eitaa logo
🥀عکس نوشته ایتا🥀
3.4هزار دنبال‌کننده
18.8هزار عکس
5هزار ویدیو
47 فایل
😘همه چی تواین کانال هست😘 ⬅تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران➡ 💪تأسیس:1398/05/3💪 مدیر⤵️⤵️ @yazahra1084 @kamali220👈شنوای حرفاتونیم🎶🎶🎶 ادمین تبادلات⤵️⤵️ @Yare_mahdii313 تعرفه های کانالمون⤵️⤵️ https://eitaa.com/joinchat/4183359543C72fc8331a5
مشاهده در ایتا
دانلود
⚘🌱⚘🌱⚘🌱 ....... ........... ....... مریم خانم : مهدیار مهدیار مادر بیا ! مهدیار : بله مامان جان چی شده ؟ ـ بیا ببین مادر این عکس دختر همسایه خالت ایناست اسمش نازنین اینقدر دختر بانمک و شیطونی که خدا می دونه به نظر من شما زوج خوبی می شین یه پسر اخمو و بد اخلاق با یه دختر شاد و شیطون ... ـ صبر کن صبر کن ، چی شد؟ باز که افتادین دنبال دختر واسه من اونم چی؟ نازنین! دختره ی لوس ، که همیشه ی خدا نیشش بازه با اون جکای بی مزش ! ـ وا ! دختر به این خوبی چرا حرف در میاری ؟ ـ مامان جان زن باید سنگین باشه با وقار باشه یه زره هم مغرور باشه نه مثل این! ـ اِ اِ اِ جناب عالی دختر سنگین می خوای ؟ اگه سنگین می خوای همین دختر همسایمون هدی به اون سنگینی و با وقاری تازه مغرور هم که هست ! چش بود، گفتی نه؟ ها؟ ـ وای مامان تورو خدا دارم زن می گیرم نه گودزیلا به اون که دیگه نمی گن سنگین و یه ذره مغرور ایشون خدای غرور؛ حالا غرورش هیچی با قیافش چی کار کنم؟! به خدا میمون ازاون خوشگل تره ! ـ خب پس همین عسل دختر خالت به این خوشگلی ! ـ بله خوشگل ولی خیلی بد جنس و خشن ، زن باید مهربون باشه! ـ پس الناز راس کار خودته ! - الناز دیگه کیه ؟ ـ بابا دختر همکار بابات. دختر به اون مهربونی! ـ نه مامان اونم دیگه خیلی مهربون همیشه از حق خودش می گذره آدم همیشه پیشش معذب ! زن آدم باید کاری کنه آدم بخنده شاد باشه نه همش تو مضیقه باشه؛ که مبادا بگی این غذا چه قدر خوش مزه بود دیگه نخوره بگه همشو تو بخور! ـ به ولله تو دیوانه ای ! می گم شاد و خندون میگی سنگین و مغرور ، می گم سنگین و مغرور می گی خوشگل ، می گم خوشگل می گی مهربون ، می گم مهربون می گی شاد و خندون ! تو اول تکلیفتو با خودت مشخص کن بعد بگو زن می خوام! - مامان جان یکی این حرفو می زنه که پسرش التماسش کنه براش زن بگیرن ، نه من که از زن گریزونم! الانم دیرم شده می خوام برم اداره ! مهدیار- رفتم دم در که یه چیزی خورد تو ملا جم ! بعله باز مامان جان با دمپاییش زد تو کله ی من! ـ آخه مادر من چرا می زنی؟ ـ خب تو زن نمی خوای از اول بگو که مجبور نشی انقدر عیب رو دخترای مردم بزاری! ـ خیر سرم تا حالا صد دفعه گفتم شما گوش نمی دی! ـ خب منم مادرم آرزو دارم عروسی تورو ببینم بعد بمیرم! ـ وای مامان جان شما نگران اون جاش نباش قول می دم شما عروسی نبیرتونم ببینین حالا هم من برم که دیرم شد ! مهدیارـ اینو گفتم و از خونه زدم بیرون ! وای خدا دیرم شد! 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 عکس نوشته ایتا ===👇=== @aksneveshteheitaa
roze - shabe 2 fatemie avval 1401 - seyed amir hoseini.mp3
2.21M
