#سلام_امام_زمانم
دلگیرم از خودم که دلم گیر یار نیست
اصـلا بـرای آمـدنـش بـے قـــرار نیست
#شرمنده_ام_که_مدام_شرمنده_ام😞
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#التماس_دعا_برای_ظهور
➥ @emame_mehraban
🕊🕊🕊🕊
1_898400391.mp3
1.82M
تجدید عهد روزانه با امام زمان (عج) 🤍
#دعای_عهد ❤️
با صدای استاد : 👤فرهمند
🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤
#التماسدعایفرج
➥ @hedye110
۵۴.mp3
9.83M
[تلاوت صفحه پنجاه و چهارم قرآن کریم به همراه ترجمه]
#قرآن_کریم
#التماس_دعا_برای_ظهور
➥ @emame_mehraban
🕊🕊🕊🕊
#درازایمرگپدرم🪴
#قسمتصدشانزدهم🦋
🌿﷽🌿
بخاطرحرفای فرهودکه میگفت ادم درستی
نیست؟بخاطراولین دیدارمون؟بخاطرشبی که
بخاطرشنیدن مکلامش یقین داشتم پیش یه دخترنامحرم
وغریبه سپری کرده؟یابخاطرروزی که
تودربنداون روبایه دخترنامحرم تونزدیک ترین حالت
لامسه دیدم؟چرامن فکرمیکردم چون پاکان
گناهکاره خدانشناسه؟؟؟واقعامن میتونستم یه
آدمو...شرایطش رو...عقایدش رووشایدهم علایقش
رو قضاوت کنم؟....من حق قضاوت نداشتم، داشتم؟وقتی
نگاه بهت زدم رودیدابروهاش به هم گره
خوردن ...اخم غلیظی کردودلخورنگاهم کردمثل چندلحظه
پیش من...
پاکان
دلم گرفت ازآیه ...ازخودم...ازجسمی که سرتاپاگناه
بود...ازلعیایی که مسبب شکل گرفتن پاکانی
بودکه ازدیدآیه خدانشناس بود...لعیامسبب بود...اگرمن
گناه اونونمیدیدم ...اگرهمخوابیاش
بامردای رنگارنگونمیدیدم شایدهیچوقت همخواب دخترای
نامحرم نمیشدم...شایدم اگرچشم
میبستم روگناهاش وازخودش وهمجنس هاش
متنفرنمیشدم الان یه مردپاک بودم مثل باباکه یه
دنیارواسمش قسم میخورن...شایداگه ناپاکی های اون زن
بدکاره رونمیدیدم الان واقعاپاکان
بودم...منسوب به پاک!آیه بانگاهش که معنیشوخوب
میدونستم تمام غم دنیاروانداخت
تودلم...دلخورشدم...بااینکه پاک نبودم...بااینکه گناهام
ازسقف ممکن الخطابودن گذشته بودومن
لبریزبودم ازهرنوع گناه ومعصیت امامن شایدتاحالا نتونسته
باشم ونخواسته باشم
خداروبیشترازدانسته های اندکم بشناسم...دوسش
داشتم...اصلا مگه میشه خدارودوست
نداشت؟؟؟...کسی که خدارودوست نداره انگارکه
خودشودوست نداره...خودشو...داشته
هاشو...عزیزانشو...مگه میشدخدارودوست نداشت...مگه
میتونستم ...مگه امکان داشت...؟مگه یه
آدم غرق درگناه اجازه دوست داشتن خدارونداشت؟وقتی
نگاه دلخورمودیدلب پایینشوبه دندون
گرفت وبالحنی که سعی میکرد خودشوتوجیح کنه
گفت:من...من...
