مرتب و من بی خیال تر از چند دقیقه قبل باز توی قلبم قربون صدقه اش رفتم حاال که اشکال نداشت این بی پروایی قلبم ! با قدمهای کوتاه کنارش قرار گرفتم... این کوچه قدیمی مثل همیشه عطر نم میداد... همون عطری که موقع اومدن بارون همه جا رو پر میکرد و حاال تواین محله های قدیمی این عطر یعنی نوید مهمون داشتن به خاطر آب پاشی شدن جلوی در خونه! باهمه وجودم نفس عمیقی کشیدم و حس کردم نگاه زیر چشمی امیر علی ر و,و دستش که روی زنگ قدیمی باهمون صدای بلبلی نشست! خونه عموی امیر علی رو دوست داشتم ...زیاد اومده بودم اینجا برای عید دیدنی و با مامان برای سفره های نذری فاطمه خانوم ! یک بافت قدیمی داشت یک حیاط کوچیک که دورتادورش اتاق بود با درهای جدا و چوبی ! که یکی میشد پذیرایی, یکی هال ,یکی سرویس ها و بقیه هم اتاق خواب! بایک آشپزخونه نقلی که اونم از وسط حیاط در داشت و چه صفایی داشت این بحث های زنونه تو آشپزخونه ای که اپن نبود وفاش! درست مثل خونه عمه ...البته فاصله خونه هاشون هم فقط یک کوچه بود و تفاوت این دو خونه باغچه های پر از گل عمه بودو باغچه های پر از سبزی فاطمه خانوم! در خونه که باز شد بی اختیار لبخند نشست روی صورتم ...فاکتور گرفتم از اخم پیشونی امیر علی! صفا وصمیمیت این خونه و افرادش دلم رو آروم میکرد! احوالپرسی و خون گرمی عمو و زن عموی امیر علی به حدی بود که هیچ وقت تو این خونه احساس غریبی نکنم... به خصوص امشب که دلگرم کننده تر هم بود! امشب شده بود شب من هر چی امیر علی سعی کرد جایی دور از من بشینه ولی با حرف عمو اکبرش که گفت: بشین پهلوی خانومت عمو , مجبور شد کنار من بشینه که طرف دیگه ام عطیه بود و من چه قدر توی دلم تشکر کردم از عمو اکبر! امیر علی لبخند محوی روی لبش داشت ولی یادش رفته بود پاک کنه اخم روی پیشونیش رو ...من هم امشب حسابی گل کرده بود شیطنتم! صدام رو آروم کردم وسرم رو نزدیکتر به امیرعلی_ببخشیدها ولی بی زحمت بازکنین اون اخم ها رو من نگرانم این پیشونیت چین چین بمونه تقصیر من چیه مجبوری امشب از نزدیک تحملم کنی! خنده ریزی کردم و گفتم: خدا خیر بده عمو جونت رو الکی الکی تلافی کرد اون قدر حرصی رو که تو ماشین به من دادی! اخمش باز شدو لب پایینش رو به دندون گرفت و من دعا کردم کاش به خاطر نخندیدن این کار رو کرده باشه و من دلم خوش بشه که بالاخره به جای اخم کنار من یک بار خندید! 🎄🌷🎄🌷🎄🌷🎄🌷🎄🌷 🌹 ❇️ @aksneveshtehEitaa
                             لطفا بهتون برنخوره فقط وفقط براي خندبيد
نام همسر در موبايل آقايون: بعد1ماه:عزيزم بعد2ماه:خانمم بعد3ماه: همسرم بعد1سال:منزل بعد2سال: هيتلر بعد3سال:عزرائيل بعد4سال: unknown 🌹🌹🍃🍃🍃 ..... @aksneveshteheitaa
نام مرد در موبايل زنها : آشنايى: مرد روياهام نامزدى: عشقم ازدواج: هم نفسم 1 ماه بعد: جان دلم 2 ماه بعد: سايه سرم 3 ماه بعد: شوهرم 1 سال بعد: آقا بالاسر 2 سال بعد: بخور بخواب 3 سال بعد: نره غول 4 سال بعد: لندهور بعد از 5 سال: مرتيكه نفهم بى شعور، مفت خور نمك به حروم بى چشم و رو! 😊😊😊😊😊😊  🌹🌹 https://eitaa.com/hedye110 @hedye110
بزرگترين گناه؟ شوهر نداشتن بزرگترين تفريح؟ شوهر سرکار گذاشتن بزرگترين جهاد؟ شوهر کشتن بزرگترين کار؟ شوهر تربيت کردن بزرگترين شگفتي؟ شوهرعاقل ديدن بزرگترين آرزو؟ داشتن مردي به اسم شوهر ! 😊😊😊😊😊😊😊 🌹🌹 https://eitaa.com/hedye110 @hedye110
شوهره مياد خونه به زنش مي گه: من براي شام دوستمو دعوت کردم خونه مون. زنش مي گه: چرا اين کار رو کردي؟ ببين خونه چقدر به هم ريخته است، ظرفا کثيفن، هيچي هم براي خوردن تو يخچال نيست. شوهره مي گه: مي دونم، ولي اشکالي نداره. زنه مي گه: اگه مي دوني، پس چرا دوستت رو دعوت کردي؟ شوهر مي گه: آخه اون زده به سرش بره زن بگيره ! 😊😊😊😊😊😊😊 🌹🌹 https://eitaa.com/hedye110 @hedye110