|⇦•نجّار کاش از ابتدا بی میخ... / روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۱ به نفس کربلایی سیدامیر حسینی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ دوباره زخمِ «در» سر باز کرد و چشم سائل گفت: دو تا پیمانه گریه، روزیِ پایانِ سالَم کن 🇮🇷                    @Aksneveshteheitaa                🏴🏴🏴
🌾🌾 - ✨﷽✨ گوشم به در بود طوری که دلم نمی خواست نفس بکشم اگر عزیزخانم دعوام نمی کرد بازم میرفتم سر کوچه دلم شور می زد علی بازم نیومده بود ... با خودم فکر می کردم ...نه دیگه محاله رفته باشه کافه ، به من قول داده دیگه نجسی نخوره.. می دونم حتما اتفاقی براش افتاده .. تو رختخواب نشسته بودم ساعتها بود که مثل جغد تو دل شب خیره مونده بودم به دیوار روبروم و جرات نداشتم از جام تکون بخورم ... خوابم نمی برد ..یعنی چی شده ؟ چه بلایی سرش اومده ؟ ... صدای باز شدن در تو راهرو شنیدم از جا پریدم و زیر لب گفتم خدایا شکر اومد قبل از اینکه برم به استقبالش تا ببینم چی شده که دیر اومده ؟صداشو شنیدم ..علی باز مست بود و وِرد لیلا گرفته بود ... لیلا ..عزیز د...لم من ..اومدددم کجایی ؟ .. زیر لب گفتم: ای لعنتی ..بازم .. خدایا به دادم برس ... سرمو گذاشتم رو بالش و خودمو زدم بخواب در حالیکه دو قطره اشک از گوشه ی چشمم جاری شد ... با اینکه می دونستم فایده ای نداره و حریفش نمیشه که سر به سر من نزاره ...آخه خیلی از آدم مست بدم میومد چندشم می شد .. از اینکه اون هر شب اینطور میومد خونه و منو آزار می داد خسته شده بودم ...اومد سراغم در حالیکه تلو تلو می خورد نشست کنار تشک و دستشو کشید روی سرم .. حرکتی نکردم ...در حالیکه صدام کرد و گفت : لیلا ..قشنگم ؟ فدات بشششم .. و خم شد طرفم حالمو بهم زد می خواستم فریاد بزنم ...نا خود آگاه دستم رو زدم تو سینه اش .. یک سکسکه کرد و یک باد گلو و گفت : چیه ؟ برا چی منو پس می زنی ؟ تو مگه زن من نیستی ؟ دیگه دوستم نداری ؟ از من بدت میاد ؟ خاک بر سر من کنن که تو رو دوست دارم ... گفتم : علی مگه تو قول ندادی دیگه نری کافه ؟ پس چی شد ؟ گفت : به جون تو ,, تو رو کفن کنم یک دوستی منو به اصرار برد ..نمی خواستم که برم .... پشتمو کردم و گفتم : زدی زیر قولت ..باشه خیلی خوب,, حالا بزار بخوابم...گفت : چرا ؟ تو زن منی ..باید.... قربونت برم ...بعدم .... گفتم :علی ...بسه دیگه بزار بخوابم ... خودشو انداخت تو رختخواب و دست انداخت رو ی من .. با یک حالت بیزاری برو بخواب ...منو راحت بزار ... ناراحت شد و گفت : می دونستم منو دوست نداری ..از کارات معلومه ..پدرتو در میارم ..بعد شروع کرد به سکسکه کردن .. گفتم : تقصیر تو نیست تقصیر عزیز خانمه که برای تو ماشین می خره .. اگر ماشین نداشتی نمی رفتی هر شب صبح بیای ..... از جاش بلند شد ..یکم ایستاد ..و باز چند تا تلو خورد ... یک مرتبه شروع کرد به زدن خودش ...کاری که همیشه می کرد ..تا دل منو بسوزنه و در مقابلش کوتاه بیام ... 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 🦋 🌹🦋 🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🌹🦋                    @Aksneveshteheitaa                🌻❤️🌻