eitaa logo
🥀عکس نوشته ایتا🥀
3.4هزار دنبال‌کننده
18.8هزار عکس
5هزار ویدیو
47 فایل
😘همه چی تواین کانال هست😘 ⬅تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران➡ 💪تأسیس:1398/05/3💪 مدیر⤵️⤵️ @yazahra1084 @kamali220👈شنوای حرفاتونیم🎶🎶🎶 ادمین تبادلات⤵️⤵️ @Yare_mahdii313 تعرفه های کانالمون⤵️⤵️ https://eitaa.com/joinchat/4183359543C72fc8331a5
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😻 💠🦋 ╭━━━⊰     💠      ⊱━━━╮    @Aksneveshteheitaa ╰━━━⊰     💠      ⊱━━━╯
‌و چقدر جای امنی است، آغوش کسی که بی واهمه دوستت دارد😍😘 ╭━━━⊰     💠      ⊱━━━╮    @Aksneveshteheitaa ╰━━━⊰     💠      ⊱━━━╯
زنها به دنبال مرد کامل اند و مرد ها به دنبال زن کامل! در حالیکه نمیدانند خداوند آنها را برای کامل کردن یکدیگرآفریده است! ╭━━━⊰     💠      ⊱━━━╮    @Aksneveshteheitaa ╰━━━⊰     💠      ⊱━━━╯
چون وا نمی‌کنی گرهی، خود گره مشو ابروگشاده باش چودستت گشاده‌نیست 🔻صائب_تبريزی 🌸🦋 ╭━━━⊰     💠      ⊱━━━╮    @Aksneveshteheitaa ╰━━━⊰     💠      ⊱━━━╯
شست باران همه ی کوچه خیابان ها را پس چرا مانده غمت بر دل بارانی من؟! 🔻معصومه_صابر 💠🦋 ╭━━━⊰     💠      ⊱━━━╮    @Aksneveshteheitaa ╰━━━⊰     💠      ⊱━━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😻 🌸🦋 🦋🌸 ╭━━━⊰     💠      ⊱━━━╮    @Aksneveshteheitaa ╰━━━⊰     💠      ⊱━━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عشق جانم❤️ 🎵🎶🎶🎶🎶 ╭━━━⊰     💠      ⊱━━━╮    @Aksneveshteheitaa ╰━━━⊰     💠      ⊱━━━╯
• . دلخوشۍ بساز، بھ‌قدری ڪہ بتونی زندگی کنۍ ،بہ‌ قدری کھ بتونے بخندی، و پاییزهای هࢪ سال رو با حاݪ خوش سرکنـے:)!🍎‌'' ╭━━━⊰     💠      ⊱━━━╮    @Aksneveshteheitaa ╰━━━⊰     💠      ⊱━━━╯
تا درد نیابی تو به درمان نرسی تا جان ندهی به وصل جانان نرسی ╭━━━⊰     💠      ⊱━━━╮    @Aksneveshteheitaa ╰━━━⊰     💠      ⊱━━━╯
خورشید من! برای تو یک ذره شد دلم چندان که در هوای تو از خاک بگسلم دل را قرار نیست مگر در کنار تو کاین‌سان کشدبه سوی تومنزل به منزلم 💠🦋 ╭━━━⊰     💠      ⊱━━━╮    @Aksneveshteheitaa ╰━━━⊰     💠      ⊱━━━╯
فرق است میان آنکه یارش در بر با آنکه دو چشم انتظارش بر در... 🔻سعدي 💠🦋 ╭━━━⊰     💠      ⊱━━━╮    @Aksneveshteheitaa ╰━━━⊰     💠      ⊱━━━╯
CQACAgQAAx0CSzE44wACAdhf0y33R7ItcoeOlqp-O1Tfdt2LlgACvwcAAmUrkFLDN15K0X8oIh4E.mp3
8.65M
🎶🎶🎶🎶 ╭━━━⊰     💠      ⊱━━━╮    @Aksneveshteheitaa ╰━━━⊰     💠      ⊱━━━╯