سریع پریدم وسط حرفش:نه نمیخواد چیزی بگی حق
داری شوکه بشی حتماباخودت میگی اینکه
تاخرخره توگناه فرورفته چطورمیتونه خداروبشناسه درسته
من خدارونمیشناسم امادوسش دارم
نمیتونم اسمشوبندازم توسطل زباله
همینکه حرفموتموم کردم گفت:اقاپاکان من که چیزی
نگفتم؟
طرف مقابل تمام افکار و نظر طرفش رو بفهمه-
گاهی لازم نیست چیزی گفته بشه یه نگاه کافیه که
درک کنه میدونم که خودم مسبب ایجاد این افکار و
نظرات توی ذهنت شدم و با چیزها و
حرفهایی هم که از من شنیدی و دیدی این یه امر کاملا
طبیعیه که افکارت از من در این حد مسموم
باشه که از من انتظار دور انداختن اسم خدا رو داشته
باشی
تا خواست حرفی بزنه با ناراحتی و دلگیری از عقایدی که
میدونستم فقط متعلق به آیه نیست و
ممکنه عقیده ی تمامی افرادی که با من رفت و آمد
میکنن هم باشه از آشپزخونه بیرون زدم به ثانیه
ای نکشید که آیه همراه با لیوان آبی به سمتم اومد و
گفت :آقا پاکان باور کنید من منظوری نداشتم....
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
🦋
🌹🦋
🌹🌹🦋
🌹🌹🌹🦋
🌹🌹🌹🌹🦋
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🌻❤️🌻
#درازایمرگپدرم🪴
#قسمتصدنوزدهم🦋
🌿﷽🌿
ساعت 8صبح شده بود و من همچنان
مات سقف اتاقم به سفیدیش خیره شده
بودم و سعی میکردم حداقل کمی افکار بی سرو سامون
خودم رو کنترل کنم و افسارشون رو به
دست بگیرم....
از اینکه اینهمه تلاش میکردم اما هیچ تفاوتی ایجاد نمی
شد کلافه شده بودم و عصبی غلت میزدم تا
حداقل برای یک ساعت بخوابم و خستگی بد خوابی
پریشب و بی خوابی امشب رو شده برای ده
درصد از این تن درمونده در بیارم...
هنوز درگیر جدال میون خودم و ذهن و افکارم بودم که با
صدای زنگ آیفون با تعجب روی تخت نشستم و سوال کلیشه ای )یعنی کی میتونه باشه (تو
ذهنم انعکاس پیدا کرد....
اما فرصتی برای حدس و گمان پیدا نکردم چون با به صدا
در اومدن دوباره ی آیفون کلافه
از تخت پایین پریدم با باز کردن در اتاقم و خارج شدن
ازش نگاهم به یه خرگوش کوچولو افتاد که
خواب هنوز از سرش نپریده بود و تلو تلو خوران همراه با
خمیازه ی بلند بالایی که میکشید به سمت
آیفون میرفت اونقدر محو آیه شده بودم حتی قدم از قدم
بر نداشتم و در آخر این آیه بود که جواب
داد و زودتر از من حالا این مسئله بود که کیه که ساعت
8::1صبح زنگ خونه ی ما رو زده .....؟
با صدای جیغ آیه از افکار درهم پیچیدم دست برداشتم و
به آیه که با ذوق بالا و پایین میپرید خیره
شدم آیه سریع از خونه خارج شد و ناچارا من هم پشت
سرش با کنجکاوی به راه افتادم که ببینم کیه این مهمون ناخوانده که اینقدر آیه رو ذوق زده کرده
درست عین یه خرگوش نازنازی که به
عنوان جایزه بهش یه هویج میدی و اون از شادی بالا و
پایین میپره و ورجه و ورجه میکنه....
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
🦋
🌹🦋
🌹🌹🦋
🌹🌹🌹🦋
🌹🌹🌹🌹🦋
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🌻❤️🌻
دنیا به وسعت قفسی تنگ می شود
وقتی دلت برای کسی تنگ می شود
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
●○●
از خدا میخوام ...
" پروفایلتو خوشگل کن 🥳
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
●○●