⚘🌱⚘🌱⚘🌱
#رمان.......
#دختری_ازماه_جوزا...........
#قسمت_اول.......
مریم خانم : مهدیار مهدیار مادر بیا !
مهدیار : بله مامان جان چی شده ؟
ـ بیا ببین مادر این عکس دختر همسایه خالت ایناست اسمش نازنین اینقدر دختر بانمک و شیطونی که خدا می دونه به نظر من شما زوج خوبی می شین یه پسر اخمو و بد اخلاق با یه دختر شاد و شیطون ...
ـ صبر کن صبر کن ، چی شد؟ باز که افتادین دنبال دختر واسه من اونم چی؟ نازنین! دختره ی لوس ، که همیشه ی خدا نیشش بازه با اون جکای بی مزش !
ـ وا ! دختر به این خوبی چرا حرف در میاری ؟
ـ مامان جان زن باید سنگین باشه با وقار باشه یه زره هم مغرور باشه نه مثل این!
ـ اِ اِ اِ جناب عالی دختر سنگین می خوای ؟ اگه سنگین می خوای همین دختر همسایمون هدی به اون سنگینی و با وقاری تازه مغرور هم که هست ! چش بود، گفتی نه؟ ها؟
ـ وای مامان تورو خدا دارم زن می گیرم نه گودزیلا به اون که دیگه نمی گن سنگین و یه ذره مغرور ایشون خدای غرور؛ حالا غرورش هیچی با قیافش چی کار کنم؟! به خدا میمون ازاون خوشگل تره !
ـ خب پس همین عسل دختر خالت به این خوشگلی !
ـ بله خوشگل ولی خیلی بد جنس و خشن ، زن باید مهربون باشه!
ـ پس الناز راس کار خودته !
- الناز دیگه کیه ؟
ـ بابا دختر همکار بابات. دختر به اون مهربونی!
ـ نه مامان اونم دیگه خیلی مهربون همیشه از حق خودش می گذره آدم همیشه پیشش معذب ! زن آدم باید کاری کنه آدم بخنده شاد باشه نه همش تو مضیقه باشه؛ که مبادا بگی این غذا چه قدر خوش مزه بود دیگه نخوره بگه همشو تو بخور!
ـ به ولله تو دیوانه ای ! می گم شاد و خندون میگی سنگین و مغرور ، می گم سنگین و مغرور می گی خوشگل ، می گم خوشگل می گی مهربون ، می گم مهربون می گی شاد و خندون ! تو اول تکلیفتو با خودت مشخص کن بعد بگو زن می خوام!
- مامان جان یکی این حرفو می زنه که پسرش التماسش کنه براش زن بگیرن ، نه من که از زن گریزونم! الانم دیرم شده می خوام برم اداره !
مهدیار- رفتم دم در که یه چیزی خورد تو ملا جم ! بعله باز مامان جان با دمپاییش زد تو کله ی من!
ـ آخه مادر من چرا می زنی؟
ـ خب تو زن نمی خوای از اول بگو که مجبور نشی انقدر عیب رو دخترای مردم بزاری!
ـ خیر سرم تا حالا صد دفعه گفتم شما گوش نمی دی!
ـ خب منم مادرم آرزو دارم عروسی تورو ببینم بعد بمیرم!
ـ وای مامان جان شما نگران اون جاش نباش قول می دم شما عروسی نبیرتونم ببینین حالا هم من برم که دیرم شد !
مهدیارـ اینو گفتم و از خونه زدم بیرون ! وای خدا دیرم شد!
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
عکس نوشته ایتا ===👇===
@aksneveshteheitaa
از امروز یه رمان هم به عکس نوشته ایتا اضافه میشه امیدوارم دوست داشته باشی🌹🌹🌹🌹🌹
@kamali220