🔸طرح‌جدیدخادم‌الشهدا ‌شهیدحجت‌الله‌رحیمی❤️ 💰هزینه‌استفاده‌: 🔉قرائت‌دعای‌فرج 😍به‌نیابت‌ازشهید ''بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم'' اِلهى‏ عَظُمَ الْبَلاءُ، وَ بَرِحَ الْخَفآءُ، وَانْکشَفَ الْغِطآءُ، وَانْقَطَعَ الرَّجآءُ، وَ ضاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ، و اَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَ اِلَيک‏ الْمُشْتَکى‏، وَ عَلَيک الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخآءِ، اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ، اُولِى الْأَمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَينا طاعَتَهُمْ، وَ عَرَّفْتَنا بِذلِک مَنْزِلَتَهُمْ، فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ، فَرَجاً عاجِلاً قَريباً کلَمْحِ‏ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ، يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ، يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ، اِکفِيانى‏ فَاِنَّکما کافِيانِ، وَانْصُرانى‏ فَاِنَّکما ناصِرانِ، يا مَوْلانا يا صاحِبَ‏ الزَّمانِ، الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ، اَدْرِکنى‏ اَدْرِکنى‏ اَدْرِکنى‏، السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ، يا اَرْحَمَ الرَّاحِمينَ، بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرينَ 🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الهے در سڪوت شب ذهنم را آرام ڪن و مرا در پناـہ خودت بـہ دور از هیاهوے این جهان بدار… بیقرار بودم و تو قرارم دادے الهے شبم را با یادت بخیر ڪن… شبتون آرام 🌙 🌟🌙🌟🌙🌟🌙🌟🌙🌟🌙🌟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸ای که نامت تسکین 🍂قلب نا آرام من است 🌸تو را سپاس میگويم 🍂از اينکه 🌸دوباره خورشيد مهرت 🍂از پشت پرده ى 🌸تاريکی طلوع کرد 🍂🌸و جلوه ی صبح را 🌸بر دنيای کائنات گستراند.. الهی به امید تو 🌸 🌻💖🌻💖🌻💖🌻💖🌻💖 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 🍁 ســــــــــلام 🍁 🌸 🌸صبح خوشگلتون بخیر🌸 🍁 روز شنبه تون پـر از زیبایی... 🍁 🌸 همراه با شادی و نشاط 🌸 ╭━━━⊰     💠      ⊱━━━╮    @Aksneveshteheitaa ╰━━━⊰     💠      ⊱━━━╯
❣️ ❣️ ای زیباترین فصل فصل ظهور تـــــو پاییز هم تمام‌ میشود برگها بر سرم باریدند اما تــــــو باز نیامدی ای غائب از نظر پاییز را با ظهور تـــــو دوست تر می دارم 🌹تعجیل درفرج صلوات🌹 ╭━━━⊰     💠      ⊱━━━╮    @Aksneveshteheitaa ╰━━━⊰     💠      ⊱━━━╯ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
خدای من به بودنت تمام سختی ها را تحمل می کنم. 💠🦋 ╭━━━⊰     💠      ⊱━━━╮    @Aksneveshteheitaa ╰━━━⊰     💠      ⊱━━━╯
💠🦋 ╭━━━⊰     💠      ⊱━━━╮    @Aksneveshteheitaa ╰━━━⊰     💠      ⊱━━━╯
صبحی که شلوغش با توست.... 💠🦋 ╭━━━⊰     💠      ⊱━━━╮    @Aksneveshteheitaa ╰━━━⊰     💠      ⊱━━━╯
💠🦋 ╭━━━⊰     💠      ⊱━━━╮    @Aksneveshteheitaa ╰━━━⊰     💠      ⊱━━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بعضیا خیلی تنهان. 💠🦋 ╭━━━⊰     💠      ⊱━━━╮    @Aksneveshteheitaa ╰━━━⊰     💠      ⊱━━━╯
CQACAgQAAxkBAAEYGIdf1LPM1qGoNkA8GE63bLD7KgdDSgAC_QQAAozRWFI65gr2-LSkah4E.mp3
7.81M
🎧 چه حالی میشی؟؟🎵🎵🎶🎶🎶🎶 💠🦋 ╭━━━⊰     💠      ⊱━━━╮    @Aksneveshteheitaa ╰━━━⊰     💠      ⊱━━━╯
تمام تنم از شدت گرما داشت می سوخت...... حتی سرمای بیرون هم نتوانست ار التهاب درونم کم کنه..... قفسه ی سیـ ـنه ام از شدت نفسای بلندی که می کشیدم بالا و پایین می رفت...... به نیمه های راه که رسیدم ایستادم..... نفس توی سیـ ـنه ام سنگینی می کرد..... حس می کردم تمام تنم توی تب عجیبی می سوزه...... نفس های گرم و پراسترس دختر به پوست گردنم می خورد و دیوانه ترم می کرد..... خودم هم نمی دونم چه مرگم شده بود ...... چشمام رو بستم و بی توجه به موقعیتم بیشتر به خودم فشردمش...... توی اون تاریکی شب هیچ چیز به جز صدای نفس هایمان به گوش نمی رسید..... حرارت بدنم هرلحظه بالاتر می رفت و قلـ ـبم خودش را دیوانه وار به قفسه ی سیـ ـنه ام می کوبید..... لرز عجیبی رو توی تک تک سلول های بدنم حس می کردم...... نفسام حالا بلندتر شده بود............... صدای بوق ماشینی باعث شد به خودم بیام..... چشمام رو باز کردم..... بی اختیار اخمی روی صورتم نشست..... دختر را کمی از خودم جدا کردم و در جواب راننده که می پرسید کجا می ریم آدرس را گفتم و سوار شدیم...... هوای داخل ماشین کمی مطبوع تر از بیرون بود...........اما باز هم هیچکدوم این ها حال خرابم را بهتر نکرد....... توی دلم غوغایی برپا بود که فقط خدا خودش می دونست...... هربار که نگاهم بی اختیار به دختر می افتاد می دیدم بیرون رو نگاه می کنه..... اما من همه ی حواسم بهش بود و زیرچشمی می پاییدمش..... با این حال فاصله ام را باهاش حفظ کرده بودم...... تا رسیدن به خانه هیچ حرفی بینمان رد و بدل نشد..... کرایه راننده را حساب کردم و کمکش کردم که از ماشین پیاده بشه..... حس می کردم هربار که به خودم می چسبانمش بی اختیار ازم فاصله می گیره...... اخمی کردم و بیشتر به خودم فشردمش...... اهالی خانه همه خواب بودند چون چراغ ها همه به جز چراغ راهرو خاموش بود..... دست کردم توی جیبم و کلید را بیرون اورد..... با اولین چرخش کلید در باز شد...... آرام در را بستم و لنگان لنگان خودمان را به اتاق دختر رساندم...... نزدیک در اتاقش که رسیدیم....... دختر گفت :ممنون دیگه خودم می رم...... به سمتش چرخیدم..... شرم رو می تونستم از توی چشمای براقش بخونم..... گونه هاش از شرم گل انداخته بود ..... وقتی دید نگاهش می کنم لب گزید و سرش را پایین انداخت...... بی اعتنا به حرفش دستم را بیشتر دور شانه اش حـ ـلقه کردم و به راه افتادم...... اتاق خیلی تاریک بود و جایی رو نمی دیدم....... قدم هام رو تندتر کردم..... نیمه های راه بود که پام به جسم سختی برخورد کرد......‌ حس کردم یک لحظه میان زمین و آسمان معلق شدم...... دستم را محکم تر کردم و به کمـ ـرش چنگ زدم...... پام از شدت درد تیر می کشید...... دندان هایم را برلـ ـبم فشردم و چشمانم را بستم...... شاید چند ثانیه به همان حالت ماندم...... اما بعد کم کم چشمانم را باز کردم....... 🦋🦋🦋🦋🌟🦋🦋🦋🦋 http://eitaa.com/joinchat/2141257747Cf0d228eefd